Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
postpaid
U
پاکت تمبردار یا امانتی که قبلا مخارج پست ان پرداخت میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
postpaid
U
مخارج پستی قبلا پرداخت شده
charges forward
U
هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
unfinanced
U
مخارج پرداخت نشده
prepaid
U
قبلا" پرداخت شده
bareboat charter
U
ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
sets of bill
U
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
due bill
U
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
program cost
U
مخارج اجرای یک برنامه مخارج پیش بینی شده
inseparable cost
U
حالتی که چند نوع کالا در یک واحدتولیدی ساخته شود و هزینه و مخارج هر یک نسبت به کل مخارج اختیارا" تعیین گردد
warehousing system
U
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
carnet
U
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
prefiguring
U
قبلا اعلام کردن قبلا نشان دادن
prefigures
U
قبلا اعلام کردن قبلا نشان دادن
prefigured
U
قبلا اعلام کردن قبلا نشان دادن
prefigure
U
قبلا اعلام کردن قبلا نشان دادن
freight payable at destination
U
هزینه حمل در مقصد پرداخت میشود
fpad
U
هزینه حمل درمقصد پرداخت میشود
payment on account
آنچه علی الحساب پرداخت میشود
airletters
U
نامهی هوایی تمبردار
letter sheet
U
نامه تمبردار پستی
airletter
U
نامهی هوایی تمبردار
PGP
U
یات پرداخت از طریق اینترنت انجام میشود
pos
U
محلی در مغازه که قیمت کالاها پرداخت میشود
ransoms
U
وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
toll traverse
U
وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
ransom
U
وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
promotion money
U
دستمزدی که به موسسین شرکت برای خدماتشان پرداخت میشود
premium
U
مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
wharfage
U
وجهی که برای استفاده ازبارانداز پرداخت میشود حق باراندازی
premiums
U
مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
docl pass
U
گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
appearance money
U
پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
feather bedding
U
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather-bedding
U
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
fiducial
U
امانتی
fiduciary
U
امانتی
bonded
U
امانتی
deposited
U
امانتی
give in trust
U
امانتی
fiduciary
U
امانتدار امانتی
fiduciary
U
امانتی سپرده
left-luggage office
U
دفتر بار امانتی
commision agent
U
نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
strike pay
U
حقوق ایام اعتصاب که ازطرف سندیکاهای کارگری به اعتصاب کنندگان پرداخت میشود
Where is the left-luggage office?
U
دفتر بار امانتی کجاست؟
assemble capital stock
U
بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
pneumatic disatch
U
بردن بستههای امانتی بالوله بوسیله هوای فشرده
covers
U
پاکت
coverings
U
پاکت
cover
U
پاکت
pack box
U
پاکت
envelope
U
پاکت
envelopes
U
پاکت
disk envelope
U
پاکت دیسک
superscription
U
عنوان روی پاکت
progress payment
U
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
U
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
address an envelope
U
آدرس روی پاکت نوشتن
pocket
U
پاکت تشکیل کیسه در بدن
registry jacket
U
پاکت مخصوص نامههای سفارشی
tea bags
U
پاکت محتوی چای فوری
tea bag
U
پاکت محتوی چای فوری
pockets
U
پاکت تشکیل کیسه در بدن
pay as you go principle
U
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
to address
U
نشانه گیرنده را روی پاکت گذاشتن
window envelope
U
پاکت طلق دار ادرس نما
multipe expansion of credit
U
استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
top
U
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
usance
U
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
envelope
U
چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس روی پاکت نامه
envelopes
U
چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس روی پاکت نامه
envelopes
U
وسیله جانبی مخصوص به چاپگربرای چاپ یک پاکت نامه ونه یک ورق کاغذ
envelope
U
وسیله جانبی مخصوص به چاپگربرای چاپ یک پاکت نامه ونه یک ورق کاغذ
stationery
U
شرکتی که حاوی مط الب نوشتنی , کاغذهای مخصوص , پاکت نامه , برچسب و..... باشد
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fate
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fates
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage
U
کسری پرداخت کسر پرداخت
sector
U
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors
U
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal
U
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
outgoing
U
مخارج
disbursements
U
مخارج
expenses
U
مخارج
spending
U
مخارج
expenditures
U
مخارج
outlays
U
مخارج
aggregate expenditures
U
مخارج کل
tax evasion
U
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
marginal outlays
U
مخارج نهائی
expense account
U
حساب مخارج
postage
U
مخارج پستی
military spending
U
مخارج نظامی
porterage
U
مخارج باربری
actual expenses
U
مخارج واقعی
portage
U
مخارج باربری
foot
U
پرداختن مخارج
costs of proceedings
U
مخارج عدلیه
capital expenditure
U
مخارج سرمایهای
holding costs
U
مخارج نگهداری
cost estimate
U
تخمین مخارج
licence fee
U
مخارج پروانه
military expenditure
U
مخارج نظامی
travelling expenses
U
مخارج سفر
indirect expenses
U
مخارج غیرمستقیم
budget expenditures
U
مخارج بودجه
incidental expenses
U
مخارج اتفاقی
management expenses
U
مخارج اداری
wasteful expenditures
U
مخارج بیهوده
management expenses
U
مخارج مدیریت
municipal spending
U
مخارج شهرداری
expense accounts
U
حساب مخارج
national expenditures
U
مخارج ملی
luxury spending
U
مخارج تجملی
wage costs
U
مخارج دستمزد
national spending
U
مخارج ملی
freight charges
U
مخارج حمل
tax expenditures
U
مخارج مالیاتی
social outlays
U
مخارج اجتماعی
estimate of costs
U
تخمین مخارج
rate of spending
U
میزان مخارج
expenditure
U
مخارج صرف
reasonable scale
U
مخارج متعارفه
welfare expenditures
U
مخارج رفاهی
expenditure approach
U
روش مخارج
operating cost
U
مخارج عملیاتی
operating expenses
U
مخارج عملیاتی
rate of spending
U
نرخ مخارج
public expenditures
U
مخارج عمومی
superstitious uses
U
مخارج خرافاتی
ransom
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
outlays
U
هزینههای سرمایهای مخارج
deduction of expenses
U
کسر مخارج
[اقتصاد]
noncash expenditures
U
مخارج غیر نقدی
free of all charges
U
بدون هیچگونه مخارج
overhead
U
مخارج کلی سرجمع
marginal propensity to spend
U
میل نهائی به مخارج
marginal propensity to expend
U
تمایل نهائی به مخارج
marginal propensity to expend
U
میل نهائی به مخارج
sumptuary law
U
قانون تحدید مخارج
all the expenses fell on him
U
تمام مخارج به گردن اوافتاد
support a family
U
متکفل مخارج خانوادهای بودن
You need spare no expense .
U
نگران خرج ( مخارج ) آن نباش
time cost curve
U
منحنی مخارج برحسب زمان
To cut down expenses .
U
خرج را کم کردن ( مخارج راپایین آوردن )
self support
U
اتکاء بخود تکفل مخارج خود
aforehand
U
قبلا
erstwhile
U
قبلا
previously
U
قبلا"
erst
U
قبلا
the reinbefore
U
قبلا
supra
U
قبلا
already
U
قبلا
formerly
U
قبلا
foretoken
U
قبلا اگاهانیدن
presentient
U
قبلا مستعد
presentient
U
قبلا متوجه
pre arrange
U
قبلا قرارگذاشتن
prescient
U
قبلا اگاه
prerecord
U
قبلا ضبط
heretofore
U
سابقا قبلا
beforehand
U
قبلا اماده
prepay
U
قبلا پرداختن
i went before
U
من قبلا` رفتم
f.o.b
U
قیمت کالا بدون احتساب مخارج حمل و بیمه
pre appoint
U
قبلا معین کردن
I have a reservation.
من قبلا رزرو کردم.
advancing
U
قبلا تهیه شده
predesignate
U
قبلا تعیین شده
foresees
U
قبلا تهیه دیدن
forearm
U
قبلا اماده کردن
predestine
U
قبلا تعیین کردن
predetermine
U
قبلا مقدر کردن
predetermine
U
قبلا تعیین کردن
forearms
U
قبلا اماده کردن
preconceive
U
قبلا تصور کردن
preassigned
U
قبلا تعیین شده
foresee
U
قبلا تهیه دیدن
preheat
U
قبلا گرم کردن
preheat
U
قبلا حرارت دادن
preheats
U
قبلا گرم کردن
advancing
U
قبلا تجهیز شده
preheated
U
قبلا حرارت دادن
advance
U
قبلا تجهیز شده
advance
U
قبلا تهیه شده
preheated
U
قبلا گرم کردن
preheats
U
قبلا حرارت دادن
prearrange
U
قبلا ترتیب دادن
advances
U
قبلا تهیه شده
advances
U
قبلا تجهیز شده
preconceive
U
قبلا عقیده پیداکردن
prerecord
U
قبلا ثبت کردن
prifix
U
قبلا تعیین کردن
preform
U
قبلا تصمیم گرفتن
preform
U
قبلا بشکل دراوردن
preform
U
قبلا تشکیل دادن
prifixal
U
قبلا تعیین کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com