English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gas injection U پاشش بنزین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gasoline U سوخت موتورهای بنزینی بنزین موتور بنزین
sprays U پاشش
spraying U پاشش
sprayed U پاشش
injection U پاشش
spray U پاشش
injector valve U دریچه پاشش
injection point U نقطه پاشش
injection capacity U فرفیت پاشش
splash head U پاشش گیر
metal spraying process U فرایند پاشش فلز
gasolene U بنزین
benzole U بنزین
motor sprit U بنزین
fuels U بنزین
benzine U بنزین
gasoline U بنزین
storm bird U بنزین
gas U بنزین
fuelled U بنزین
fuelling U بنزین
fuel U بنزین
fueled U بنزین
gases U بنزین
gasses U بنزین
petrol U بنزین
gassed U بنزین
petrol tank U مخزن بنزین
gas pump U پمپ بنزین
gas pump U تلمبه بنزین
petrol pump U پمپ بنزین
gasoline drum U بشکه بنزین
gasoline barrel U بشکه بنزین
petrol pump U تلمبه بنزین
gas recovery U بازیابی بنزین
gas tank U پودر بنزین
gas tank U بخار بنزین
gas storage U مخزن بنزین
gasolinic U وابسته به بنزین
gasoline can U قوطی بنزین
phenyl U اصل بنزین
Premium gas U بنزین سوپر
petrol filter U صافی بنزین
petrol container U فرف بنزین
naphtha U بنزین سنگین
light gasolin U بنزین سبک
premium grade petrol U بنزین سوپر
high grade petrol U بنزین سوپر
gasoline electric U بنزین الکتریکی
petrol pipe U لوله بنزین
gasoline dump U باک بنزین
gasoline consumption U مصرف بنزین
petrol can U باک بنزین
fuel pump U پمپ بنزین
gassed U بنزین گازمعده
gas U بنزین گازمعده
gases U بنزین گازمعده
filling stations U پمپ بنزین
gas station U پمپ بنزین
aviation gasoline U بنزین هواپیما
avgas U بنزین هواپیما
gas stations U پمپ بنزین
fuel filter U صافی بنزین
filling station U پمپ بنزین
gas level U سطح بنزین
gas inlet valve needle U ژیگلور بنزین
gas injection U تزریق بنزین
gasses U بنزین گازمعده
unleaded petrol U بنزین بدون سرب
I've run out of petrol. بنزین تمام کردم.
petrol feed pump U پمپ تغذیه بنزین
pr etrol filling station U ایستگاه پمپ بنزین
storm bird U بنزین ریختن ماشین
gasholder U محل نگهداری بنزین
gasoline gels U بنزین تغلیظ شده
gas inlet valve needle U سوزن شیرورودی بنزین
petrol injection pump U پمپ تزریق بنزین
gas form natrural gas U بنزین از گاز طبیعی
gas air mixture U مخلوط بنزین و هوا
petrol U بنزین گیری کردن
gas synthesis U ترکیب مصنوعی بنزین
gasholders U محل نگهداری بنزین
gasoline brick U بنزین خوش سوز
gasoline brick U بنزین بااکتان بالا
gasoline dump U مخزن موقتی بنزین
service station U ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
Where is the neareset petrol station? U نزدیکترین پمپ بنزین کجاست؟
service stations U ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
serivce station U ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
gas saving U صرفه جویی در مصرف بنزین
benzoline U بنزین خام یاپالوده نشده
gas form natrural gas U بنزین حاصله از گاز طبیعی
petrol gage U دستگاه اندازه گیری بنزین
mpg U مخفف مسافت طی شده با یک گالن بنزین
gas level gauge U دستگاه اندازه گیری سطح بنزین
class iii supplies U اماد طبقه 3 بنزین و موادروغنی وسوختی
The bus stopped for fuel [ to get gas] . U اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
They were falling over one another to get petrol(gasoline). U برای خرید بنزین سرودست می شکستند
The gas station is nearby . U پمپ بنزین درهمین نزدیکی هاست
throttle U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttled U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
high octane U دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
Gasoline is volatile . U بنزین ماده فراری است ( زود می پرد )
throttles U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttling U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
contraband of war U قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
napalm U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalmed U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalming U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalms U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
best economy mixture U نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
benzene U هیدروکربور معطر وبی رنگی بفرمول 6H6C که ازتقطیر قطران بدست میامد بنزین
gums U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gumming U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gummed U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gum U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com