Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
small craft warning
U
پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
storm warning
U
پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
aldis lmap
U
چراغ چشمک زن مخصوص اعلام خطرناک بودن باند فرود
red lights
U
چراغ قرمز
red light
U
چراغ قرمز
red flag
U
پرچم قرمز اتومبیل رانی
Red light is a signal for danger .
U
چراغ قرمز علامت خطر است
protest flag
U
پرچم قرمز کوچک بعلامت اعتراض راننده قایق
goal light
U
چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
diver's flag
U
پرچم قرمز با نوار سفید روی قایق برای هشدار به قایقرانان تا از منطقه غواصی دور شوند
hot spots
U
نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
hot spot
U
نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
compromising emanation
U
پیام خطرناک از نظر تامین مخابراتی ارتباط خطرناک
run a risk
<idiom>
U
ریسک خطرناک ،نا امن خیلی خطرناک
Anatolia
U
منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
high sea
U
دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
carminic acid
U
اسید کارمینیک
[عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
flags
U
پرچم دار کردن پرچم زدن به
flag
U
پرچم دار کردن پرچم زدن به
fervor
U
حرارت شدید اشتیاق شدید
fervour
U
حرارت شدید اشتیاق شدید
field colors
U
پرچم رزمی پرچم یکانی
color salute
U
سلام پرچم احترام به پرچم
halyard
U
ریسمان پرچم طناب پرچم
infrared line scan
U
ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
infrared imagery
U
عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
natural dyes
U
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Turkaman rugs
U
فرش های ترکمن
[اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
flag semaphore
U
سیستم مخابره با پرچم سیستم علایم پرچم
mediterranean sea
U
دریای مدیترانه
adriatic sea
U
دریای ادریانیک
Oman
U
دریای عمان
mare clausum
U
دریای بسته
aegean sea
U
دریای اژه
rough sea
U
دریای خراب
high seas
U
دریای ازاد
territorial sea
U
دریای ساحلی
sea nettle
U
ستاره دریای
smooth see
U
دریای ارام
dead sea
U
دریای لوط
seaway
U
دریای متلاطم
flat calm
U
دریای روغنی
sea fight
U
جنگ دریای
mare liberum
U
دریای ازاد
blue water
U
دریای ازاد
territorial sea
U
دریای داخلی
the black sea
U
دریای سیاه
moderate sea
U
دریای معتدل
high sea
U
دریای ازاد
unsafe
U
خطرناک
dicey
U
خطرناک
perilous
U
خطرناک
hazardous
U
خطرناک
herculean
U
خطرناک
jeopardous
U
خطرناک
critical
U
خطرناک
malignant
U
خطرناک
grave
U
بم خطرناک
gravest
U
بم خطرناک
parlous
U
خطرناک
graves
U
بم خطرناک
infrared ray
U
اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
closed sea
U
دریای غیر ازاد
heavy sea
U
دریای خیلی خراب
bathyal
U
مربوط به دریای عمیق
calm sea
U
دریای خیلی ارام
solan
U
قاز دریای شمالی
gannet
U
غاز دریای شمالی
pontic
U
وابسته به دریای سیاه
Channel Islands
U
جزیرههای دریای مانش
pontic
U
شبیه دریای سیاه
service squadron
U
قسمت خدمات دریای
erythrean
U
وابسته به دریای قلزم
pore
U
در دریای تفکرغوطه ور شدن
atlantic
U
دریای محیط غربی
pores
U
در دریای تفکرغوطه ور شدن
danger bearing
U
سمت خطرناک
critically wounded
U
مجروح خطرناک
danger space
U
فضای خطرناک
danger area
U
منطقه خطرناک
marginal
U
حاشیهای خطرناک
dangerous play
U
بازی خطرناک
disastrous
U
خطرناک فجیع
dangerously
U
بطور خطرناک
pernicious anemia
U
کم خونی خطرناک
perilously
U
بطور خطرناک
predicament
U
وضع خطرناک
predicaments
U
وضع خطرناک
sthenic
U
قوی خطرناک
black propaganda
U
تبلیغات خطرناک
black body
U
قسمت خطرناک
between wind and water
U
در جای خطرناک
serious
U
سخت خطرناک
venturesome
U
با تهور خطرناک
death traps
U
بسیار خطرناک
death trap
U
بسیار خطرناک
warm corner
U
جای خطرناک
offensive weapon
U
سلاح خطرناک
hazardous goods
U
کالاهای خطرناک
hazardous goods
U
امتعه خطرناک
dangerousness
U
وضعیت خطرناک
polynya
U
منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
polynia
U
منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
ship fever
U
طوفان سخت در دریای چین
booby
U
نوعی قاز دریای شمالی
mediterranean sea
U
دریای روم بحر الروم
hairy
<idiom>
U
خطرناک
[اصطلاح روزمره]
breakneck
U
فوق العاده خطرناک
dicey
<idiom>
U
خطرناک
[اصطلاح روزمره]
pixy
U
ادم بازیگوش و خطرناک
pixies
U
ادم بازیگوش و خطرناک
pixie
U
ادم بازیگوش و خطرناک
calamitous
U
مصیبت بار خطرناک
danger space
U
فضای هوایی خطرناک
imminent
U
قریب الوقوع خطرناک
malignantly
U
بطور خطرناک یاردی
submarine boat
U
زیر دریای
[نظامی]
[علوم طبیعی]
typhoons
U
توفان سخت دریای چین گردباد
typhoon
U
توفان سخت دریای چین گردباد
snug down
U
امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
overland route
U
راه سفر به هندوستان از دریای مدیترانه
submarine
U
زیر دریای
[نظامی]
[علوم طبیعی]
krait
U
مار سمی و خطرناک هندی
subcritical
U
زیر مرحله خطرناک وبحرانی
cockatrice
U
ادم خیلی مضر و خطرناک
porbeagle
U
کوسه ماهی خطرناک اقیانوس
Latvia
U
جمهوری لتونی در کرانهی جنوبی دریای بالتیک
wipe out
U
افتادن خطرناک از روی تخته موج
near collision
U
فاصله خیلی خطرناک برای دو هواپیما
guiden
U
پرچم یکان پرچم نماینده یکان
fire support station
U
نققه هدف اتش پشتیبانی دریایی ایستگاه اتش دریای
China denies militarizing South China Sea.
U
چین را تکذیب نظامی جنوب دریای چین است.
raging
U
شدید
severer
U
شدید
severest
U
شدید
toughest
U
شدید
tougher
U
شدید
sweltering
U
شدید
climacteric
<adj.>
U
شدید
vehemently
U
شدید
violent
U
شدید
vehement
U
شدید
sopping
U
شدید
rigorous
U
شدید
inclement
U
شدید
keenest
U
شدید
incontrollable
U
شدید
keen
U
شدید
severe
U
شدید
slashing
U
شدید
acute
U
شدید
hyperpyrexia
U
تب شدید
tough
U
شدید
draconic
U
شدید
two fisted
U
شدید
diametrical
U
شدید
extensive
U
شدید
diametric
U
شدید
stalwart
U
شدید
drastically
U
شدید
drastic
U
شدید
vigorous
U
شدید
stalwarts
U
شدید
strenuous
U
شدید
forcible
U
شدید
boisterous
U
شدید
rugged
U
شدید
high wrought
U
شدید
intensive
U
شدید
grievous
U
شدید
towering
U
شدید
intense
U
شدید
labeled cargo
U
کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
baltic
U
دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
rush
U
حرکت شدید
heaviest
U
شدید پرزور
hard
U
مشکل شدید
rushing
U
حرکت شدید
slat
U
ضربه شدید
boom
U
رونق شدید
penchant
U
میل شدید
schwarmerei
U
احساسات شدید
boomed
U
رونق شدید
booming
U
رونق شدید
rumbustious
U
سخت شدید
booms
U
رونق شدید
rushed
U
حرکت شدید
slats
U
ضربه شدید
pash
U
باران شدید
aggravator
U
شدید کننده
advertising blitz
U
تبلیغات شدید
chronic
U
شدید گرانرو
actude conditions
U
شرایط شدید
violent wind
U
باد شدید
revulsion
U
تنفر شدید
galloping inflation
U
تورم شدید
hardest
U
مشکل شدید
an intensive particle
U
ادات شدید
high rate discharge
U
تخلیه شدید
passion
U
تعصب شدید
harder
U
مشکل شدید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com