Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
magnetic susceptibility
U
پذیرش مغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
medium
U
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
mediums
U
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
Other Matches
magnetic induction
U
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
softest
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softer
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
mediums
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
medium
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
ferromagnetic material
U
هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tape
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tapes
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
tape
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tapes
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
record
U
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
degauss
U
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
magnetic ink character recognition
U
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
magnetic skin effect
U
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
magnetic blowout
U
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
permalloy
U
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic flow
U
فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic reluctance
U
مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic ritation
U
گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic deflector
U
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic flux density
U
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
admittance
U
پذیرش
reception
U
پذیرش
receptions
U
پذیرش
admissions
U
پذیرش
intake
U
پذیرش
patient
U
پذیرش
patients
U
پذیرش
admission
U
پذیرش
intakes
U
پذیرش
acceptance
U
پذیرش
acceptances
U
پذیرش
adoption
U
پذیرش
assent
U
پذیرش
assented
U
پذیرش
assenting
U
پذیرش
assents
U
پذیرش
acceptance limit
U
حد پذیرش
acceptation
U
پذیرش
inductions
U
پذیرش
induction
U
پذیرش
group acceptance
U
پذیرش گروهی
repulsion
U
عدم پذیرش
admission requirements
U
شرایط پذیرش
imprimatur
U
تصویب پذیرش
induction station
U
مرکز پذیرش
social acceptance
U
پذیرش اجتماعی
tolerability
U
قابلیت پذیرش
cry uncle
<idiom>
U
پذیرش شکست
refusing
U
عدم پذیرش
refuses
U
عدم پذیرش
admission rate
U
میزان پذیرش
admission port
U
دریچه پذیرش
reception
U
دریافت پذیرش
receptions
U
دریافت پذیرش
acceptable
U
قابل پذیرش
rejection
U
عدم پذیرش
acceptance of offer
U
پذیرش پیشنهاد
acceptance test
آزمون پذیرش
admission of liability
U
پذیرش تعهدات
receptivity
U
قدرت پذیرش
selective admission
U
پذیرش انتخابی
refused
U
عدم پذیرش
refuse
U
عدم پذیرش
satisfactory
<adj.>
U
قابل پذیرش
sufficing
<adj.>
U
قابل پذیرش
sufficiently
<adv.>
U
قابل پذیرش
good
[sufficient]
<adj.>
U
قابل پذیرش
receptionist
U
متصدی پذیرش
adequately
[sufficiently]
<adv.>
U
قابل پذیرش
Reception
U
پذیرش هتل
sufficient
<adj.>
U
قابل پذیرش
face the music
<idiom>
U
پذیرش نسخه
admission
U
پذیرش به بیمارستان
adequate
<adj.>
U
قابل پذیرش
acceptable
<adj.>
U
قابل پذیرش
receptee
U
افراد مورد پذیرش
take a back seat
<idiom>
U
پذیرش پستترین مقام
receive
U
پذیرش داده از یک خط ارتباطی
readiness to accept
آمادگی برای پذیرش
acceptability
U
قابلیت پذیرش پسندیدگی
college admission tests
آزمونهای پذیرش دانشجو
susceptible
U
حساس مستعد پذیرش
bankable
U
قابل پذیرش در بانک
hire out
<idiom>
U
پذیرش برای شغل
application study
U
بررسی پذیرش اماد
reject
U
عدم پذیرش چیزی
susceptive
U
پذیرنده اماده پذیرش
rejected
U
عدم پذیرش چیزی
rejecting
U
عدم پذیرش چیزی
impassablility
U
غیر قابل پذیرش
denial
U
عدم پذیرش حاشا
rejects
U
عدم پذیرش چیزی
receives
U
پذیرش داده از یک خط ارتباطی
denials
U
عدم پذیرش حاشا
taking of evidence
U
پذیرش سند و گواهی
[حقوق]
reception
U
قدرت پذیرش پذیرایی کردن
market acceptance
U
پذیرش کالا توسط بازار
acceptance sampling
U
پذیرش کالاپس از نمونه برداری
declaration of intention
U
افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
take one's own medicine
<idiom>
U
پذیرش محاکمه بدون شکایت
receptions
U
قدرت پذیرش پذیرایی کردن
keyboard send receive
U
صفحه کلید ارسال- پذیرش
emergency admission
U
پذیرش اضطراری
[در بیمارستان]
[پزشکی]
sensate
U
اماده پذیرش حس احساس کردن
ksr
U
کلمه کلیدی ارسال-پذیرش
hearing of evidence
U
پذیرش سند و گواهی
[حقوق]
americanization
U
پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
magnetic nuclear resonance
U
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
dispersion
U
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic flux
U
فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
reluctivity
U
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
freeload
<idiom>
U
پذیرش غذا وخانه باهزینه دیگری
to refuse somebody admittance to something
U
پذیرش کسی را برای چیزی رد کردن
write off
<idiom>
U
پذیرش خسارت وپیش از آن نگران نبودن
throw up one's hands
<idiom>
U
توقف تلاش ،پذیرش موفق نشدن
interactive
U
برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
accept
U
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
accepting
U
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
accepts
U
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
to go down
[in a particular way]
with somebody
U
برای کسی
[به سبک ویژه ای]
قابل پذیرش بودن
legal
U
عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
reception station
U
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
focussing
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focused
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focusses
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focussed
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focus
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focuses
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
form utility
U
در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
dos
U
نشانگری که می گوید DOS آماده پذیرش یک دستور تایپ شده روی صفحه کلید است
framing error
U
خطایی که در اثر عدم موفقیت و خرابی دستگاه پذیرش دربازشناسی صحت بیتهایی که تشکیل یک کاراکتر را میدهندپیش می اید
magnetic tape recording
U
ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی
grid magnatic angle
U
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
AT command set
U
حالتی در مودم که آماده پذیرش دستورات با استفاده از مجموعه دستورات Hayes AT است
direct admission
U
مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
acceptance sampling
U
نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
parity
U
نشانگری که نشان میدهد آیا داده بررسی پذیرش شده است یا نه یا اینکه داده پیرستی زوج یا فرد دارد
new
U
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest
U
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new-
U
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer
U
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
induction station
U
دفتر استخدام دفتر پذیرش
magnetic head
U
هد مغناطیسی
magnetized
U
مغناطیسی
magnetic
U
مغناطیسی
antimagnetic
U
ضد مغناطیسی
magnetic bridge
U
پل مغناطیسی
magnetic tick
U
تق مغناطیسی
magnetical
U
مغناطیسی
magnetic repulsion
U
رپولزیون مغناطیسی
compass azimuth
U
گرای مغناطیسی
magnetic field line
U
خط میدان مغناطیسی
magnetic repulsion
U
وازنش مغناطیسی
compass direction
U
گرای مغناطیسی
compass north
U
شمال مغناطیسی
magnetic repulsion
U
دافعه مغناطیسی
magnetic release
U
قطع مغناطیسی
line of magnetic field strength
U
خط میدان مغناطیسی
magnetic media
U
ابزارمیانی مغناطیسی
magnetic ripple
U
لرزش مغناطیسی
magnetic resonance
U
رزونانس مغناطیسی
magnetic ripple
U
تموج مغناطیسی
magnet core
U
هسته مغناطیسی
magner armature
U
جوشن مغناطیسی
magnatic displacement
U
تغییر مغناطیسی
magnacard
U
کارت مغناطیسی
mag tape
U
نوار مغناطیسی
magnetic media
U
رسانه مغناطیسی
line of magnetic flux
U
خط شار مغناطیسی
magnetic direction
U
جهت مغناطیسی
magnetic flux line
U
خط میدان مغناطیسی
magnetic ritation
U
چرخش مغناطیسی
magnetic resonance
U
تشدید مغناطیسی
magnetic relay
U
رله مغناطیسی
magnetic unit
U
واحد مغناطیسی
declination
U
انحراف مغناطیسی
magnetic needle
U
عقربه مغناطیسی
magnetic pole
U
قطب مغناطیسی
magnetic polarization
U
پلاریزاسیون مغناطیسی
magnetic polarity
U
پلاریته مغناطیسی
field magnet
U
میدان مغناطیسی
hysteresis
U
پسماند مغناطیسی
holding magnet
U
گیره مغناطیسی
magnetic noise
U
نویز مغناطیسی
magnetic polarity
U
قطبیت مغناطیسی
magnetic pinion shift
U
استارت مغناطیسی
magnetic pick up
U
پیک اپ مغناطیسی
magnetic poles
U
قطبهای مغناطیسی
magnetic force
U
نیروی مغناطیسی
magnetic recording
U
ضبط مغناطیسی
demagnetize
U
دی مغناطیسی کردن
magnetic quantity
U
کیفیت مغناطیسی
magnetic memory
U
حافظه مغناطیسی
magnetic printer
U
چاپگر مغناطیسی
magnetic potentiometer
U
پتانسیومتر مغناطیسی
magnetic potential
U
پتانسیل مغناطیسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com