English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 192 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
knuckle duster U پنجه بوکس
knuckle-duster U پنجه بوکس
knuckle-dusters U پنجه بوکس
brass knuckles U پنجه بوکس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
palmatifid U دارای شکافی شبیه پنجه دست شکافته پنجه
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
boxing U بوکس
box U بوکس
boxes U بوکس
pugilism U بوکس
stablemate U هم تیمی بوکس
bout U مسابقه بوکس
bouts U مسابقه بوکس
ring U رینگ بوکس
pugilism U بوکس بازی
boxer U بوکس باز
straight left U چپ مستقیم در بوکس
boxing ring U رینگ بوکس
boxing gloves U دستکش بوکس
box wrench U اچار بوکس
box spanner U اچار بوکس
boxing glove U دستکش بوکس
knuckle-duster U بوکس باز
knuckle duster U بوکس باز
knuckle-dusters U بوکس باز
straight right U راست مستقیم در بوکس
sunday punch U کاراترین ضربه در بوکس
head gear U کلاه تمرین بوکس
punching bag U کیسه شن تمرین بوکس
kick boxing U بوکس همراه با لگد
headguard U کلاه تمرین بوکس
straight blow U ضربه مستقیم در بوکس
headharness U کلاه تمرین بوکس
ropes U طناب رینگ بوکس
punch ball U گلابی تمرین بوکس
speedbag U گلابی تمرین بوکس
roped U طناب رینگ بوکس
sparring partner U یار تمرینی بوکس
manager U مدیر مسابقه بوکس
punching bags U کیسه شن تمرین بوکس
savate U بوکس همراه با لگد
knock out U با مشت یا بوکس ازپادراوردن
rope U طناب رینگ بوکس
stops U استوپ داور بوکس
stopping U استوپ داور بوکس
stopped U استوپ داور بوکس
stop U استوپ داور بوکس
big bag U کیسه شن تمرین بوکس
gyms U محل تمرین بوکس
gym U محل تمرین بوکس
heavy bag U کیسه شن تمرین بوکس
managers U مدیر مسابقه بوکس
sparring match U مبارزه تمرینی بوکس
blow with the open glove U ضربه با دستکش باز بوکس
road work U دویدن جادهای در تمرین بوکس
slugfest U بوکس بدون تاکتیک صحیح
to burn rubber U بوکس و باد کردن چرخ
bells U زنگ در پایان هر روند بوکس
bell U زنگ در پایان هر روند بوکس
make-weights U سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
make-weight U سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
make weight U سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
to peel off [tires] U بوکس و باد کردن چرخ
digitigrade U پنجه رو
toe U پنجه
toes U پنجه
griff U پنجه
forking U پنجه
fork U پنجه
fistula U پنجه
fives U پنجه
downstream toe U پنجه سد
cross arm U پنجه
digitation U پنجه
adactylous U بی پنجه
claws U پنجه
clawed U پنجه
clawing U پنجه
claw U پنجه
talon U پنجه
pitchfork U پنجه
paws U پنجه
pawing U پنجه
pitchforks U پنجه
pawed U پنجه
paw U پنجه
talons U پنجه
peizefight U مسابقه حرفهای بوکس باجایزه نقدی
attendance of a doctor U حضور پزشک روی رینگ بوکس
neutral corner U گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
stances U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
canvases U پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
boxes U بوکس بازی کردن سیلی زدن
put away U ابشار پرتاب به خارج رینگ بوکس
canvas U پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
box U بوکس بازی کردن سیلی زدن
stance U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
intoed U پنجه بتو
kick up U زدن پنجه
intoed U پنجه برگشته
hellweed U پنجه کلاغ
toe U با پنجه پا راندن
leptodactyl U باریک پنجه
palmate U شبیه پنجه
pentadactylous U پنجه دار
pentadactylic U پنجه دار
the mailed fist U زور سر پنجه
toe U با پنجه پا زدن
toeless U بدون پنجه
pedatifid U پنجه وار
wild bryony U پنجه کلاغ
lycopodium U پنجه گرگی
lycopod U پنجه گرگی
lobster claw U پنجه خرچنگی
toe cap U پنجه کفش
heel and toe با پنجه و پاشنه
cat's paws U پنجه گربه
swine bread U پنجه مریم
paw U پنجه زدن
pawed U پنجه زدن
paws U پنجه زدن
branch pipe U پنجه اگزوز
tiptoe U نوک پنجه
tiptoed U نوک پنجه
tiptoeing U نوک پنجه
tiptoes U نوک پنجه
sowbread U پنجه مریم
cat's paw U پنجه گربه
cyclamens U پنجه مریم
cyclamen U پنجه مریم
fissiped U پنجه شکافته
fissidactyl U پنجه شکافته
hand post U پنجه راهنما
pawing U پنجه زدن
ring stool U چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
low blow U ضربه بوکس خطا به پایین تراز کمر
pounced U درحال حمله با پنجه
brass knuckles U پنجه مشت زنی
pounce U درحال حمله با پنجه
pounces U درحال حمله با پنجه
toeplate U نعل پنجه کفش
clevis U اتصال پنجه مفصلی
winnowwing fan U جام پنجه شانه
square toed U دارای پنجه مربع
hunker U روی پنجه پاایستادن
pouncing U درحال حمله با پنجه
pigeon toed U دارای پنجه برگشته
devil's claw U خفت پنجه دیوی
ground fir U پنجه گرگ سلاژین
pedate U پنجه دار شبیه پا
forepaw U پنجه دست حیوانات
forepaw U پنجه پای جلو
monkey fist U گره پنجه میمون
digitation U انشعاب بشکل پنجه
lumbrical U ماهیچه انگشت یا پنجه
ball of toe U گوشت زیر پنجه پا
crow foot zinc U پیل پنجه کلاغی
round U روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
roundest U روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
marquis queensberry rules U مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
fingering U پنجه گذاری انگشت کاری
scoop U پنجه ماشین خاک برداری
scooped U پنجه ماشین خاک برداری
cross swords U دست و پنجه نرم کردن
He has a delightful touch on the guitar . U گیتار را با پنجه گرمی می نوازد
scooping U پنجه ماشین خاک برداری
scoops U پنجه ماشین خاک برداری
heat muff U پوشش اطراف پنجه اگزوز
base thickness of buttress U عرض پنجه پشت بند
hand-to-hand U دسته و پنجه نرم کردن
hand to hand U دسته و پنجه نرم کردن
pigeon toed U دارای پنجه خمیده بداخل
syndactylism U پیوستگی واتصال پنجه ها بیکدیگر
toe off U جدا شدن پنجه پا از زمین
apron U چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
aprons U چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
pentadactylate U دارای پنج زائده شبیه پنجه
palmipede U پرندهای که پنجه هایش پرده دارد
Foxglove U گل پنجه علی [در تهیه رنگ زرد]
Ravishingly beautiful. U مثل پنجه آفتاب ( بسیار زیبا )
cats paw U الت دست دیگران گره پنجه گربهای
barburetor heater U جلد نصب شده دراطراف لولههای پنجه اگزوز
jacana U پرنده پا دراز و پنجه بزرگ مکزیکی که در اب راه میرود
tap dance U نوعی رقص که در ان پنجه وپاشنه پا را به سرعت به زمین می زنند
to beg [of a dog holding up front paws] U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
longspur U انواع پرندگان پنجه بلند نواحی قطبی وشمال امریکا
crow's foot هرچیزی بشکل پنجه کلاغ چین و چروک گوشه لب و چشم.
to sit up and beg U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
bear's foot نوعی گیاه خریق که برگ هایی به شکل پا و پنجه ها خرس دارد.
parmakli U لوزی پنجه ای [این طرح در گلیم های ترکیه بکار رفته و در اصطلاح محلی به معنی انگشت می باشد.]
musub duchi U موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
pentadactylate U پنج انگشتی دارای پنج پنجه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com