Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
army deposit fund
U
پس انداز انفرادی افراد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
personal error
U
خطاهای انفرادی افراد
troop space
U
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
characterization
U
مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
average propensity to save
U
میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
levee en masse
U
عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
saving institutions
U
موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
deflection board
U
طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
mortar report
U
گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
unintended saving
U
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
battery of tests
U
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
individual
U
انفرادی
singularity
U
انفرادی
single life
U
انفرادی
individuals
U
انفرادی
single
U
انفرادی
solitary confinement
U
زندان انفرادی
single tax
U
مالیات انفرادی
individual tests
U
ازمونهای انفرادی
spade
U
بیل انفرادی
individualism
U
حالت انفرادی
several covenants
U
تعهدات انفرادی
sporadic
U
پراکنده انفرادی
individualized instruction
U
اموزش انفرادی
cell
U
زندان انفرادی
cells
U
زندان انفرادی
slit trench
U
سنگر انفرادی
spades
U
بیل انفرادی
close confinement
U
زندان انفرادی
close confinement
U
حبس انفرادی
bullword
U
کمربندحفافتی انفرادی
sporadically
U
پراکنده انفرادی
solitany confinment
U
حبس انفرادی
individual aquipment
U
تجهیزات انفرادی
singles
U
مسابقه انفرادی
mid wicket
U
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
advanced individual training
U
اموزش تکمیلی انفرادی
single tax
U
مالیات بر درامد انفرادی
individual reserves
U
وسایل ذخیره انفرادی
playing
U
شرکت درمسابقه انفرادی
plays
U
شرکت درمسابقه انفرادی
solo
U
تک خوانی بطور انفرادی
monocracy
U
حکومت مستقل یا انفرادی
solos
U
تک خوانی بطور انفرادی
advance individual training
آموزش تکمیلی انفرادی
play
U
شرکت درمسابقه انفرادی
played
U
شرکت درمسابقه انفرادی
excess listing
U
لیست وسایل انفرادی مازاد
under arms
U
مجهز باسلحه سبک و انفرادی
several
U
انفرادی مربوط به خود چند تن
pickets
U
کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
individual reserves
U
وسایل ضروری انفرادی که با نفرحمل میشود
picket
U
کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
golf
U
بازی بصورت انفرادی یا دونفره یا چهارنفره
picketed
U
کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
autecology
U
مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
foursome
U
مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
foursomes
U
مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
administrative segregation
U
زندانی کردن به طور انفرادی تفکیک اداری
severalty
U
مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
pursuit
U
مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
pursuits
U
مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
trigraph
U
حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
cut and cover shelter
U
سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
Grand Prix
U
مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
Grands Prix
U
مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
enlistedman
U
افراد
troop
U
افراد
men
U
افراد
trooping
U
افراد
trooped
U
افراد
personnel
U
افراد
enlisted personnel
U
افراد
service club
U
باشگاه افراد
roll call
U
نامیدن افراد
category
U
طبقه افراد
platoons
U
جوخهء افراد
personnel status
U
وضع افراد
platoon
U
جوخهء افراد
liberty men
U
افراد مرخصی
filler personnel
U
افراد جایگزینی
enlistee
U
افراد داوطلب
packed out
پر و مملو از افراد
equal status persons
U
افراد همپایه
cognoscenti
U
افراد مطلعدربارهموضوعیخاص
enlisted personnel
U
طبقه افراد
withindoors
U
افراد داخل
top-level
U
افراد عالیرتبه
head counts
U
جمع افراد
head count
U
جمع افراد
condemns
U
محکوم کردن افراد
dependents
U
افراد تحت تکفل
characterization
U
نوشتن بیوگرافی افراد
billet slip
U
لوحه اسکان افراد
personnel monitoring
U
بازرسی بدنی از افراد
noncombatant
U
افراد غیر نظامی
family size
U
تعداد افراد خانواده
troops
U
افراد قسمتها سربازان
avast
U
افراد به جای خود
posse comitatus
U
دسته افراد پلیس
bachelor quarters
U
منازل افراد مجرد
morale
U
روحیه افراد مردم
billet slip
U
کارت محلهای افراد
receptee
U
افراد مورد پذیرش
top-level
U
توسط افراد عالیرتبه
commando
U
افراد نیروی مخصوص
commandos
U
افراد نیروی مخصوص
aptitude area
U
حیطه قابلیت افراد
favouritism
U
افراد مورد توجه
target audience
U
افراد مورد نظر
the common wealth of learning
U
افراد اهل علم
part owners
U
افراد شریک المال
condemn
U
محکوم کردن افراد
condemning
U
محکوم کردن افراد
transfer station
U
محل انتقال افراد
transfer station
U
محل اعزام افراد
coachload
U
افراد سوار بر درشکه
play the field
<idiom>
U
با افراد مختلفی قرارگذاشتن
special olympics
U
المپیک افراد استثنایی
rouse out
U
بیدار کردن افراد
cimmerian
U
افراد کشور فلمات
close station
U
افراد بدو مرخص
swallow one's pride
<idiom>
U
متواضع کردن افراد
posse
U
دسته افراد پلیس جماعت
personal salute
U
تیر سلام برای افراد
posses
U
دسته افراد پلیس جماعت
biographical information blank form
U
فرم پر نشده بیوگرافی افراد
personal salute
U
مراسم سلام افراد برجسته
chartered
U
بین افراد دلالت کند
assembly
U
محل بسیج افراد احتیاط
charter
U
بین افراد دلالت کند
chartering
U
بین افراد دلالت کند
biographical intelligence
U
اطلاعات مربوط به بیوگرافی افراد
troop housing
U
کوی درجه داران یا افراد
people sniffer
U
رادار کشف افراد دشمن
charters
U
بین افراد دلالت کند
roll call
U
حاضر و غایب کردن افراد
intransit strenth
U
افراد در حال حرکت یا انتقال
huddled
U
ازدحام اجتماع افراد یک تیم
whom it may concern
U
برای اطلاع افراد ذیربط
huddles
U
ازدحام اجتماع افراد یک تیم
huddling
U
ازدحام اجتماع افراد یک تیم
Applicants flooded in.
U
سیل افراد ( متقاضیان ) جاری شد
huddle
U
ازدحام اجتماع افراد یک تیم
sociometry
U
سنجش روابط افراد جامعه
leatherneck
U
جزو افراد تفنگداران دریایی
Do not admit any outsiders.
U
افراد غیره را راه ندهید
aptitude area
U
حدودشایستگی افراد حیطه شایستگی
life line
U
طناب اتصال افراد به یکدیگر
lockstep
U
پیشروی افراد پشت سریکدیگر
rotation
U
تعویض نوبتی یکانها یا افراد
Certain notorious ( dubious ) characters .
U
عده افراد معلوم الحال
IMA
U
قالب ها و خصوصیات افراد است
army classification battery test
U
ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
CSE
U
آزمونیدر بریتانیا کهاز افراد 51 یا 61 سالهبعملمیاید
split ticket
<idiom>
U
انتخاب افراد سیاسی برای رای
oral trade test
U
ازمون شفاهی از اطلاعات عمومی افراد
army standard score
U
نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
intermarriage
U
ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
character guidance
U
راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
human machine interface
U
حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
preference blank
U
دستگاه کشف علایق وسرگرمیهای افراد
lunatic fringe
U
افراد افراطی وتندرو گروههای حزبی
atomistic evalution
U
ارزیابی نظرات افراد در موردتبلیغات یک محصول
intermarry
U
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
longtour area
U
منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
an infinite verb
U
فعلی که محدود به شخص و افراد جمع نیست
buzzword
U
کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
intermarried
U
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarries
U
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarrying
U
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
oligopoly
U
تولید کالا توسط افراد یا شرکتهای معدودی
oligrachy
U
حکومتی که قدرت ان در دست افراد معدود باشد
conference
U
ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
queues
U
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queue
U
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
pit crew
U
افراد مامور کمک به هرراننده در منطقه خود او
queued
U
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
zouave
U
یکی از افراد پیاده نظام فرانسوی در الجزایر
conferences
U
ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
enlisted
U
داوطلب خدمت سربازی سرباز وفیفه افراد
queueing
U
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
fives
U
هندبال انگلیسی انفرادی یا دونفره با سه یاچهار دیوار که هر گیم 51امتیاز دارد که مانند والیبال اگردو تیم درامتیاز 41مساوی شوند بازی به 61ختم میشود
enroute personnel
U
افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
automation
U
استفاده از ماشین هایی که دخالت افراد در آن بسیار کم است
internees
U
فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
incross
U
اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
internee
U
فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
frankpledge
U
مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
correctional custudy
U
روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط
cyberspace
U
دنیایی که در آن کامپیوتر ها و افراد از طیق اینترنت ارتباط دارند
arrow head
U
پیکان نشان دهنده محل پیاده شدن افراد
muster roll
U
دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
panel
U
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
chalk troops
U
سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
appearance money
U
پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
speech
U
که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com