Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
snailery
U
پرورشگاه حلزون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nidus
U
پرورشگاه
orphanage
U
پرورشگاه
almamater
U
پرورشگاه
orphanages
U
پرورشگاه
nurseries
U
پرورشگاه
nursery
U
پرورشگاه
oyster bank
U
پرورشگاه صدف
oyster farm
U
پرورشگاه صدف
pheasantry
U
پرورشگاه قرقاول
orphan asylum
U
پرورشگاه یتیمان
fish farm
U
پرورشگاه ماهی
oyster beds
U
پرورشگاه صدف
nidus
U
پرورشگاه تخم
orphanage
U
پرورشگاه یتیمان
oyster bed
U
پرورشگاه صدف
orphanages
U
پرورشگاه یتیمان
nurse
U
مهد پرورشگاه
nurses
U
مهد پرورشگاه
protectory
U
پرورشگاه یتیمان
seminary of vice
U
پرورشگاه فسادوشرارت
nursed
U
مهد پرورشگاه
farms
U
پرورشگاه حیوانات اهلی
nurse of liberty
U
پرورشگاه یا مهد ازادی
farmed
U
پرورشگاه حیوانات اهلی
ostrich farm
U
پرورشگاه شتر مرغ
sealery
U
پرورشگاه خوکان ابی
swinery
U
پرورشگاه یا جایگاه خوکان
farm
U
پرورشگاه حیوانات اهلی
slugged
U
حلزون
slugs
U
حلزون
snails
U
حلزون
snaillike
U
حلزون وار
cochlea
U
حلزون گوش
auditory labyrinth
U
حلزون شنوایی
scallop
U
حلزون گرفتن
scallops
U
حلزون گرفتن
snail
حلزون با پوسته
labyrinth
U
حلزون گوش
labyrinths
U
حلزون گوش
holothurian
U
حلزون دریایی
heronry
U
پرورشگاه مرغ ماهیخوار دسته ماهیخواران
spat
U
بچه حلزون مرافعه
mollusc
U
جانور نرم تن حلزون
molluscs
U
جانور نرم تن حلزون
labium
U
لبه صدف حلزون
slug
حلزون بدون پوسته
cockleshells
U
صدف حلزون دوکپهای
cockleshell
U
صدف حلزون دوکپهای
mollusk
U
جانور نرم تن حلزون
shellfish
U
حلزون صدف دار
slugs
U
مثل حلزون حرکت کردن
slug
U
مثل حلزون حرکت کردن
slugged
U
مثل حلزون حرکت کردن
soft shell
U
حلزون دارای صدف نرم
spat
U
: حلزون خوراکی خیلی کوچک
helicoid
U
بشکل پوسته حلزون مارپیچ
winkles
U
جابجا کردن حلزون خوراکی
winkle
U
جابجا کردن حلزون خوراکی
hard clam
U
حلزون دارای کفههای صدفی سخت
ray
U
ماهی چهارگوش عمق زی که از حلزون تغذیه میکند
shells
U
صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
shelling
U
صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
shell
U
صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
littleneck clam
U
نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
clam
U
حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
clams
U
حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
sea cucumber
U
حلزون دریایی از جنس راب دریایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com