English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stamped addressed envelope پاکتی که بر روی آن تمبر زده و میفرستند تا طرف مقابل در آن چیزی گذاشته و بدون پرداخت هزینه ای آنرا برگرداند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
post free U بدون نیاز به تمبر زدن
franking machine U دستگاهی که تاریخ و هزینه پست را روی کاغ چاپ میکند نقش تمبر
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
documents against payment U اسناد در مقابل پرداخت
payment against a draft U پیش پرداخت در مقابل برات
d/p U تحویل اسناددر مقابل پرداخت
royalty U پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
royalties U پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
finances U پرداخت هزینه
financed U پرداخت هزینه
financing U پرداخت هزینه
finance U پرداخت هزینه
deferred charges U پیش پرداخت هزینه
deferred dobit U پیش پرداخت هزینه
deferred dobit U تعویق در پرداخت هزینه
unobligated U هزینه پرداخت نشده
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
planch U صفحهای از گل نسوزکه برای نگاه داشتن چیزی که دراتش گذاشته اندبکارمیرود
freight paid to U هزینه حمل پرداخت شده
who will pay for it U کی هزینه انرا خواهد پرداخت
charges prepaid U هزینه پیش پرداخت شده
freight prepaid U هزینه حمل پیش پرداخت شده
freight payable at destination U هزینه حمل در مقصد پرداخت میشود
freight and insurance paid to U هزینه حمل و بیمه پرداخت شده
carriage paid to U هزینه حمل به حامل پرداخت شده
fpad U هزینه حمل درمقصد پرداخت میشود
carriage and insurance paid to U هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
dcp U to paid carriage/freight هزینه حمل پرداخت شده
sans frais U بدون تقبل هزینه
cip U to paid insurance carriageand هزینه حمل وبیمه پرداخت شده
financed demand U احتیاجاتی که تامین اعتبارشده اند نیازمندیهایی که هزینه ان پرداخت شده
fio U بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free in and out U بدون هزینه تخلیه و بارگیری
margin land U حالتی که بازده زمین فقط جبران پرداخت هزینه ها واستهلاکات را بکند
viewers U امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود
viewer U امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود
stamp duty U تمبر عوارض تمبر مالیاتی
stamp tax U تمبر عوارض تمبر مالیاتی
unmoderated list U لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
first-day covers U پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
first-day cover U پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
free on board U بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
retaining fee U وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
adjacent U آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
wedding cake U کلوچهای که در عروسی به مهمانان میدهند و برای دوستانی ....میفرستند
gatecrashers U کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
gatecrasher U کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
controvrsism U روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
de jure recognition U شناسایی کامل و دایمی و بدون قیدوشرط یک دولت که در مقابل ان شناسایی عملی وجود دارد
shell out U هزینه چیزی را قبول کردن
replacement cost U هزینه جایگزین کردن چیزی
forwarding merchant U حق الزحمهای دریافت می دارد بدون انکه دروسیله حمل یا پرداخت کرایه شریک باشد
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
charges forward U هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
freeware U نرم افزاری که در دامنه عمومی قرار دارد و هر کسی بدون پرداخت میتواند از آن استفاده کند
copyright U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyrights U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
reimbursing U جبران کردن هزینه کسی یا چیزی راپرداختن
reimburses U جبران کردن هزینه کسی یا چیزی راپرداختن
reimbursed U جبران کردن هزینه کسی یا چیزی راپرداختن
reimburse U جبران کردن هزینه کسی یا چیزی راپرداختن
philately U تمبر جمع کنی جمع اوری تمبر
cash on the barrelhead <idiom> U پولی که برای خرید چیزی پرداخت می شود
Do I have to pay a supplement? U آیا من چیزی اضافه باید پرداخت کنم؟
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
freeware U نرم افزار که بدون هزینه دراختیار مصرف کننده قرار داده میشود برنامه رایگان رایگان ابزار
cut corners <idiom> U [زمانی که چیزی برای صرفه جویی در هزینه به طور بد انجام شده است]
emptied U بدون چیزی در درون
empties U بدون چیزی در درون
emptiest U بدون چیزی در درون
empty U بدون چیزی در درون
emptier U بدون چیزی در درون
(buy something) on credit <idiom> U بدون پول چیزی راخریدن
obtrudes U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
arguments U بحث در باره چیزی بدون توافق
argument U بحث در باره چیزی بدون توافق
do without <idiom> U بدون هیچ چیزی کار کردن
obtruded U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruding U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrude U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
to commandeer something U چیزی را [بدون اجازه] برای خود برداشتن
batteries U که پس از قط ع کامپیوتر داده ها را برگرداند
battery U که پس از قط ع کامپیوتر داده ها را برگرداند
non volatile U ما میتواند اطلاعات را برگرداند.
to do without any thing U ازچیزی صرف نظرکردن بدون چیزی گذران کردن
without lifting a finger U بدون اینکه به چیزی دستی بزند [اصطلاح روزمره]
we cannot undo the past U چیز گذشته را نمیتوان برگرداند
apomict U کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
hire purchase U کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
to be exposed to a constant stream of something U در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
heaps U مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
heaping U مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
heap U مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
incurved U تو گذاشته
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
new-laid U تازه گذاشته
of ripe years U پابسن گذاشته
new laid U تازه گذاشته
in pawn U گرو گذاشته
included U تو گذاشته تو مانده
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
dehydrogenize U هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
dehydrogenate U هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
stay behind U نیروی جا گذاشته شده
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stamp duties U حق تمبر
stamp duty U حق تمبر
stamps U تمبر
stamp U تمبر
quartus U چهارمی شخص گذاشته وبارقم
He is through ( done ) with politics . U سیاست را بوسیده وکنار گذاشته
on sale U در معرض فروش گذاشته شده
I have pledged ( staked ) my reputation on it . U شهرتم را درگروی اینکار گذاشته ام
I am wearing my hat at an angle . U کلاهم را کج ( یکوری ) سرم گذاشته ام
dependent U غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
postage U تمبر پستی
tamarind U تمبر هندی
stamper U تمبر الصاق کن
stamps U تمبر یا مهرزدن
stamped U تمبر خورده
stamp duties U پول تمبر
food stamps U تمبر خوراک
postmarks U اثرمهر تمبر
philately U تمبر شناسی
stamp U تمبر یا مهرزدن
postmark U اثرمهر تمبر
philatelist U تمبر شناس
postage stamp U تمبر پست
postage stamps U تمبر پست
food stamp U تمبر خوراک
philatelists U تمبر شناس
poststamp U تمبر پست
lighterage U هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
the price was not reasonable U بهای گزافی بران گذاشته بودند
specific devise U زمین مشخصی که به ارث گذاشته شود
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
Do you have any stamps? U آیا تمبر دارید؟
by under stamped U کسر تمبر داشتن
it is sufficiently stamped U کم تمبر خورده است
philatelic U مربوط به تمبر شناسی
He had a cigar between his lips . U یک سیگار برگ گذاشته بود گوشه لبش
spot shot U ضربه به گویی که در نقطه معین گذاشته شده
stamp U تمبر پست الصاق کردن
postmarks U مهر باطله تمبر پست
The stamp doesnt stick. U این تمبر نمی چسبد
stamps U تمبر پست الصاق کردن
put into circulation U به جریان انداختن [پول، تمبر و ... ]
postmark U مهر باطله تمبر پست
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
gingall U یکجورتفنگ سنگین که روی پایهای گذاشته اتش میکنند
plate mark U طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
lipping U قطعه چوبی که در ترک یاشکاف کمان گذاشته شده
stay behind U باقی گذاشته شده نیروی باقیمانده در منطقه دشمن
No, I don't like it. نه، آنرا نمیخواهم.
postmarks U تمبر رابوسیله مهر باطل کردن
face value <idiom> U عکس چاپی روی پول ،تمبر،...
postmark U تمبر رابوسیله مهر باطل کردن
succeeding spot U نقطه بعدی که توپ باید انجابه زمین گذاشته شود
chip off the old block <idiom> U (هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
fly speck U گه یاکثافت مگس که بشکل خال یانقطهای درجایی گذاشته شود
Any reform of the insurance law must be left to the future. U هر اصلاح قانون بیمه باید به آینده باقی گذاشته شود.
Any reform of the pension law must be left to the future. U هر اصلاح قانون بازنشستگی باید به آینده باقی گذاشته شود.
dog cart U یکجورگردونه دوچرخه که کرسیهای ان پشت بپشت گذاشته شده وبرای
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
I leave it in your care . U آنرا به شما می سپارم
It was required of me . They imposed it on me . U آنرا به من تکلیف کردند
slipped U پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slip U پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slips U پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
music stands U میزی که نت های موسیقی را روی آن گذاشته و جلو نوازنده قرار میدهند
airbed U تشکی که آنرا با باد پر میکنند
Wrap it up in gift paper. U آنرا در کاغذ هدیه بپیچید
you shoud rinse it in lukewarm water. U در آب ولرم باید آنرا آب بکشید
Enter it in the books . U آنرا دردفاتر وارد کنید
Leave it tI'll tomorrow morning . U آنرا بگذارتا فردا صبح
Get it to me before Friday . U قبل از جمعه آنرا به من برسان
smartest U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smart U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarted U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarter U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarting U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarts U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
slush fund U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com