English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
plasma U پلاسما قسمت ابکی خون
plasm U پلاسما قسمت ابکی خون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plasmatic U مثل پلاسما وابسته به پلاسما
slurry U تبدیل به محلول ابکی کردن ابکی
plasma U پلاسما
plasma display U نمایش پلاسما
pappy U ابکی
soupy U ابکی
serous U ابکی
dilution U ابکی
washy U ابکی
wishy-washy U ابکی
wishy washy U ابکی
watery U پر اب ابکی
liquids U ابکی
liquid U ابکی
thinnest U رقیق و ابکی
liquids U چیز ابکی
slipslop U خوراک ابکی
thinned U رقیق و ابکی
thin U رقیق و ابکی
serous membrane U شامه ابکی
serosity U ابکی بودن
semifluid U نیمه ابکی
liquid U چیز ابکی
slops U خوراک ابکی
thins U رقیق و ابکی
weakish U چیز ابکی
diluting U ابکی کردن
dilutes U ابکی کردن
slurry U ماده ابکی
diluted U ابکی کردن
waterish U چیز ابکی
wateriness U ابکی بودن
dilute U ابکی کردن
washiness U ابکی بودن
slush U برف ابکی
to wash down U ابکی کردن
thinners U رقیق و ابکی
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
succulence U اب داری حالت ابکی
aquosity U حالت ابی یا ابکی
small ale U ابجو ابکی وارزان
wish wash U مشروب ابکی اب زیپو
proteinase U انزیمهای ابکی کننده پروتئین
potion U دارو یا زهر ابکی شربت عشق
potions U دارو یا زهر ابکی شربت عشق
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
kefir U کفیر:یکجورخوراک ابکی وکفدارکه مانندماست است ودرقفقاز....میخورانند
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
railway division U قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
sections U قسمت
section U قسمت
arm U قسمت
batches U قسمت
piece U قسمت
plank U قسمت
instalments U قسمت
instalment U قسمت
installments U قسمت
pieces U قسمت
batch U قسمت
divisions U قسمت
division U قسمت
caboodle U قسمت
compartmental U قسمت قسمت
data division U قسمت
kismet U قسمت
it fell to my lot to go U قسمت
internode U قسمت
in sections U قسمت قسمت
in part U در یک قسمت
snick U قسمت
head stall U قسمت سر
feck U قسمت
departments U قسمت
department U قسمت
dole U قسمت
Corp U قسمت
compartments U قسمت
compartment U قسمت
ratios U قسمت
ratio U قسمت
underfoot U قسمت کف پا
sect U قسمت
sects U قسمت
segments U قسمت
segment U قسمت
cross section of a gravity dam U قسمت
grist U قسمت
rasher U قسمت
rashers U قسمت
components U قسمت
detachment U قسمت
portions U قسمت
agency U قسمت
agencies U قسمت
detachments U قسمت
partition U قسمت
component U قسمت
canto U قسمت
cantos U قسمت
portion U قسمت
units U قسمت
unit U قسمت
percentage U قسمت
percentages U قسمت
party U قسمت
partitions U قسمت
part U قسمت
piecemeal U قسمت به قسمت
leg U بخش قسمت
legs U بخش قسمت
installations U قسمت نظامی
lot U بهره قسمت
active installation U قسمت فعال
departments U قسمت شعبه
initials U اولین قسمت
active federal service U قسمت کادر
broad U قسمت پهن
departments U قسمت هیئت
seen U قسمت سوم see
parcels U قسمت گره
parcel U قسمت گره
proportion U سهم قسمت
broadest U قسمت پهن
organisations U یکان قسمت
proportions U سهم قسمت
broader U قسمت پهن
actine U قسمت خارجی
initialling U اولین قسمت
initialled U اولین قسمت
underbody U قسمت زیر
forehands U قسمت ممتاز
forehand U قسمت ممتاز
upside U بالاترین قسمت
operating agency U قسمت اجرایی
vaward U قسمت جلو
slices U سهم قسمت
slice U سهم قسمت
whack up U قسمت کردن
whang U قسمت سهم
aircraft section U قسمت هواپیمایی
northwards U قسمت شمالی
naval establishment U قسمت دریایی
midst U قسمت وسط
moiety U قسمت مساوی
advance section U قسمت جلویی
tripartition U قسمت سوم
initialing U اولین قسمت
initialed U اولین قسمت
initial U اولین قسمت
top round U قسمت گرد
topside U قسمت بالا
topsides U قسمت بالا
administration building U قسمت اداری
palmation U قسمت پنجهای
advance detachment U قسمت پیشرو
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com