English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
diamond polishing U پرداخت الماسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
diamond drill U مته الماسی
diamond pass U رخده الماسی
diamond pass U کالیبر الماسی
mascle U الماسی شکل
quarrying U شیشه الماسی چهارگوش
quarry U شیشه الماسی چهارگوش
quarries U شیشه الماسی چهارگوش
bort U خرده الماسی تراشدار
boasted U : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boast U : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boasts U : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
medallion U ترنج [نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
Mina-khani design U طرح میناخانی [این طرح منسوب به شخصی به همین نام و اهل تبریز است. گل های بزرگ بکار رفته بصورت قرینه و بندی کل متن را در بر گرفته و بوسیله شبکه های لوزی شکل یا الماسی شکل به یکدیگر متصل می شوند.]
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
dividend warrant U چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
discharges U پرداخت
pay U پرداخت
paying U پرداخت
polish U پرداخت
discharge U پرداخت
polishes U پرداخت
trim U پرداخت
pays U پرداخت
refund U پس پرداخت
discharging U پرداخت
disbursement U پرداخت
finishes U پرداخت
expenditure U پرداخت
finish U پرداخت
pt U پرداخت
glaze U پرداخت
glazes U پرداخت
remitment U پرداخت
refunded U پس پرداخت
refunding U پس پرداخت
payments U پرداخت
settlement U پرداخت
payment U پرداخت
settlements U پرداخت
refunds U پس پرداخت
rendering U پرداخت
furbisher U پرداخت گر
outlay U پرداخت
defrayal U پرداخت
lustreer U پرداخت
making good U پرداخت
burnisher U پرداخت گر
refinishing U پرداخت
bleaching U پرداخت
renderings U پرداخت
finishing touches U پرداخت
glosser U پرداخت گر
finishing U پرداخت
burnishing U پرداخت کاری
date of payment U موعد پرداخت
period of grace U مهلت پرداخت
finish U پرداخت کار
demand for payment U تقاضای پرداخت
pre paid U پیش پرداخت
pre payment U پیش پرداخت
planish U پرداخت کردن
date of maturity U موعد پرداخت
earnest money U پیش پرداخت
planishing tool U ابزار پرداخت
lustre U صیقل پرداخت
finishes U پرداخت کار
finisher U پرداخت کننده
d. note U درخواست پرداخت
outstanding U پرداخت نشده
outstandingly U پرداخت نشده
payable at sight U پرداخت دیداری
scours U پرداخت کردن
scoured U پرداخت کردن
reimbursable U قابل پرداخت
remittable U قابل پرداخت
dishonors U خودداری از پرداخت
remittal U گذشت پرداخت
dishonoring U خودداری از پرداخت
remitter U پرداخت کننده
dishonored U خودداری از پرداخت
deferred payment U پرداخت اتی
settlement terms U شرایط پرداخت
financing U پرداخت هزینه
finances U پرداخت هزینه
dishonour U خودداری از پرداخت
dishonoured U خودداری از پرداخت
punctual payment U پرداخت در سر وعده
scour U پرداخت کردن
tumbles U پرداخت کردن
tumbled U پرداخت کردن
progress payments U پرداخت تدریجی
tumble U پرداخت کردن
prepayment U پیش پرداخت
prest U پیش پرداخت
dishonours U خودداری از پرداخت
dishonouring U خودداری از پرداخت
prompt payment U پرداخت فوری
financed U پرداخت هزینه
remittance U پرداخت تادیه
payable on demand U پرداخت عندالمطالبه
overpayment U پرداخت اضافی
on account payment U پیش پرداخت
average payment U پرداخت متوسط
back freigt U پرداخت کرایه
bilk U گذاشتن از پرداخت
unpaid U پرداخت نشده
payment by instalments U پرداخت به اقساط
payment in advance U پیش پرداخت
non payment U عدم پرداخت
annual payment U پرداخت سالیانه
paid U پرداخت شده
part payment U پرداخت اقساطی
advance payment U پیش پرداخت
advice note U دستورپیش پرداخت
pay off U پرداخت کردن
payees U پرداخت شونده
payee U پرداخت شونده
monthly payment U پرداخت ماهانه
money back U تضمین پرداخت
casual payment U پیش پرداخت
interim financing U پرداخت موقت
payment by installments U پرداخت قسطی
installment payment U پرداخت قسطی
indemnification U پرداخت غرامت
imprest U پیش پرداخت
payer U پرداخت کننده
payor U پرداخت کننده
renditions U پرداخت تحویل
rendition U پرداخت تحویل
lump sum payment U پرداخت نقدی
lump sum payment U پرداخت یکجا
final payment U پرداخت نهایی
payment in due cource U پرداخت به موقع
payment in full U پرداخت تمام
payment in full U پرداخت کامل
payment in kind U پرداخت غیرنقدی
deferred payment U پرداخت معوق
payment in kind U پرداخت جنسی
subscriptions U تعهد پرداخت
subscription U تعهد پرداخت
by payment U از طریق پرداخت
payment stopped U توقف پرداخت
payment terms U شرایط پرداخت
remittances U پرداخت تادیه
finance U پرداخت هزینه
bonuses U پرداخت اضافی
advance U پیش پرداخت
pay U پرداخت کردن
pay U وابسته به پرداخت
advance پیش پرداخت
advances U پیش پرداخت
advancing U پیش پرداخت
paying U وابسته به پرداخت
paying U پرداخت کردن
bonus U پرداخت اضافی
settlements U تصفیه پرداخت
settlements U تسویه پرداخت
settlement U تصفیه پرداخت
settlement U تسویه پرداخت
pays U پرداخت کردن
shear U پرداخت فرش
pays U وابسته به پرداخت
finishing U پرداخت کاری
deposit U پیش پرداخت
disbursed U پرداخت کردن
liquidation U پرداخت بدهی
repayments U پرداخت مجدد
repayment U پرداخت مجدد
non-payment U عدم پرداخت
satin U جلا پرداخت
paymasters U مامور پرداخت
paymaster U مامور پرداخت
money orders U دستور پرداخت
down payment U پیش پرداخت
payroll U سیاهه پرداخت
a bradent U وسیله پرداخت
polishes U پرداخت کردن
polish U پرداخت کردن
cash dispensers U پرداخت مینماید
cash dispenser U پرداخت مینماید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com