English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
knowledge base U پایگاه معلومات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aggregates U تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
roll back U کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
querying U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
aggregate U تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
queries U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
query U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queried U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
information U معلومات
qualifications U معلومات
deployment operating base U پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
station list U فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
knowledge engineering U مهندسی معلومات
knowledge representation U نمایش معلومات
witting U معلومات دانش
accomplishments U معلومات هنرها
knowledge acquisition U کسب معلومات
background U معلومات قبلی
backgrounds U معلومات قبلی
information U معلومات اگاهگان
information U معلومات معیطات
know how U معلومات خاص
information test U ازمون معلومات
smattering U معلومات دست وپاشکسته
unbeknownst U خارج از معلومات شخصی
input data U معلومات یا دادههای ورودی
brush up U معلومات خود را تجدیدکردن
unbeknown U خارج از معلومات شخصی
privacy U قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
languages U زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
language U زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
spheres U دایره معلومات احاطه کردن
information [on] about somebody] [something] U معلومات [در باره کسی یا چیزی]
sphere U دایره معلومات احاطه کردن
sql U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structure U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
dense index U اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
To perfect oneself in a foreign language . U معلومات خودرا در یک زبان خارجی کامل کردن
booklore U علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
wisenheimer U کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد
weisenheimer U کسیکه معلومات سطحی در همه چیز دارد
encyclopedist U دارای معلومات جامع دایره المعارف نویس
queried U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
QBE U زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
sherlu U اولین برنامه زبان طبیعی که تجزیه و تحلیل نحوی ومعناشناسی را با معلومات جهان مجتمع کرده است
station U پایگاه
posted U پایگاه
stationed U پایگاه
sites U پایگاه
sited U پایگاه
site U پایگاه
post U پایگاه
stations U پایگاه
platform U پایگاه
post- U پایگاه
lodgment or lodge U پایگاه
status U پایگاه
platforms U پایگاه
campound U پایگاه
posts U پایگاه
aboard U در پایگاه
class status U پایگاه طبقهای
base development U تهیه پایگاه
data bank U پایگاه داده
data base U پایگاه داده ها
base map U نقشه پایگاه
base of operations U پایگاه عملیات
battle station U پایگاه جنگی
base development U ساختن پایگاه
battle station U پایگاه رزمی
base defense U پدافند پایگاه
base defense U پدافند از پایگاه
encampment U اردو پایگاه
achieved status U پایگاه اکتسابی
space stations U پایگاه فضایی
advance base U پایگاه جلو
air force base U پایگاه هوایی
space station U پایگاه فضایی
outposts U پایگاه مرزی
automatic take U تغییر پایگاه
encampments U اردو پایگاه
outpost U پایگاه مرزی
data banks U پایگاه داده ها
air bases U پایگاه هوایی
data banks U پایگاه داده
data bank U پایگاه داده ها
base camp U پایگاه مبنا
base command U فرماندهی پایگاه
knowledge base U پایگاه دانش
naval base U پایگاه دریایی
filbert base U پایگاه دروغین
space platform U پایگاه فضایی
hardened site U پایگاه مقاوم
naval station U پایگاه دریایی
height of site U ارتفاع پایگاه
home port U پایگاه اصلی
home port U پایگاه مادر
social status U پایگاه اجتماعی
knowledge base U پایگاه اگاهی
professional status U پایگاه حرفهای
landing site U پایگاه فرود
air base U پایگاه هوایی
filbert base U پایگاه فریبنده
spaceport U پایگاه فضایی
database U پایگاه داده ها
databases U پایگاه داده ها
vacation camp [American E] U پایگاه تابستانی
defense base U پایگاه دفاعی
defense base U پایگاه پدافندی
hardware platform U پایگاه سخت افزار
relational database U پایگاه داده رابطهای
commodore U فرمانده پایگاه هوایی
socioeconomic status U پایگاه اجتماعی- اقتصادی
outpost U پایگاه نفوذی شطرنج
outposts U پایگاه نفوذی شطرنج
station complement U پرسنل خدماتی پایگاه
fire support base U پایگاه پشتیبانی اتش
commodores U فرمانده پایگاه هوایی
station complement U پرسنل ثابت یک پایگاه
bare base U پایگاه اماده نشده
active database U پایگاه دادههای فعال
naval auxiliary U پایگاه لجستیکی دریایی
database structure U ساختار پایگاه داده ها
database management U مدیریت پایگاه داده ها
database disign U طرح پایگاه داده ها
data base specialist U متخصص پایگاه داده
circuit clout U یک امتیاز با دویدن به پایگاه
data base manager U مدیر پایگاه داده
computerized data base U پایگاه دادههای کامپیوتری
data base management U مدیریت پایگاه داده
data base administrator U مسئول پایگاه داده ها
data base analyst U تحلیل گر پایگاه داده
data base management U مدیریت پایگاه داده ها
base running U دویدن بسوی پایگاه
dinger U دویدن به پایگاه اصلی
advanced landing field U پایگاه فرود مقدم
advanced landing field U پایگاه هوایی مقدم
air beacon U برج مراقبت پایگاه
air force base U پایگاه نیروی هوایی
army base U پایگاه نیروی زمینی
bare base U پایگاه اشغال نشده
hard missile base U پایگاه مستحکم موشک
floating base U پایگاه شناور دریایی
fleet operating base U پایگاه عملیاتی ناوگان
exhaustive search U جستجو هر رکورد در پایگاه
distributed data base U پایگاه داده توزیعی
data base environment U محیط پایگاه داده
frameworks U مدیریت پایگاه داده
framework U مدیریت پایگاه داده
citadels U پایگاه مستحکم ارگ
footholds U جای ثابت پایگاه
foothold U جای ثابت پایگاه
entry U در پایگاه دادههای یا کتابخانه
citadel U پایگاه مستحکم ارگ
corners U طرفین پایگاه اصلی
bridgehead U پایگاه درکنار دریا
bridgeheads U پایگاه درکنار دریا
cornering U طرفین پایگاه اصلی
corner U طرفین پایگاه اصلی
hits U جستجوی موفق در پایگاه داده
hitting U جستجوی موفق در پایگاه داده
connect U ضربه موفق در پایگاه دوم
collections U و مرتب کردن در پایگاه داده
collection U و مرتب کردن در پایگاه داده
relational database management U مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
on line database U پایگاه داده درون خطی
advance base U پایگاه مقدم صحنه عملیات
very large data base U پایگاه داده بسیار بزرگ
connects U ضربه موفق در پایگاه دوم
data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده ها
database management program U برنامه مدیریت پایگاه داده ها
database management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
bring in U امتیاز بدست اوردن در پایگاه
batter's box U محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
crowd the plate U نزدیک به پایگاه اصلی قرارگرفتن
base loading U بارگیری انجام شده در پایگاه
base of operations U پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
hit U جستجوی موفق در پایگاه داده
alternate escort operating base U پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
basic relay post U پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
beachhead U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
database driver U برنامه راه انداز پایگاه داده
relational data menagement system U سیستم مدیریت پایگاه داده رابطهای
emplacement U پایگاه مستقر کردن کار گذاشتن
base on halls U گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
flat fuiile database management program U برنامه مدیریت پایگاه دادههای تک فایل
beachheads U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
base runner U توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
rdbms U سیستم مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
alternates U کلید غیراصلی در فایل پایگاه داده ها
alternate U کلید غیراصلی در فایل پایگاه داده ها
record oriented database management U برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
alternated U کلید غیراصلی در فایل پایگاه داده ها
database U روش سازماندهی و ایجاد پایگاه داده ها
databases U روش سازماندهی و ایجاد پایگاه داده ها
table oriented database management progr U برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com