English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 13 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
he is on his last legs U پایش لب گوراست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
surveillance U پایش
monitor U پایش [پزشکی ]
He sprained (twisted) his ankle. U پایش پیچ خورد
Just under his nose. U درست پایین پایش
he isout of step U پایش غلط است
medical monitor U دستگاه پایش [پزشکی]
Nobody can catch up with him. U کسی به پایش نمی رسد
He tripped and fell . U پایش گیر کرد وزمین خورد
daisy cutter U اسبی که پایش راکم از زمین بلندمیکند
his leg rested on a stone U پایش روی سنگی قرار گرفته بود
He planted both his feet firmly in the ground . U دوتا پایش را محکم کاشت روی زمین
control equipment U ابزار وارسی ابزار پایش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com