Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
in the last resort
U
پس ازنومیدی ازهمه وسائل دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
from the four winds
U
ازهمه طرف ازهمه جهت
worst-
U
بدتر ازهمه .
on all hands
U
ازهمه طرف
most
U
بیش ازهمه
worst
U
بدتر ازهمه .
down to the ground
U
ازهمه جهت
of all hands
U
ازهمه طرف درهرحال
periclinal
U
ازهمه سو شیب گیرنده
break the news
<idiom>
U
اول ازهمه خبر را رساندن
Everybody stands in awe of him.
U
ازهمه زهر چشم گرفته است
Car no. 6 is leading.
U
اتوموبیل شماره 6 ازهمه جلوتر حرکت می کند (درمسابقات )
means
U
وسائل
fitments
U
وسائل
fitment
U
وسائل
facilities
U
وسائل
fraudulent means
U
وسائل متقلبانه
documentation aids
U
وسائل سندسازی
auxiliary equipment
U
وسائل کمکی
by all means
U
با تمام وسائل
by indirection
U
با وسائل نادرست
design aids
U
وسائل طراحی
remedied
U
وسائل جبران خسارت
remedies
U
وسائل جبران خسارت
remedy
U
وسائل جبران خسارت
debugging aids
U
وسائل اشکال زدایی
remedying
U
وسائل جبران خسارت
instrumentation
U
کاربرد وسائل سنجش
instrument board
U
تابلوی وسائل اندازه گیری
to play it
U
با وسائل پست سو استفاده کردن از
i provided for his safety
U
وسائل سلامت او را فراهم کردم
to play
U
با وسائل پست سو استفاده کردن
to incubate bacteria
U
با وسائل ویژه میکرب پروردن
review order
U
لباس وتجهیزات و وسائل کامل
vendor
U
کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
vendors
U
کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
to pander any one's lust
U
وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
it tends to ruin him
U
وسائل خانه خرابی یاهلاکت اورافراهم میکند منجرمیشودبهلاکت او
to turn the tables on any one
U
وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
dnc
U
Control Numerial Direct روش کنترل کامپیوتری وسائل ماشینی خودکار
desk accessories
U
وسائل کاری که به هنگام استفاده از سایر اسناد قابل دسترس است
to come in first
U
پیش ازهمه رسیدن زودترازهمه رسیدن
chips
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
Those who play with edged tools must expect to be .
<proverb>
U
کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
atari
U
نام نوعی از کامپیوترهای شخصی و وسائل جانبی مشهور که توسط شرکت ATARI تولید میشود
flowcharting symbol
U
علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
tactics
U
دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
the end sanctifies the means
U
خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
U
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
U
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered
U
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
exerciser
U
وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
shifted
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile
U
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say
U
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
HTML
U
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
others
U
دیگر
alternative
U
شق دیگر
further
U
دیگر
one an other
U
یک دیگر
thence
U
دیگر
no more
U
دیگر نه
furthers
U
دیگر
furthering
U
دیگر
else
U
دیگر
furthered
U
دیگر
other
U
دیگر
alternative
U
دیگر
from each other
<adv.>
U
از هم دیگر
of one another
<adv.>
U
از هم دیگر
alternatives
U
دیگر
from one another
<adv.>
U
از هم دیگر
next
U
دیگر
anymore
U
دیگر
again
U
دیگر
he is no more
U
او دیگر
of each other
<adv.>
U
از هم دیگر
another
U
دیگر
secus
U
از دیگر سو
alternatives
U
شق دیگر
the other two
U
دوتای دیگر
what more do you want
U
دیگر چه می خواهید
withil
U
ازطرف دیگر
et al
U
و در جای دیگر
otherwhere
U
جای دیگر
to be no more
U
دیگر نبودن
so muchthe worse
U
دیگر بدتر
tother
U
بعدی دیگر
scilicet
U
بعبارت دیگر
alternatively
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
otherworld
U
دنیای دیگر
to wit
U
بعبارت دیگر
otherwhile
U
وقت دیگر
otherwhile
U
گاه دیگر
otherwhere
U
در مکان دیگر
t' other
U
بعدی دیگر
shunts
U
به خط دیگر انداختن
aliunde
U
از منبع دیگر
alternative unit
U
واحدهای دیگر
another day
U
یک روز دیگر
another guess
U
نوعی دیگر
another guess
U
قسمتی دیگر
at a later period
U
در موقع دیگر
again
U
از طرف دیگر
It never occurred again.
دیگر رخ نداد.
my other books
U
کتابهای دیگر من
another
U
یکی دیگر
another
U
شخص دیگر
beside
U
ازطرف دیگر
shunted
U
به خط دیگر انداختن
shunt
U
به خط دیگر انداختن
yon
U
ان یکی دیگر ان
elsewhere
U
نقطه دیگر
elsewhere
U
بجای دیگر
elsewhere
U
درجای دیگر
other
U
نوع دیگر
others
U
نوع دیگر
variant
U
نوع دیگر
never more
U
هرگز دیگر
nevermore
U
هرگز دیگر
nevermore
U
دیگر ابدا
on the other part
U
از طرف دیگر
other people
U
مردم دیگر
othergates
U
جور دیگر
othergates
U
طور دیگر
otherguess
U
نوع دیگر
otherguess
U
جور دیگر
otherguess
U
بروش دیگر
otherguise
U
جور دیگر
otherness
U
چیز دیگر
on the other hand
U
ازطرف دیگر
on the other hand
U
از سوی دیگر
on the opposite side
U
در انسوی دیگر
next year
U
سال دیگر
no more of that
U
بس است دیگر
none other than
U
هیچکس دیگر جز
about-faces
U
جهت دیگر
about-face
U
جهت دیگر
about-face
U
سوی دیگر
about face
U
جهت دیگر
about face
U
سوی دیگر
on more
U
بار دیگر
otherwhence
U
از جای دیگر
not any more
U
دیگر نه
[بیشتر نه]
namely
<adv.>
U
به عبارت دیگر
to wit
<adv.>
U
به عبارت دیگر
videlicet
U
به عبارت دیگر
in fact
U
به عبارت دیگر
by the same token
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
apart from that
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
a horse of another colour
[different colour]
U
مطلبی دیگر
on the other hand
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
somewhere else
U
یک جای دیگر
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
on the other side
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
otherwise
<adv.>
U
طور دیگر
over
U
بسوی دیگر
on the other side
<adv.>
U
ازطرف دیگر
on the other hand
<adv.>
U
ازطرف دیگر
by the same token
<adv.>
U
ازطرف دیگر
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
U
ازطرف دیگر
by the same token
<adv.>
U
از سوی دیگر
apart from that
<adv.>
U
ازطرف دیگر
on the other hand
<adv.>
U
از سوی دیگر
alternatively
<adv.>
U
ازطرف دیگر
on the other side
<adv.>
U
از سوی دیگر
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
U
از سوی دیگر
otherwise
<adv.>
U
ازطرف دیگر
on the other hand
<adv.>
U
طور دیگر
over-
U
بسوی دیگر
on the other side
<adv.>
U
طور دیگر
by the same token
<adv.>
U
طور دیگر
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
U
طور دیگر
alternatively
<adv.>
U
از سوی دیگر
apart from that
<adv.>
U
طور دیگر
alternatively
<adv.>
U
طور دیگر
apart from that
<adv.>
U
از سوی دیگر
otherwise
<adv.>
U
از سوی دیگر
in other words
<adv.>
U
به کلام دیگر
no more
U
دیگر ن
[فعل]
no more
U
نه دیگر
[بیشتر]
on one's coat-tails
<idiom>
U
همراه کس دیگر
otherwise
U
طور دیگر
In our other words.
U
بعبارت دیگر
no longer
U
نه دیگر
[زمانی]
in other words
<idiom>
U
به کلام دیگر
once
U
یکبار دیگر
in other words
<adv.>
U
به عبارت دیگر
about-faces
U
سوی دیگر
hale
U
سوی دیگر بردن
from stem to stern
U
ازیک سربسر دیگر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com