Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
distal response
U
پاسخ دوربرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reply
[answer]
U
پاسخ نامه ای
[پاسخ به پیام پست الکترونیکی ]
[پاسخ زبانی دفاعیه]
longer-range
U
دوربرد
distal
U
دوربرد
long-range
U
دوربرد
distance vision
U
دید دوربرد
distal variable
U
متغیر دوربرد
distal stimulus
U
محرک دوربرد
distance receptor
U
گیرنده دوربرد
telecommunication
U
ارتباط دوربرد
qualifiers
U
انتخاب شده برای دوربرد
qualifier
U
انتخاب شده برای دوربرد
answering
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
voice answer back
U
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
internal telecommunications unions
U
یک دفتر نمایندگی با 156عضو متخصص از ملل متحدکه مسئول هم اهنگی بین المللی مسائل مربوط به ارتباطات دوربرد میباشد
originate
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
it is inexpedient to reply
U
پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
responds
U
پاسخ
counterplea
U
پاسخ رد
replies
U
پاسخ
in answer to
U
در پاسخ به
response
[commentary]
U
پاسخ
statement
U
پاسخ
responses
U
پاسخ
no
U
: پاسخ نه
responsions
U
پاسخ
replied
U
پاسخ
answer
U
پاسخ
response
U
پاسخ
answered
U
پاسخ
representation
[statement]
U
پاسخ
responded
U
پاسخ
answers
U
پاسخ
replication
U
پاسخ
in reply to
U
در پاسخ
answering
U
پاسخ
respond
U
پاسخ
rebutter
U
پاسخ رد
replying
U
پاسخ
reaction
[answer, commentary]
U
پاسخ
item of written comment
U
پاسخ
negative reply
U
پاسخ رد
reply
U
پاسخ
answerback
U
در پاسخ
moro response
U
پاسخ مورو
movement response
U
پاسخ حرکت
rejoin
U
در پاسخ گفتن
rejoining
U
در پاسخ گفتن
rejoining
U
پاسخ دادن
popular response
U
پاسخ رایج
rejoined
U
پاسخ دادن
rejoined
U
در پاسخ گفتن
rejoins
U
در پاسخ گفتن
original response
U
پاسخ ابتکاری
running rate
U
اهنگ پاسخ
responsorial
U
پاسخ دهنده
rejoin
U
پاسخ دادن
rejoins
U
پاسخ دادن
position response
U
پاسخ مکانی
response differentiation
U
تفکیک پاسخ
replier
U
پاسخ دهنده
calculation
U
پاسخ تقریبی
respond
U
پاسخ دادن
responded
U
پاسخ دادن
reflection response
U
پاسخ قرینه
responds
U
پاسخ دادن
response duration
U
مدت پاسخ
response equivalence
U
هم ارزی پاسخ
response time
U
زمان پاسخ
oracle
U
پاسخ مبهم
oracles
U
پاسخ مبهم
preparatory response
U
پاسخ مقدماتی
response threshold
U
استانه پاسخ
emitted response
U
پاسخ صدوری
response strength
U
نیرومندی پاسخ
response rate
U
سرعت پاسخ
response latency
U
نهفتگی پاسخ
response intensity
U
شدت پاسخ
response generalization
U
تعمیم پاسخ
response amplitude
U
دامنه پاسخ
impluse response
U
پاسخ ایمپولز
frequency respone
U
پاسخ فرکانس
irresponsive
U
پاسخ ندهنده
discriminatory response
U
پاسخ افتراقی
manipulandum
U
ابزار پاسخ
delayed response
U
پاسخ درنگیده
right answer
U
پاسخ درست
correct response
U
پاسخ درست
whole response
U
پاسخ کلی
w response
U
پاسخ کلی
early answer
U
پاسخ زود
answer
U
: پاسخ دادن
answer
U
: جواب پاسخ
answer
U
پاسخ به یک سوال
answered
U
: پاسخ دادن
answered
U
: جواب پاسخ
answered
U
پاسخ به یک سوال
answering
U
: پاسخ دادن
answering
U
: جواب پاسخ
answering
U
پاسخ به یک سوال
answers
U
: پاسخ دادن
answers
U
: جواب پاسخ
image response
U
پاسخ تصویر
answers
U
پاسخ به یک سوال
voice answer back
U
پاسخ سمعی
operandum
U
ابزار پاسخ
answerable
U
پاسخ دار
solution
U
پاسخ یک مشکل
solutions
U
پاسخ یک مشکل
to definitive answer
U
پاسخ قطعی
anticipatory response
U
پاسخ انتظاری
plea
U
پاسخ دعوی
pleas
U
پاسخ دعوی
rejoinder
U
پاسخ دفاعی
rejoinders
U
پاسخ دفاعی
answerback
U
پاسخ برگشتی
answer mode
U
حالت پاسخ
anatomy response
U
پاسخ کالبدی
an a answer
U
پاسخ مثبت
come up with
<idiom>
U
یافتن پاسخ
conditioned response
U
پاسخ شرطی
consummatory response
U
پاسخ پایانی
content response
U
پاسخ محتوایی
to make a response
U
پاسخ دادن
color response
U
پاسخ رنگ
response set
U
امایه پاسخ
vab
U
پاسخ سمعی
vaccum response
U
پاسخ غیابی
open ended question
U
پرسش باز پاسخ
all or none response
U
پاسخ همه یا هیچ
psychogalvanic response
U
پاسخ گالوانیکی- روانی
modulation frequency response
U
پاسخ فرکانس مدولاسیون
achromatic color response
U
پاسخ رنگ بی فام
conditioned avoidance response
U
پاسخ اجتنابی شرطی
pilomotor response
U
پاسخ سیخ شدن مو
i pause for a reply
U
منتظر پاسخ هستم
cer
U
پاسخ هیجانی شرطی
galvanic skin response
U
پاسخ برقی پوست
interrogator responsor
U
دستگاه پرسش- پاسخ
he returned a negative
U
پاسخ منفی داد
electrodermal response
U
پاسخ برقی پوست
conditioned emotional response
U
پاسخ هیجانی شرطی
pure color response
U
پاسخ خالص رنگ
conditioned escape response
U
پاسخ گریز شرطی
high frequency responce
U
پاسخ فرکانس بالا
visual righting response
U
پاسخ تعادل دیداری
unconditioned response
U
پاسخ غیر شرطی
ucr
U
پاسخ غیر شرطی
answer
[to something]
U
پاسخ
[به چیزی]
[راه حل]
solve
U
یافتن پاسخ یک مشکل
solves
U
یافتن پاسخ یک مشکل
solving
U
یافتن پاسخ یک مشکل
to answer in the a
U
پاسخ مثبت دادن
white space response
U
پاسخ به بخش سفید
phoning
U
پاسخ به تماس در تلفن
no reply necessary
[NRN]
U
نیازی به پاسخ نیست.
to fail to provide an answer
U
درماندن در دادن پاسخ
affirmative
U
پاسخ "بله " بود
phone
U
پاسخ به تماس در تلفن
phoned
U
پاسخ به تماس در تلفن
phones
U
پاسخ به تماس در تلفن
the answer is in the negative
U
پاسخ ان منفی است
rejoinder
U
پاسخ دفاعی دادن
surrebutter
U
اخرین پاسخ خواهان
rejoin
U
پاسخ دفاعی دادن
rejoined
U
پاسخ دفاعی دادن
rejoining
U
پاسخ دفاعی دادن
rejoins
U
پاسخ دفاعی دادن
response time
U
زمان پاسخ دهی
inquiry system
U
سیستم پرسش- پاسخ
solved
U
یافتن پاسخ یک مشکل
response hierarchy
U
سلسله مراتب پاسخ
calculation
U
پاسخ به یک مشکل در ریاضی
return a negative
U
پاسخ منفی دادن
stimulus response theory
U
نظریه محرک- پاسخ
shading response
U
پاسخ سایه روشن
stimulus response psychology
U
روانشناسی محرک- پاسخ
s r psychology
U
روانشناسی محرک- پاسخ
stimulus response model
U
الگوی محرک- پاسخ
rejoinders
U
پاسخ دفاعی دادن
s r model
U
الگوی محرک- پاسخ
Please reply as a matter of urgency.
U
لطفا فوری پاسخ دهید.
to press for an answer
U
با صرار یا فشار پاسخ خواستن
readiness to report
U
امادگی برای پاسخ دادن
to beg the question
U
در پاسخ به پرسشی جاخالی دادن
resolveme this
U
این پرسش را پاسخ دهید
s o r model
U
الگوی محرک- جاندار- پاسخ
let down easy
<idiom>
U
پاسخ منفی به طرز خوشآیندی
to meet with a repulse
U
پذیرفته نشدن پاسخ رد شنیدن
glib answer
U
پاسخ بدون ملاحظه
[بی فکر]
i pause for a reply
U
خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
interrupting
U
ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
replied
U
پاسخ دادن جواب کتبی
interrupt
U
ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
problem
U
یافتن پاسخ برای مشکلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com