English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stubby U پراز کنده درخت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stumpy U پر از کنده درخت
stumps U کنده درخت
stump U کنده درخت
trunk U کنده درخت
trunks U کنده درخت
stumping U کنده درخت
stumped U کنده درخت
sawlog U کنده درخت مناسب اره کردن
saw yer U درخت از ریشه کنده که روی اب شناور باشد
logs U گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
log U گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
fraught with U پراز
erroneous U پراز غلط
venose U پراز رگ و ورید
stressful U پراز پریشانی
spinous U پراز خار
waxy U پراز موم
to be fraught [with] U پراز ... بودن
insidious U پراز توط ئه
gamy U پراز شکار
rubbishing U پراز اشغال یا کثا فت
stomachy U پراز باد غرور
the streets are very muddy U خیابانها پراز گل است
maggoty U پراز کرم حشره
rootery U توده ریشه وکنده درخت درباغها که درخت روی ان میکارند
The ball is full of air. U توپ پراز باد است
commas over the page U صفحه را پراز نشان کاماکرد
ceiba U درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
papaw U درخت پاپااو یا درخت نخل امریکای جنوبی
snagged U پراز ته شاخه دارای برامدگیهای ناصاف
clip joint <idiom> U شغل سطح پایینی که پراز کلاهبرداری باشد
water bed U تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
fuliginous U وابسته به بخارات مضر بدن پراز دوده
underbrush U درخت کوچک روینده درزیر درخت
inflate U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflating U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflates U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
bran pie U فرف بزرگ پراز سبوس که اسباب بازیهایی درمیان ان پنهان می کنند
myrica U درخت شیشعان درخت موم
gambir U درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
gambier U درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
Cypress design U طرح درخت سرو [سرو بعنوان اسطوره سرسبزی و سرافرازی و قامت بلند در اکثر طرح های ایران خصوصا فرش، جای خاص خود را داشته و عده ای طرح بته جقه را جلوه ای از درخت سرو دانسته اند.]
stocked U کنده
blocks U کنده
log U کنده
stock U کنده
stub U کنده
timber U کنده
dugout dewelling U کنده
chump U کنده
chumps U کنده
stubs U کنده
knockstone U کنده
stubbing U کنده
stubbed U کنده
blocked U کنده
blocs U کنده
chunks U کنده
bilboes U کنده
anvil stock U کنده
clog U : کنده
graven U کنده
clogged U : کنده
block U کنده
clogs U : کنده
block aead U سر کنده
chunk U کنده
pulled U کنده
bloc U کنده
logs U کنده
graving U کنده کاری
peeled U پوست کنده
frankly U رک وپوست کنده
dugouts U کنده شده
glyptics U کنده کاری
dugout U کنده شده
entry block U کنده مدخل
picked U پوست کنده
log U کنده چوب
carver U کنده کار
blockette U کنده کوچک
block size U اندازه کنده
control block U کنده کنترل
block length U درازای کنده
deblock U شکستن کنده
near leg pickup and turnover U نوعی کنده رو
aboveboard U پوست کنده
grits U جوپوست کنده
deblocking U کنده شکنی
engravers U کنده کار
engraver U کنده کار
block mark U نشان کنده
olympic lift U کنده یک چاک
leg lift and side roll U کنده سرانبون
leg pickup U کنده کشی
rear crotch and near arm U نوعی کنده رو
wooden anvil stock U کنده چوب
building blocks U بنا کنده
building blocks U کنده ساخت
building block U بنا کنده
building block U کنده ساخت
plummer block U کنده شفت
logrolling U کنده غلتانی
near leg and craddle U کنده گوسفندانداز
plummer block U کنده محور
inside sarma U انواع کنده رو
hulled U پوست کنده
husked U پوست کنده
in plain english U پوست کنده
in intaglio U بشکل کنده
unstuck U کنده شده
ingraving U کنده کاری
logs U کنده چوب
break ground U لنگر از زمین کنده شد
trunks U الوار کنده چوب
trunk U الوار کنده چوب
chalcographer U کنده کاری روی مس
rock hewn U از کوه کنده شده
plain U ساده پوست کنده
plainer U ساده پوست کنده
logged U از کنده پاک شده
make no bones about something <idiom> U رک و پوست کنده گفتن
ptisan U گندم پوست کنده
quarried U ازکان کنده شده
carvings U کنده کاری کردن
carves U کنده کاری کردن
Bluntly. Without mincing words. U صاف وپوست کنده
carve U کنده کاری کردن
shelled almond U بادام پوست کنده
record blocking U کنده یی کردن مدارک
carved U کنده کاری کردن
I had a very hard time ot it. U دراینکار پوستم کنده شد
talk turkey <idiom> U رک و پوست کنده گفتن
plainest U ساده پوست کنده
plains U ساده پوست کنده
blocked U کنده مانع ورادع
loggats U کنده کوچک دیرک
intagliated U کنده کاری شده
dug in U سنگر کنده شده
loggets U کنده کوچک دیرک
cutting chisel U اسکنه کنده کاری
groats U گندم یاجوپوست کنده
flump U تلوتلوخوردن کنده زدن
olympic lift and cross face U کنده حصیر مال
block U کنده مانع ورادع
blocks U کنده مانع ورادع
chalcogrophy U کنده کاری روی مس
man-to-man <idiom> U مستقیم یارک وپوست کنده
as fresh as a rose <idiom> U مثل هلوی پوست کنده
ivory carving U کنده کاری روی عاج
it peels better U بهتر پوست ان کنده میشود
zincograph U روی کنده کاری شده
anchor's aweight U لنگر از زمین کنده شده
The handle of the bucket has come off. U دسته سطل کنده شده
stew in one's own juice <idiom> U افتادن درچاهی که خود کنده
ivory carving U کنده کاری روی عاج
ditched U ابرو کنار راه کنده
to stub a piece U از کنده یاریشه پاک کردن
point takedown with inside standing leg U زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود
she is a peach U هلوی پوست کنده است
ditch U ابرو کنار راه کنده
aweigh U لنگر اززمین کنده شده
ditches U ابرو کنار راه کنده
sidero graphy U کنده کاری روی پولاد
My buttons mave come off. U تکمه های لباسم کنده شده
groat U بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
To give it straight from the shoulder. U مطلبی راصاف وپوست کنده گفتن
plainspoken U صاف و پوست کنده بی ریا و تزویر
router U ابزار کنده کاری لیسه نجاری
near leg pickup and leg block U زیر یک خم و تبدیل ان به کنده افلاک پیشرو
hominy grits U ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
departure end U نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
To give it to someone straight from the shoulder . To tell someonestraight U صاف وپوست کنده مطلبی را به کسی گفتن
divot U چمن گلف کنده شده با ضربه چوب
glyptics U کنده کاری در روی سنگهای گران بها
These oranges peel easily. U این پرتقالها پوستشان زود کنده می شود
straight from the shoulder <idiom> U راست وپوست کنده گفتن ،بیغل غش صحبت کردن
olympic lift U بدل کنده یک چاک با کشیدن پای حریف از داخل
log U :کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
logs U :کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
dumb well U چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
a corduroy road U جاده باتلاقی [که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
driven well U چاهی که بوسیله فروبردن لوله کنده وبا اب رسانده باشند
hominy U ذرت پوست کنده که با اب جوش یا شیر پخته شده باشد
yule log U کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
frumenty U گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
ablate U کنده شدن و از بین رفتن موادسطحی یک جسم در اثر تبخیرو گداز و غیره
If you try to cheat the bank, you wil be digging your own grave. U اگر سعی کنی بانک را گول بزنی، با دست خودت گورت را کنده ای.
fishbone mine U سیستم کانال کشی یاحفاری که به صورت شاخههای موازی عرضی کنده میشود
backlogs U کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlog U کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
lithoglyptics U کنده کاری روی گوهر حکاکی روی جواهر
abated U [سطح سنگ تراشیده شده یا کنده شده]
flower U درخت گل
tamarisk U درخت گز
butt U ته درخت
abat U سد درخت
xyloid U پر درخت
woody U پر درخت
copaiba U درخت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com