Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
naval base
U
پایگاه دریایی
naval station
U
پایگاه دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
base complex
U
مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
floating base
U
پایگاه شناور دریایی
naval auxiliary
U
پایگاه لجستیکی دریایی
sea frontiers
U
مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
seabee
U
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
Other Matches
aggregates
U
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
aggregate
U
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
queried
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
roll back
U
کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
queries
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
query
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
querying
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
deployment operating base
U
پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
station list
U
فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
midshipman
U
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic
U
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
privacy
U
قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
languages
U
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
language
U
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
oceanography
U
تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
kite
U
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officers
U
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
pilot chart
U
نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
petty officer
U
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
kites
U
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
running lights
U
فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
chine
U
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
sea cucumber
U
حلزون دریایی از جنس راب دریایی
stadimeter
U
مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea mark
U
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
sql
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structures
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
dense index
U
اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
querying
U
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries
U
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried
U
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query
U
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
sea power
U
قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner
U
ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
naval activity
U
تاسیسات دریایی قسمت دریایی
marines
U
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marine
U
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
tern
U
پرستوک دریایی چلچله دریایی
terns
U
پرستوک دریایی چلچله دریایی
task unit
U
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director
U
وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
light lists
U
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
summary areas
U
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
knot
U
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
U
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
QBE
U
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
maritime
U
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
naval aviation
U
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
rear commodore
U
سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
bureau of naval personnel
U
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
light period
U
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
crash position indicator
U
برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
Marine Corps
U
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
naval gunfire
U
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
convoy commodore
U
فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
convoy schedule
U
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
convoy routing
U
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
crash locator beacon
U
برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
commandant of marine corps
U
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
light ship
U
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
convoy route
U
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
sofar
U
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobster
U
خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobsters
U
خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
posts
U
پایگاه
posted
U
پایگاه
post
U
پایگاه
campound
U
پایگاه
status
U
پایگاه
stations
U
پایگاه
stationed
U
پایگاه
post-
U
پایگاه
platforms
U
پایگاه
station
U
پایگاه
lodgment or lodge
U
پایگاه
platform
U
پایگاه
aboard
U
در پایگاه
site
U
پایگاه
sited
U
پایگاه
sites
U
پایگاه
spaceport
U
پایگاه فضایی
hardened site
U
پایگاه مقاوم
class status
U
پایگاه طبقهای
home port
U
پایگاه اصلی
home port
U
پایگاه مادر
space platform
U
پایگاه فضایی
knowledge base
U
پایگاه معلومات
knowledge base
U
پایگاه دانش
landing site
U
پایگاه فرود
knowledge base
U
پایگاه اگاهی
height of site
U
ارتفاع پایگاه
filbert base
U
پایگاه دروغین
space stations
U
پایگاه فضایی
space station
U
پایگاه فضایی
professional status
U
پایگاه حرفهای
outposts
U
پایگاه مرزی
outpost
U
پایگاه مرزی
data banks
U
پایگاه داده ها
data banks
U
پایگاه داده
data bank
U
پایگاه داده ها
data bank
U
پایگاه داده
defense base
U
پایگاه دفاعی
defense base
U
پایگاه پدافندی
filbert base
U
پایگاه فریبنده
data base
U
پایگاه داده ها
base command
U
فرماندهی پایگاه
automatic take
U
تغییر پایگاه
base map
U
نقشه پایگاه
databases
U
پایگاه داده ها
base development
U
تهیه پایگاه
database
U
پایگاه داده ها
base of operations
U
پایگاه عملیات
base defense
U
پدافند پایگاه
encampment
U
اردو پایگاه
battle station
U
پایگاه جنگی
battle station
U
پایگاه رزمی
base defense
U
پدافند از پایگاه
air force base
U
پایگاه هوایی
encampments
U
اردو پایگاه
base camp
U
پایگاه مبنا
advance base
U
پایگاه جلو
air bases
U
پایگاه هوایی
air base
U
پایگاه هوایی
social status
U
پایگاه اجتماعی
base development
U
ساختن پایگاه
vacation camp
[American E]
U
پایگاه تابستانی
achieved status
U
پایگاه اکتسابی
framework
U
مدیریت پایگاه داده
bridgehead
U
پایگاه درکنار دریا
frameworks
U
مدیریت پایگاه داده
data base manager
U
مدیر پایگاه داده
hardware platform
U
پایگاه سخت افزار
database structure
U
ساختار پایگاه داده ها
data base analyst
U
تحلیل گر پایگاه داده
database management
U
مدیریت پایگاه داده ها
data base specialist
U
متخصص پایگاه داده
database disign
U
طرح پایگاه داده ها
bridgeheads
U
پایگاه درکنار دریا
fleet operating base
U
پایگاه عملیاتی ناوگان
outposts
U
پایگاه نفوذی شطرنج
air beacon
U
برج مراقبت پایگاه
outpost
U
پایگاه نفوذی شطرنج
advanced landing field
U
پایگاه هوایی مقدم
advanced landing field
U
پایگاه فرود مقدم
active database
U
پایگاه دادههای فعال
dinger
U
دویدن به پایگاه اصلی
air force base
U
پایگاه نیروی هوایی
army base
U
پایگاه نیروی زمینی
bare base
U
پایگاه اشغال نشده
bare base
U
پایگاه اماده نشده
hard missile base
U
پایگاه مستحکم موشک
exhaustive search
U
جستجو هر رکورد در پایگاه
commodore
U
فرمانده پایگاه هوایی
foothold
U
جای ثابت پایگاه
footholds
U
جای ثابت پایگاه
commodores
U
فرمانده پایگاه هوایی
distributed data base
U
پایگاه داده توزیعی
data base environment
U
محیط پایگاه داده
relational database
U
پایگاه داده رابطهای
citadel
U
پایگاه مستحکم ارگ
citadels
U
پایگاه مستحکم ارگ
station complement
U
پرسنل خدماتی پایگاه
computerized data base
U
پایگاه دادههای کامپیوتری
corners
U
طرفین پایگاه اصلی
base running
U
دویدن بسوی پایگاه
cornering
U
طرفین پایگاه اصلی
socioeconomic status
U
پایگاه اجتماعی- اقتصادی
data base administrator
U
مسئول پایگاه داده ها
corner
U
طرفین پایگاه اصلی
data base management
U
مدیریت پایگاه داده
entry
U
در پایگاه دادههای یا کتابخانه
circuit clout
U
یک امتیاز با دویدن به پایگاه
station complement
U
پرسنل ثابت یک پایگاه
fire support base
U
پایگاه پشتیبانی اتش
data base management
U
مدیریت پایگاه داده ها
hit
U
جستجوی موفق در پایگاه داده
relational database management
U
مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
hits
U
جستجوی موفق در پایگاه داده
connects
U
ضربه موفق در پایگاه دوم
connect
U
ضربه موفق در پایگاه دوم
hitting
U
جستجوی موفق در پایگاه داده
base loading
U
بارگیری انجام شده در پایگاه
advance base
U
پایگاه مقدم صحنه عملیات
data base management system
U
سیستم مدیریت پایگاه داده ها
collection
U
و مرتب کردن در پایگاه داده
bring in
U
امتیاز بدست اوردن در پایگاه
crowd the plate
U
نزدیک به پایگاه اصلی قرارگرفتن
database management program
U
برنامه مدیریت پایگاه داده ها
database management system
U
سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
very large data base
U
پایگاه داده بسیار بزرگ
base of operations
U
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
batter's box
U
محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
collections
U
و مرتب کردن در پایگاه داده
on line database
U
پایگاه داده درون خطی
emplacement
U
پایگاه مستقر کردن کار گذاشتن
alternate
U
کلید غیراصلی در فایل پایگاه داده ها
alternates
U
کلید غیراصلی در فایل پایگاه داده ها
flat fuiile database management program
U
برنامه مدیریت پایگاه دادههای تک فایل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com