English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 23 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
efflux U پخش بخارج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
jet U بخارج پرتاب کردن
jets U بخارج پرتاب کردن
jetted U بخارج پرتاب کردن
jetting U بخارج پرتاب کردن
off U از محلی بخارج
spew U بخارج ریختن
spewed U بخارج ریختن
spewing U بخارج ریختن
spews U بخارج ریختن
effluent U بخارج پخش کننده
effluents U بخارج پخش کننده
command sponsored dependent U بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
effluvium U پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
efflux U انتشار بخارج جریان
effluxion U جریان بخارج
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
ejection seat U صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
exocrine U بخارج تراوش کننده
supinate U بخارج برگرداندن دست
supinator U عضله مدیره بخارج
To smuggle in to ( out of ) a country . U جنسی را بداخل ( بخارج ) کشور قاچاق کردن
I am very much opposed to your going abroad. U با رفتن شما بخارج سخت مخالفم
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com