Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
volley
U
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleyed
U
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleying
U
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleys
U
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
volleyed
U
شلیک کردن بصورت شلیک درکردن
volley
U
شلیک کردن بصورت شلیک درکردن
volleys
U
شلیک کردن بصورت شلیک درکردن
volleying
U
شلیک کردن بصورت شلیک درکردن
volley bombing
U
شلیک تیرباران شلیک کردن
fired
U
شلیک تیراندازی شلیک کنید
fire
U
شلیک تیراندازی شلیک کنید
fires
U
شلیک تیراندازی شلیک کنید
toss bombing
U
نوعی روش بمباران که در ان هواپیما در حال صعود بمب را پرتاب میکند
fires
U
شلیک
fired
U
شلیک
volleys
U
شلیک
volleyed
U
شلیک
volleying
U
شلیک
fire
U
شلیک
volley
U
شلیک
firing
U
شلیک
firing line
U
خط شلیک
reports
U
صدای شلیک
report
U
صدای شلیک
fire
U
شلیک کردن
reported
U
صدای شلیک
volley fire
U
اتش شلیک
distress gun
U
شلیک خطر
fired
U
شلیک کردن
sally
U
شلیک کردن
to fire a shot
U
شلیک کردن
sallies
U
شلیک کردن
firepower
U
قدرت شلیک
signal of distress
U
شلیک خطر
volleyer
U
شلیک کننده
volley fire
U
تیر شلیک
to fire off
U
شلیک کردن
broadsides
U
بایک شلیک
fire off
U
شلیک کردن
broadside
U
بایک شلیک
salvoes
U
شلیک کردن
gun fire
U
شلیک توپ
spontaneous discharge
U
شلیک خودانگیخته
salvo
U
شلیک کردن
fires
U
شلیک کردن
shoot up
<idiom>
U
درهوا شلیک کردن
sallies
U
حرکت سریع شلیک
volleying
U
شلیک بطوردسته جمعی
discharge
U
شلیک عصبی تخلیه
volley
U
شلیک بطوردسته جمعی
fusillade
U
شلیک متوالی تیرباران
He shot himself.
U
او به خودش شلیک کرد.
discharges
U
شلیک عصبی تخلیه
snap shoting
U
بی درنگ شلیک کردن
sally
U
حرکت سریع شلیک
to fire a torpedo
U
اژدری شلیک کردن
volley bombing
U
شلیک دسته جمعی
to launch a torpedo
U
اژدری شلیک کردن
volleys
U
شلیک بطوردسته جمعی
volleyed
U
شلیک بطوردسته جمعی
gun lap
U
شلیک اخرین دور مسابقه دو
number of rounds
U
تعداد تیرهای شلیک شده
distress gun
U
شلیک توپ هنگامی که کشتی درخطراست
national salute
U
شلیک 12 توپ به احترام پرچم ملی
To fire a shot
U
تیر انداختن ( درکردن ، شلیک کردن )
banzai
U
شلیک توپ جهت تبریک وتهنیت
range ladder
U
تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
gun salute
U
سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
minute gun
U
توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
salvos
U
در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
salvo
U
شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
salvoes
U
شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
run up
U
بسرعت خرج و تلف کردن شلیک کردن
cannon shot
U
تیررس توپ شلیک شده از توپ
roundest
U
تعداد تیر تعداد شلیک دور
round
U
تعداد تیر تعداد شلیک دور
volley fire
U
پرتاب همزمان گلوله ها با هم
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
every one fired two rounds
U
هر کسی دو تیر خالی کرد هر کسی دو نوبت شلیک کرد
air extraction
U
پرتاب بار از هواپیما
arithmetic
U
عمل ریاضی انجام شده توسط پردازنده همزمان
laydown bombing
U
بمباران از فاصله خیلی نزدیک به سطح زمین بمباران سینه مال
drop point
U
نقطه پرتاب عده ها یا کالا از هواپیما
pattern bombing
U
بمباران پوشش کننده هدف بمباران پوشاننده
computed air release point
U
نقطه پرتاب اولین چترباز یابار از هواپیما
diplexer
U
وسیلهای که استفاده از یک انتن را بصورت همزمان یامجزا توسط دو فرستنده ممکن میسازد
loft bombing
U
بمباران از ارتفاع زیاد بمباران قائم
ejection seat
U
صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
air dispatcher
U
متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
hung bomb
U
بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
processor
U
به صورت همزمان همزمان کار کند
source
U
مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
one and one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one plus one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
delivery groups
U
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
free drop
U
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
pentathlon
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throws
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics
U
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
landing gear
U
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end
U
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
altitude sickness
U
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdown
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling
U
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdowns
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling
U
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
air mileage indicator
U
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aft
U
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
aircraft arresting barrier
U
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
plane director
U
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
processor
U
وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
readable
U
آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
spoiler
U
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
digital read out
U
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
screwpropeller
U
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter
U
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
command ejection
U
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
an air raid
U
بمباران
bombing
U
بمباران
bombardments
U
بمباران
bombardment
U
بمباران
air turbine starter
U
استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
pull down menu
U
فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
coordinated turn
U
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
bombarding
U
بمباران کردن
bomb
U
بمباران کردن
bombing height
U
ارتفاع بمباران
bombarded
U
بمباران کردن
bombard
U
بمباران کردن
bombards
U
بمباران کردن
area bombing
U
بمباران منطقهای
deliver a series of blows
U
بمباران حریف
air raid
U
بمباران هوایی
air raids
U
بمباران هوایی
bomber
U
هواپیمای بمباران
mass bombing
U
بمباران یکجا
carpet bombing
U
بمباران منطقهای
bombers
U
هواپیمای بمباران
bombs
U
بمباران کردن
bombed out
U
بمباران کردن
neutron bombardment
U
بمباران نوترونی
electron bombardment
U
بمباران الکترونی
mass bombing
U
بمباران زیاد
electron bombbardment
U
بمباران الکتریکی
bombed
U
بمباران کردن
provisional ball
U
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
blind bombing zone
U
منطقه بمباران محدود
A-bomb
U
بمباران اتمی کردن
atomization
U
عمل بمباران اتمی
dwell at
U
تا دستورثانوی بمباران کردن
bombardment photography
U
عکاسی از بمباران هوایی
A-bombs
U
بمباران اتمی کردن
gas discharge display
U
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display
U
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
moments
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
dive bombing
U
بمباران کردن در حالت شیرجه
target chart
U
نقشه هدفهای بمباران هوایی
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
shellproof
U
محفوظ در برابر بمباران وگلوله باران
bomb alarm system
U
سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
environments
U
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment
U
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
menus
U
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menu
U
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
transition altitude
U
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
azimuth indicator
U
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
virtual
U
که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
aprons
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing
U
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
apron
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
shuttle bombing
U
بمباران با استفاده از دوپایگاه هوایی برای بمب گیری
carpet bombing
U
توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
forlorn hope
U
دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
troop space
U
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
self propulsion
U
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
over the shoulder bombing
U
نوعی بمباران عمودی که پس از عبور از خط قایم هدف بمب رها میشود
clear way
U
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
deathlon
U
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
command speed
U
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
go around mode
U
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
altitude height
U
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
flight control
U
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
aircraft block speed
U
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
apparent altitude
U
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
groupware
U
نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است
delivery error
U
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
point of no return
U
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
lost cluster
U
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
parallelled
U
همزمان
coincidentally
U
همزمان
parallelling
U
همزمان
proportional
U
همزمان
synchronizer
U
همزمان گر
contemporaries
U
همزمان
contemporary
U
همزمان
synchronous
U
همزمان
synchronic
U
همزمان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com