English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
filterpress U پالونه فشاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
compound compression U فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
filter U پالونه
filters U پالونه
compressive U فشاری
komi U فشاری
compression wave U موج فشاری
compressive load application U بار فشاری
pressure welding U جوش فشاری
compression stress U تنش فشاری
compression strength U استحکام فشاری
compression strength U تاب فشاری
hard board U تخته فشاری
compression strength U توان فشاری
compression strength U مقاومت فشاری
compressive stress U تنش فشاری
compressive stress U خستگی فشاری
pressure welding U جوشکاری فشاری
head pressure U ارتفاع فشاری
force pump U تلمبه فشاری
force feed oiler U روغندان فشاری
filter press U صافی فشاری
duplex pressure proportioner U مخلوط کن دو فشاری
push button switch U تکمه فشاری
die cast U ریختن فشاری
snap fastener U دکمه فشاری
data compaction U داده فشاری
push shot U ضربه فشاری
compressive yield point U حدجهمندگی فشاری
compression spring U فنر فشاری
constrictor knot U گره فشاری
pressure fraction U کسر فشاری
thumbing U دگمه فشاری
thumbed U دگمه فشاری
thumb U دگمه فشاری
push button U کلید فشاری
push button U دکمه فشاری
press key تکمه فشاری
head U ارتفاع فشاری
pushes U ضربه فشاری
pushed U ضربه فشاری
push U ضربه فشاری
thumbs U دگمه فشاری
pressure device U ماسوره فشاری
achi komi U دفاع فشاری
compression molding U قالبگیری فشاری
compression flange U سپر فشاری
compression flange U عضو فشاری
push key تکمه فشاری
pressboard U تخته فشاری
pression pipe U لوله فشاری
thrust bolt U پیچ فشاری
pressure butt welding U جوشکاری لب به لب فشاری
pressure sweeping U روبیدن فشاری
pressure device U عامل فشاری مین
pressure weld U جوش دادن فشاری
net push U ضربه فشاری از لب تور
thrust hardness U درجه سختی فشاری
pressure lubrication U دستگاه روغنکاری فشاری
pressure weldable U قابل جوشکاری فشاری
press casting U ریخته گری فشاری
fumikumi U لگد فشاری به پایین
press cutting برش دهنده فشاری
mae west U جلیقه نجات فشاری
barometric altimeter U ارتفاع سنج فشاری
brass pressure casting U برنج ریختگی فشاری
centralized oil shot system U روغنکاری متمرکز فشاری
cold pressure welding U جوشکاری فشاری سرد
cold pressed forging U اهنگری فشاری سرد
compression riveter U دستگاه پرچ فشاری
compression specimen U نمونه ازمایش فشاری
firing pressure device U ماسوره فشاری مین
resistance pressure welding U جوشکاری فشاری مقاومتی
compression molding U ریخته گری فشاری
standard size whole brick U اجر فشاری معمولی
compressive yield point U نقطه لهیدگی فشاری
compression test specimen U نمونه ازمون فشاری
thermit pressure welding U روش جوشکاری فشاری الومینوترمیتی
drag in <idiom> U پا فشاری روی موضوع دیگری
superincumbent U دارای فشار زیاد فشاری
tobi komi U ضربه فشاری پا در حال پرش
thermit pressure welding U روش جوشکاری فشاری حرارتی
pressure die casting U ریخته گری حدیدهای فشاری
alumino thermit pressure welding U جوشکاری فشاری الومینو-ترمیتی
pressure casting U قطعه ریخته گری فشاری
press cast process U فرایند ریخته گری فشاری
pitometer log U سرعت سنج فشاری پیتومتری
pieze U واحد فشاری در سیستم غیرمتریک
molten metal pressure welding U روش جوشکاری ذوبی-فشاری
bend U خمش فشاری انحنای لوله زانویی
pressure die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
rolling press U الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
bangs U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bang U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
drill press U متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
brace U گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
braced U گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
constant temperature pressure U welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
dial up U استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
pascal's law U هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
compressive strength U قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com