English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
preparatory response U پاسخ مقدماتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
prolegomenon U مقدماتی کلمات مقدماتی
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
basic unit training U اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
proforma U مقدماتی
tentative U مقدماتی
prolegomenous U مقدماتی
prolusory U مقدماتی
elementary U مقدماتی
preparatory U مقدماتی
preliminaries U مقدماتی
rudimental U مقدماتی
first U مقدماتی
introductory U مقدماتی
preliminary U مقدماتی
elemental U مقدماتی
introductive U مقدماتی
prolegomenary U مقدماتی
elementarily U مقدماتی
prodromal U مقدماتی
precursive U مقدماتی
preludial U مقدماتی
prelusive U مقدماتی
preparative U مقدماتی
heat U مسابقه مقدماتی
preliminary expenses U هزینههای مقدماتی
pilot study U بررسی مقدماتی
heats U مسابقه مقدماتی
preliminary design U طرح مقدماتی
preludes U قسمت مقدماتی
prelude U قسمت مقدماتی
interlude U نگهداری مقدماتی
proforma invoice U سیاهه مقدماتی
interludes U نگهداری مقدماتی
preparation U اقدام مقدماتی
preceding pass U کالیبر مقدماتی
preparations U اقدام مقدماتی
precompression U تراکم مقدماتی
preliminaries U مقدمات مقدماتی
preheater U گرمکن مقدماتی
preliminary budget U بودجه مقدماتی
preliminary negotiations U مذاکرات مقدماتی
prime color U رنگ مقدماتی
pretest U امتحان مقدماتی
preselector U سلکتور مقدماتی
prolusion U مقاله مقدماتی
preparative U کار مقدماتی
propaedeutic U تعلیمات مقدماتی
propaedeutic U تحصیلات مقدماتی
preselection U انتخاب مقدماتی
prep U مدرسه مقدماتی
preliminary treatment U عملیات مقدماتی
preliminary investigation U بررسی مقدماتی
elementary U مقدماتی پایهای
preliminary works U کارهای مقدماتی
preliminary test U ازمایش مقدماتی
junior high school U دبیرستان مقدماتی
pilot injection U تزریق مقدماتی
first aid U کمکهای مقدماتی
proem U رساله مقدماتی
basic course U دوره مقدماتی
primary U ابتدایی مقدماتی
economizer U کرمکن مقدماتی
primary U مقدماتی نخستین
elementary gate U دریچه مقدماتی
elementary item U قلم مقدماتی
elimination heat U دوره مقدماتی
perlim U دوره مقدماتی
first cut U برش مقدماتی
fore exercise U تمرین مقدماتی
primary U مقدماتی اصلی
basic research U تحقیقات مقدماتی
basic training U اموزش مقدماتی
basic hole U سوراخ مقدماتی
Travaux preparatoires U کارهای مقدماتی
bottom blown converter U مبدل دم مقدماتی
forehearth U کوره مقدماتی
preliminary U دور مقدماتی
basic U مقدماتی اساسی
basics U اساسی مقدماتی
basics U مقدماتی اساسی
preliminaries U امتحان مقدماتی
preliminary U امتحان مقدماتی
preliminary U مقدمات مقدماتی
preliminaries U دور مقدماتی
subassembly U مونتاژ مقدماتی
responsions U ازمون مقدماتی
basic U اساسی مقدماتی
rudiment U علوم مقدماتی
introduction to physics U فیزیک مقدماتی
basic bessemer converter U مبدل مقدماتی بسمر
pre heat U حرارت دادن مقدماتی
basic machine unit U واحد دستگاه مقدماتی
incipincy U وضع مقدماتی ابتدایی
pre load U بار کردن مقدماتی
reconnaissance U بازدید مقدماتی اکتشاف
black pickling U اسید شویی مقدماتی
pre design estimate U براورد مقدماتی طرح
rudimentary knowledge U دانش مقدماتی یا نخستین
incipience U وضع مقدماتی ابتدایی
elementary algebra U جبر مقدماتی [ریاضی]
basic bessemer process U فرایند مقدماتی بسمر
magnetic biasing U مغناطیس گردانی مقدماتی
fundamental U اصولی مقدماتی اساسی
basic bessemer steel U فولاد مقدماتی بسمر
prolusion U اثر هنری مقدماتی
eliminator U برنه در دور مقدماتی
supercharge U متراکم کردن مقدماتی
preselect U انتخاب کردن مقدماتی
preparatory students U شاگردان تهیه یا مقدماتی
basic combat training U اموزش رزم مقدماتی
basic bessemer pig iron U اهن خام مقدماتی توماس
preliminary budget forecast U پیش بینی مقدماتی بودجه
white primary U اخذ اراء مقدماتی حزبی
literacy U فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
junior college U دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
pretest U امتحان مقدماتی بعمل اوردن
protocols U مقاوله نامه موافقت مقدماتی
flight U بهترین نتیجه دور مقدماتی
protocol U مقاوله نامه موافقت مقدماتی
strategic reconnaissance U بررسی مقدماتی وضع دشمن
basic relay post U پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
preparatory U تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
house of delegates U مجلس مقننه مقدماتی ویرجینیا ومریلند
microcontroller U RAM و زبان برنامه نویسی مقدماتی است
investigating U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigated U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigate U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigates U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
exempt player U بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
juniorate U مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
WordPad U امکان نرم افزاری در ویندوز که توابع مقدماتی Microsoft Word را دارد
protocols U خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocol U خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
characters U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
counterplea U پاسخ رد
in reply to U در پاسخ
replying U پاسخ
reply U پاسخ
replies U پاسخ
responds U پاسخ
replication U پاسخ
in answer to U در پاسخ به
responded U پاسخ
respond U پاسخ
negative reply U پاسخ رد
answerback U در پاسخ
statement U پاسخ
response [commentary] U پاسخ
no U : پاسخ نه
item of written comment U پاسخ
reaction [answer, commentary] U پاسخ
representation [statement] U پاسخ
rebutter U پاسخ رد
answered U پاسخ
replied U پاسخ
responsions U پاسخ
response U پاسخ
answers U پاسخ
responses U پاسخ
answering U پاسخ
answer U پاسخ
right answer U پاسخ درست
early answer U پاسخ زود
color response U پاسخ رنگ
conditioned response U پاسخ شرطی
consummatory response U پاسخ پایانی
content response U پاسخ محتوایی
correct response U پاسخ درست
movement response U پاسخ حرکت
delayed response U پاسخ درنگیده
discriminatory response U پاسخ افتراقی
distal response U پاسخ دوربرد
response threshold U استانه پاسخ
response strength U نیرومندی پاسخ
response set U امایه پاسخ
response rate U سرعت پاسخ
response intensity U شدت پاسخ
response generalization U تعمیم پاسخ
response equivalence U هم ارزی پاسخ
response duration U مدت پاسخ
response differentiation U تفکیک پاسخ
response amplitude U دامنه پاسخ
manipulandum U ابزار پاسخ
operandum U ابزار پاسخ
replier U پاسخ دهنده
reflection response U پاسخ قرینه
moro response U پاسخ مورو
original response U پاسخ ابتکاری
popular response U پاسخ رایج
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com