Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unintended saving
U
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
unsaved
U
پس انداز نشده
planned saving
U
پس انداز برنامه ریزی شده
nonprogrammed halt
U
توقف برنامه ریزی نشده
unpremediated
U
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
average propensity to save
U
میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
unexpected
U
پیش بینی نشده
unpredictable
U
پیش بینی نشده
unforeseen
U
پیش بینی نشده
prospect
[of something]
U
آینده نگری
[چشم انداز]
[پیش بینی]
چیزی
unexpected inflation
U
تورم پیش بینی نشده
unforeseen expenses
U
هزینههای پیش بینی نشده
saving institutions
U
موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
unbroke
U
رام نشده سوقان گیری نشده
unresolved
U
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unpicked
U
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unborn
U
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
undisciplined
U
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
uncommitted
U
غیر متعهد نشده تعهد نشده
unbaoked
U
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unobligated
U
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
printer driver
U
برنامه راه انداز چاپگر
deflection board
U
طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
contingent fund
U
اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
database driver
U
برنامه راه انداز پایگاه داده
mortar report
U
گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
irredenta
U
انجام نشده جبران نشده
untried
U
امتحان نشده محاکمه نشده
uncharged
U
محسوب نشده رسمامتهم نشده
inconsummate
U
تکمیل نشده انجام نشده
unset
U
جایگزین نشده جاانداخته نشده
undirected
U
رهبری نشده راهنمایی نشده
unasked
U
خواسته نشده پرسیده نشده
unredeemed
U
جبران نشده سبک نشده
unsought
U
جستجو نشده کشف نشده
unsifted
U
الک نشده رسیدگی نشده
hidden
U
اثری که در حین آزمایش برنامه دیده نشده بود
boot
U
دیسک خاصی که حاوی برنامه راه انداز ونرم افزار سیستم عامل است
mid wicket
U
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
boot
U
روی یک دیسک سخت با بیشتر از یک بخش بخشی که حاوی برنامه راه انداز و سیستم عامل است
incomplete
U
انجام نشده پر نشده
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
schedules
U
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
schedule
U
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
scheduled
U
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
planning comission
U
هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
pipeline
U
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipelines
U
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
simplex method
U
روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
linear programming
U
برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
ex ante saving
U
پس انداز
irrigator
U
اب انداز
deposit
U
پس انداز
forehanded
U
پس انداز کن
deposits
U
پس انداز
saver
U
پس انداز کن
aggregate saving
U
پس انداز کل
ex post saving
U
پس انداز
thrift
U
پس انداز
saving
U
پس انداز
savings
U
پس انداز
starter
U
راه انداز
starters
U
راه انداز
ringers
U
طنین انداز
ringer
U
طنین انداز
missile launcher
U
موشک انداز
rocket launchers
U
موشک انداز
shovels
U
خاک انداز
ejector
U
بیرون انداز
trappers
U
تله انداز
trapper
U
تله انداز
catapulted
U
سنگ انداز
overlooked
U
چشم انداز
bombers
U
بمب انداز
bomber
U
بمب انداز
puddles
U
دست انداز
overlooks
U
چشم انداز
puddle
U
دست انداز
save money
U
پس انداز کردن
howitzer
U
خمپاره انداز
overlook
U
چشم انداز
overlooking
U
چشم انداز
missile man
U
موشک انداز
mobilization of savings
U
بسیج پس انداز
lay-by
U
پس انداز کردن
grenadier
U
نارنجک انداز
lay-bys
U
پس انداز کردن
saves
U
پس انداز کردن
save
U
پس انداز کردن
saved
U
پس انداز کردن
outlook
U
چشم انداز
footcloth
U
پای انداز
foot cloth
U
پای انداز
mobilization of savings
U
تجهیز پس انداز
feller
U
درخت انداز
hand rail
U
دست انداز
bowlers
U
توپ انداز
bowler
U
توپ انداز
lay by
U
پس انداز کردن
net saving
U
پس انداز خالص
negative saving
U
پس انداز منفی
mouth-watering
U
دهان آب انداز
rocket launcher
U
موشک انداز
firer
U
سوخت انداز
fire teazer
U
اتش انداز
fire teazer
U
سوخت انداز
fluter
U
چین انداز
salt away
<idiom>
U
پس انداز کردن
lookout
U
چشم انداز
buttonhook
U
دکمه انداز
cannoneer
U
توپ انداز
savings bank
U
صندوق پس انداز
savings account
U
حساب پس انداز
saving ratio
U
نسبت پس انداز
saving motive
U
انگیزه پس انداز
saving function
U
تابع پس انداز
saving equation
U
معادله پس انداز
saving bank
U
بانک پس انداز
private saving
U
پس انداز خصوصی
bumpiness
U
دست انداز
postponer
U
تاخیر انداز
paysage
U
چشم انداز
ballista
U
سنگ انداز
spearman
U
نیزه انداز
bank of deposit
U
بانک پس انداز
bank of deposit
U
صندوق پس انداز
permanent saving
U
پس انداز دائمی
bump
U
دست انداز
personal saving
U
پس انداز شخصی
national saving
U
پس انداز ملی
saving account
U
حساب پس انداز
scope
U
چشم انداز
retardant
U
عقب انداز
prospects
U
چشم انداز
releaser
U
راه انداز
saving rate
U
نرخ پس انداز
rate of saving
U
نرخ پس انداز
prospecting
U
چشم انداز
prospected
U
چشم انداز
reverberative
U
طنین انداز
procrastinator
U
تعویق انداز
crapshooter
U
طاس انداز
propensity to save
U
گرایش به پس انداز
perspective
U
چشم انداز
compulsory saving
U
پس انداز اجباری
perspectives
U
چشم انداز
forced saving
U
پس انداز اجباری
prospect
U
چشم انداز
shovelling
U
خاک انداز
landscape
U
چشم انداز
landscaped
U
چشم انداز
landscapes
U
چشم انداز
landscaping
U
چشم انداز
deposit accounts
U
حساب پس انداز
deposit account
U
حساب پس انداز
napkins
U
پیش انداز
napkin
U
پیش انداز
potholes
U
دست انداز
pothole
U
دست انداز
clearing bank
U
بانک پس انداز
clearing banks
U
بانک پس انداز
shovelled
U
خاک انداز
shoveling
U
خاک انداز
shoveled
U
خاک انداز
shovel
U
خاک انداز
dustpans
U
خاک انداز
dustpan
U
خاک انداز
torpedo tube
U
اژدر انداز
divisive
U
تفرقه انداز
dissaving
U
پس انداز منفی
hooker
U
قلاب انداز
hookers
U
قلاب انداز
firemen
U
سوخت انداز
stoker
U
سوخت انداز
fireman
U
سوخت انداز
discobolus
U
دایره انداز
paradox of thrift
U
تناقض پس انداز
lookouts
U
چشم انداز
springer
U
کمند انداز
actual saving
U
پس انداز واقعی
abortifacient
U
بچه انداز
to lay up
U
پس انداز کردن
to lay aside
U
پس انداز کردن
parapet
U
دست انداز
parapets
U
دست انداز
catapults
U
سنگ انداز
thrift institutions
U
موسسات پس انداز
catapulting
U
سنگ انداز
theory of saving
U
نظریه پس انداز
catapult
U
سنگ انداز
the t.
U
صاعقه انداز
splitter
U
نفاق انداز
view
U
چشم انداز
driver
U
راه انداز
penny bank
U
صندوق پس انداز
savings bank
U
صندوق پس انداز
mortar
U
خمپاره انداز
sonorous
U
طنین انداز
drivers
U
راه انداز
road hole
U
دست انداز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com