English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
take cover U پشت جان پناه قرار گرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
defilade U درجان پناه و موضع گرفتن پناه یافتن
protecting U در پناه سنگر قرار دادن
protect U در پناه سنگر قرار دادن
protects U در پناه سنگر قرار دادن
fire in the hole U فرمان در جان پناه قرار گیرید
postured U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
take cover U جان پناه گرفتن
sheltered U پناه گرفتن سرپناه
shelters U پناه گرفتن سرپناه
shelter U پناه گرفتن سرپناه
sheltering U پناه گرفتن سرپناه
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
stand U قرار گرفتن
stymie U قرار گرفتن
lied U قرار گرفتن
stymieing U قرار گرفتن
stymies U قرار گرفتن
lies U قرار گرفتن
stymied U قرار گرفتن
lie U قرار گرفتن
surmounted U بالا قرار گرفتن
heel در پاشنه قرار گرفتن
grade U در پایهای قرار گرفتن
grades U در پایهای قرار گرفتن
pew U درنیمکت قرار گرفتن
surmounting U بالا قرار گرفتن
surmounts U بالا قرار گرفتن
colocate U کنار هم قرار گرفتن
pews U درنیمکت قرار گرفتن
surmount U بالا قرار گرفتن
equitant U رویهم قرار گرفتن برگها
aligning U دریک ردیف قرار گرفتن
thermal exposure U در معرض حرارت قرار گرفتن
emotionalize U تحت تاثیراحساسات قرار گرفتن
bear U درسمت قرار گرفتن در سمت
alignments U قرار گرفتن مناسب در صفحه
alignments U قرار گرفتن نامناسب در صفحه
overlie U قرار گرفتن خفه کردن
bears U درسمت قرار گرفتن در سمت
alignment U قرار گرفتن مناسب در صفحه
alignment U قرار گرفتن نامناسب در صفحه
feel the pinch <idiom> U در تنگنای مالی قرار گرفتن
target pattern U شکل قرار گرفتن هدف
aligns U دریک ردیف قرار گرفتن
align U دریک ردیف قرار گرفتن
poise of head U وضع قرار گرفتن سر روی تن
attitude U حالت قرار گرفتن رفتار
attitudes U حالت قرار گرفتن رفتار
bearing direction U جهت قرار گرفتن یاطاقان
aligned U دریک ردیف قرار گرفتن
to receive attantion U مورد توجه قرار گرفتن
in one's good books (graces) <idiom> U موردعلاقه شخص قرار گرفتن
snug U بطور دنج قرار گرفتن
average U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
in situ U [قرار گرفتن در جای طبیعی خود]
haul defilade U تابرجک پشت حفاظ قرار گرفتن
averaged U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
trifles U بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
trifle U بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
format U قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
overlapped U بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
venation U ترتیب قرار گرفتن دستگاه عروقی
overlap U بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
averages U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
overlaps U بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
formats U قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
averaging U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
luggage compartment U محل قرار گرفتن جامه دان
disposure U درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
chopped U زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
chop U زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
battery groung pattern U وضع قرار گرفتن توپها درموضع تیر
appose U موردانتقاد و ایراد قرار گرفتن رسیدگی کردن
succeed U بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
pillow U بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
trail U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
grain orientation U طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
trails U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
succeeded U بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
trailing U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
succeeds U بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
trailed U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
unwarned exposed U به طور غیر منتظره در معرض تک قرار گرفتن
superimposing U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
superimpose U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
pillows U بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
superimposes U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
exposures U در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
textures U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
texture U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
quiver U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
interfere U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
quivered U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
exposure U در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
quivering U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
interferes U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
interfered U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
quivers U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
finish crossover U طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
finish style U طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
lionize U مورد توجه زیاد قرار گرفتن شیر کردن
refuges U پناه دادن پناه بردن
harbours U پناه دادن پناه بردن
harboured U پناه دادن پناه بردن
harbors U پناه دادن پناه بردن
take reffuge U پناه اوردن پناه بردن
harbored U پناه دادن پناه بردن
harboring U پناه دادن پناه بردن
harbouring U پناه دادن پناه بردن
harbour U پناه دادن پناه بردن
refuge U پناه دادن پناه بردن
cardinal points effect U اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
preorbital U واقع درجلو کاسه چشم وابسته به قبل از قرار گرفتن در مدار
superinduce U تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
hang U قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hangs U قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
align U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligning U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligned U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
extensions U کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
aligns U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
extension U کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
formats U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
skim U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
caban U طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
format U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
skimmed U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
sprocket holes U مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
cover off U پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
lool U لول [تارهای نامتقارن] [این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.]
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
defective U خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
arrest U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignment U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignments U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
surface mount technology U روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
writ of error U قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
blinds U پناه
opens U بی پناه
sconce U پناه
shelterless U بی پناه
blinded U پناه
blind U پناه
harbourless U بی پناه
guard U پناه
exposed U بی پناه
safeguards U پناه
erfuge U پناه
fenceless U بی پناه
guardless U بی پناه
harbourage U پناه
safeguarding U پناه
safeguarded U پناه
defenceless U بی پناه
unsheltered <adj.> U بی پناه
safeguard U پناه
guarding U پناه
guards U پناه
grith U پناه
bulwarks U پناه
coverture U پناه
open U بی پناه
opened U بی پناه
refuge U پناه
defenseless U بی پناه
refuges U پناه
bulwark U پناه
harbouring U پناه دادن
parapets U جان پناه
harbours U پناه بردن
guard rail U جان پناه
harbouring U پناه بردن
hand rail U جان پناه
harbor U پناه دادن
harbor U پناه بردن
harbours U پناه دادن
parapet U جان پناه
mantelet U جان پناه
lee side U سمت پناه
cestus U مشت پناه
defilade U جان پناه
dismounted defilade U جان پناه
Good grief! U پناه برخدا !
ear tab U گوش پناه
erfuge U پناه گاه
fire in the hole U به جان پناه
embower U پناه دادن
gorget U گلو پناه
exposing U بی پناه گذاشتن
expose U بی پناه گذاشتن
ear cap U گوش پناه
sheltered U جان پناه
to seek shelter U پناه جستن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com