English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
oracle U پاسخ مبهم
oracles U پاسخ مبهم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
dim U مبهم
dimmed U مبهم
dims U مبهم
opaque U مبهم
obscured U مبهم
amphibolic U مبهم
obscurer U مبهم
vaguest U مبهم
obscure U مبهم
veiled U مبهم
hazier U مبهم
haziest U مبهم
hazy U مبهم
esoteric U مبهم
irrational U مبهم
imprecise U مبهم
nubilous U مبهم
nebular U مبهم
mysterious U مبهم
misty U مبهم
dusky U مبهم
forked U مبهم
enigmatic U مبهم
ambiguous U مبهم
obscuring U مبهم
vague U مبهم
vaguer U مبهم
enigmatical U مبهم
involute U مبهم
obscures U مبهم
slurry U مبهم
obscurest U مبهم
obscurer U مبهم نامفهوم
obscures U مبهم نامفهوم
pronominal adjective U صفت مبهم
obscuring U مبهم نامفهوم
vaguely U بطور مبهم
unequivocal U غیر مبهم
unequivocally U غیر مبهم
obscurest U مبهم نامفهوم
obscured U مبهم نامفهوم
ambiguous figure U شکل مبهم
obscure U مبهم نامفهوم
ambiguously U بطور مبهم
incidental U غیر مبهم
ambiguous language U زبان مبهم
adumbrate U مبهم کردن
involved U مبهم گرفتار
obfuscate U مبهم و تاریک کردن
obfuscation U مبهم و تاریک کردن
left handedly U بطورمشکوک یا مبهم یا دوپهلو
ambiguous grammar U دستور زبان مبهم
enigma U رمز بیان مبهم
enigmas U رمز بیان مبهم
hazily U بطور تیره و مبهم
obscurantism U سبک نگارش مبهم
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
oracularly U بطور سر بسته یا مبهم ازغیب
blurs U مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blurring U مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blurred U مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blur U مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
ambiguities U خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
blurred black ground U زمینه و متن فرشی که نامشخص و مبهم باشد
ambiguity U خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
metaphysically U از روی علم ماورای طبیعت بطور معنوی یا مبهم
opaquely U چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
responsions U پاسخ
no U : پاسخ نه
representation [statement] U پاسخ
answer U پاسخ
replies U پاسخ
reply U پاسخ
statement U پاسخ
replied U پاسخ
reaction [answer, commentary] U پاسخ
item of written comment U پاسخ
rebutter U پاسخ رد
response [commentary] U پاسخ
replication U پاسخ
answering U پاسخ
answered U پاسخ
replying U پاسخ
answers U پاسخ
respond U پاسخ
in reply to U در پاسخ
answerback U در پاسخ
response U پاسخ
responded U پاسخ
counterplea U پاسخ رد
responds U پاسخ
in answer to U در پاسخ به
responses U پاسخ
negative reply U پاسخ رد
rejoins U پاسخ دادن
rejoined U پاسخ دادن
rejoining U در پاسخ گفتن
response amplitude U دامنه پاسخ
response equivalence U هم ارزی پاسخ
rejoining U پاسخ دادن
response duration U مدت پاسخ
image response U پاسخ تصویر
response generalization U تعمیم پاسخ
response differentiation U تفکیک پاسخ
impluse response U پاسخ ایمپولز
replier U پاسخ دهنده
rejoins U در پاسخ گفتن
reflection response U پاسخ قرینه
preparatory response U پاسخ مقدماتی
answer mode U حالت پاسخ
anatomy response U پاسخ کالبدی
an a answer U پاسخ مثبت
respond U پاسخ دادن
original response U پاسخ ابتکاری
manipulandum U ابزار پاسخ
operandum U ابزار پاسخ
moro response U پاسخ مورو
movement response U پاسخ حرکت
responded U پاسخ دادن
responds U پاسخ دادن
answerback U پاسخ برگشتی
calculation U پاسخ تقریبی
position response U پاسخ مکانی
frequency respone U پاسخ فرکانس
popular response U پاسخ رایج
emitted response U پاسخ صدوری
distal response U پاسخ دوربرد
discriminatory response U پاسخ افتراقی
delayed response U پاسخ درنگیده
correct response U پاسخ درست
irresponsive U پاسخ ندهنده
content response U پاسخ محتوایی
consummatory response U پاسخ پایانی
conditioned response U پاسخ شرطی
color response U پاسخ رنگ
anticipatory response U پاسخ انتظاری
early answer U پاسخ زود
rejoined U در پاسخ گفتن
answers U پاسخ به یک سوال
plea U پاسخ دعوی
answers U : جواب پاسخ
answers U : پاسخ دادن
pleas U پاسخ دعوی
rejoinder U پاسخ دفاعی
answering U پاسخ به یک سوال
to definitive answer U پاسخ قطعی
to make a response U پاسخ دادن
right answer U پاسخ درست
come up with <idiom> U یافتن پاسخ
whole response U پاسخ کلی
answerable U پاسخ دار
voice answer back U پاسخ سمعی
vaccum response U پاسخ غیابی
vab U پاسخ سمعی
solution U پاسخ یک مشکل
solutions U پاسخ یک مشکل
w response U پاسخ کلی
answering U : پاسخ دادن
rejoinders U پاسخ دفاعی
answering U : جواب پاسخ
response time U زمان پاسخ
response threshold U استانه پاسخ
response strength U نیرومندی پاسخ
response set U امایه پاسخ
rejoin U در پاسخ گفتن
rejoin U پاسخ دادن
answer U : پاسخ دادن
response latency U نهفتگی پاسخ
answer U : جواب پاسخ
responsorial U پاسخ دهنده
response intensity U شدت پاسخ
answered U پاسخ به یک سوال
response rate U سرعت پاسخ
answered U : پاسخ دادن
answer U پاسخ به یک سوال
running rate U اهنگ پاسخ
answered U : جواب پاسخ
achromatic color response U پاسخ رنگ بی فام
phone U پاسخ به تماس در تلفن
modulation frequency response U پاسخ فرکانس مدولاسیون
phoned U پاسخ به تماس در تلفن
phoning U پاسخ به تماس در تلفن
affirmative U پاسخ "بله " بود
i pause for a reply U منتظر پاسخ هستم
high frequency responce U پاسخ فرکانس بالا
he returned a negative U پاسخ منفی داد
all or none response U پاسخ همه یا هیچ
electrodermal response U پاسخ برقی پوست
galvanic skin response U پاسخ برقی پوست
conditioned escape response U پاسخ گریز شرطی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com