English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 89 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
monarch U پادشاه
monarchs U پادشاه
sovereign U پادشاه
sovereigns U پادشاه
potentate U پادشاه
potentates U پادشاه
king U پادشاه
kings U پادشاه
Shah U پادشاه
Shahs U پادشاه
our sovereingn U پادشاه
rex U پادشاه
constitutional monarch U پادشاه
head of state U پادشاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
king dom U کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
o king U ای پادشاه
queenconsort U زن پادشاه
queen U زن پادشاه
queens U زن پادشاه
kingless U بی پادشاه
lese majestyodhkj &odhkj fvqn U پادشاه یا دولت
kings palace U قصر پادشاه
kingling U پادشاه کوچک
fit for a king U لایق پادشاه
king of england U پادشاه انگلستان
kings palace U کاخ پادشاه
oberon U پادشاه پریان
sign manual U امضا پادشاه
rial U پادشاه ملکه
regicide U قتل پادشاه
regicides U قتل پادشاه
privy seal U مهر شخصی پادشاه
raja or rajah U راجه-امیریا پادشاه
royal prerogative U حق امتیاز ویژه پادشاه
king's counsel U قاضی دادگاه پادشاه
princess of the blood U دختر یا نوه پادشاه
king of birds U پادشاه مرغان :دال
lord lieutenant U نماینده پادشاه در ایالات
croesus U کراسوس : پادشاه یونان
aeolus U پادشاه تسالی یونان
regent U نماینده پادشاه رئیس
his britannic majesty U اعلیحضرت پادشاه انگلستان
regents U نماینده پادشاه رئیس
dauphiness U عروس پادشاه فرانسه ازپسرارشدش
herod U هبرودیس :نام پادشاه یهودیه
regius professor U استاد منصوب ازطرف پادشاه
princessroyal U بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
prince royal U پسر ارشد پادشاه انگلیس
privy purse U اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
the u kingdom U کشوری که پادشاه داشته باشد
sovereignty U اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
HMS U مخفف در خدمت پادشاه انگلیس
gordian U وابسته به پادشاه فریجیه لاینحل
the u states U کشوری که پادشاه داشته باشد
they attended the king U ایشان درخدمت پادشاه بودند
kinglet U پادشاه کوچک و بی اهمیت امیر
monarchical U وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی
the code of justinian U مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
dais U سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
royalty U حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
royalties U حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
priam U پریام پادشاه تروا وپدر هکتور
household troops U هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
infanta U دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
dauphin U عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
monarch U پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
monarchs U پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
jacobite U طرفدارسلطنت جیمز اول پادشاه مخلوع انگلیس
yeoman of the guard U گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
infante U جوانترین پسر پادشاه و ملکه اسپانیا و پرتقال
kingmaker U کسی که درانتخاب پادشاه یا رئیس موثر است
queen dowager U زنی که شوهرش پادشاه بوده ومرده است
eminent domain U مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
empire U امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
empires U امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
romulus U رمولوس برادررموس نخستین پادشاه بنیادگذار داستانی شهر روم
Georgian architecture U معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
Desornamentado U [سبک معماری رنسانس در اسپانیا در دوره ی حکومت پادشاه فیلیس]
homage U اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه
order of council U تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
letters missive U نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
to kiss hands U دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
procedendo U حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
agamemnon U اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
koh i noor U کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
lord chancellor U بزرگترین لرد انگلیس که بامورقضایی رسیدگی کرده ومهردارسلطنتی ومشاورمخصوص پادشاه ورئیس مجلس اعیان میباشد
magna charta U فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna carta U فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
escheat U حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com