English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
testimonial U پاداش جایزه
testimonials U پاداش جایزه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
rewarder U جایزه یا پاداش دهنده
Other Matches
Bounty hunter U جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
awards U جایزه دادن جایزه
awarded U جایزه دادن جایزه
reward and rewarded U جایزه.جایزه داده شده
award U جایزه دادن جایزه
awarding U جایزه دادن جایزه
bounty U جایزه
prizing U جایزه
rewards U جایزه
guerdon U جایزه
bonus U جایزه
meed U جایزه
prize man U جایزه بر
bonuses U جایزه
reward U جایزه
prising U جایزه
prises U جایزه
prised U جایزه
prise U جایزه
rewarded U جایزه
prize U جایزه
prized U جایزه
prizes U جایزه
premiums U جایزه
trophies U جایزه
priase U جایزه
award U جایزه
awards U جایزه
trophy U جایزه
awarded U جایزه
rewardable U جایزه
premium U جایزه
awarding U جایزه
prized U انعام جایزه
consideration U جایزه قیمت
Nobel Prize U جایزه نوبل
pursed U جایزه نقدی
pursing U جایزه نقدی
purses U جایزه نقدی
purse U جایزه نقدی
money U جایزه نقدی
premium for excellence U جایزه فضیلت
considerations U جایزه قیمت
prizes U انعام جایزه
prizer U برنده جایزه
oscar U جایزه اسکار
prize U انعام جایزه
nobel prize U جایزه نوبل
laureate U جایزه دار
head money U جایزه اوردن سر
export bounty U جایزه صدور
prizewinner U برنده جایزه
prizing U انعام جایزه
to win laurels U جایزه گرفتن
testimonialize U جایزه دادن
consideration U پاداش
rewards U پاداش
gratuities U پاداش
gratuity U پاداش
mense U پاداش
incentive pay U پاداش
guerdon U پاداش
quittance U پاداش
rewardless U بی پاداش
solatium U پاداش
unvalued U بی پاداش
rewarding U پر پاداش
nonreward U بی پاداش
reinforcement U پاداش
considerations U پاداش
recompensing U پاداش
recompenses U پاداش
recompensed U پاداش
recompense U پاداش
rewardable U پاداش
bonuses U پاداش
compensations U پاداش
premiums U پاداش
incentives U پاداش
incentive U پاداش
allowances U پاداش
allowance U پاداش
bonus U پاداش
back U پاداش
backs U پاداش
reward U پاداش
fee U پاداش
rewarded U پاداش
compensation U پاداش
premium U پاداش
remunerations U پاداش
remuneration U پاداش
Nobel Prize winner U برنده جایزه نوبل
Nobel laureate U برنده جایزه نوبل
brilliancy prize U جایزه درخشندگی شطرنج
the export of ... is granted the premium. U صدور ... جایزه دارد.
cups U گلدان جایزه مسابقات
cupped U گلدان جایزه مسابقات
pewter U جام پیروزی جایزه
cup U گلدان جایزه مسابقات
Ig Nobel Prize U جایزه ایگ نوبل
outland trophy U جایزه دانشگاهی بازیگرفوتبال
booby prizes U جایزه تسلی بخش
booby prize U جایزه تسلی بخش
coronate U جایزه یا انعام دادن
reward U پاداش دادن
bonus U پاداش قرضه
smart money U پاداش زیان
secondary reward U پاداش ثانوی
award U پاداش تقدیر
compensable U قابل پاداش
rewardable U پاداش دادنی
premium U پاداش عوض
rewards U پاداش دادن
premium U پاداش نیکو
rewardable U پاداش دادن
reward training U اموزش با پاداش
premium U پاداش عمل
bonuses U پاداش قرضه
awarded U پاداش دادن
requites U پاداش دادن
requited U پاداش دادن
requite U پاداش دادن
awards U پاداش دادن
awards U پاداش تقدیر
awarding U پاداش تقدیر
awarding U پاداش دادن
come-uppance U پاداش عمل بد
yielder U پاداش دهنده
awarded U پاداش تقدیر
valuable consideration U پاداش پربها
requiting U پاداش دادن
feoff U پول پاداش
negative reward U پاداش منفی
extrinsic reward U پاداش برونی
meed U پاداش ارزش
hay U تختخواب پاداش
compensative U پاداش دهنده
incentive pay U پاداش کار
external reward U پاداش برونی
extra premium U پاداش اضافی
award U پاداش دادن
premiums U پاداش عوض
premiums U پاداش عمل
premiums U پاداش نیکو
rewarded U پاداش دادن
eclipse award U جایزه سوارکار ممتاز سال
prize poem U شعری که جایزه برده است
edward j. neil award U جایزه بوکسور ممتاز سال
despatch money U جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
salvage money U جایزه نجات کشتی یا محموله
self rewarding U پاداش دهنده بخود
incentive bonus scheme U طرح پاداش تشویقی
warison U پاداش شیپور حمله
primage U پاداش ناخدای کشتی
point fund U پاداش پایان فصل
dispatch money U پاداش سرعت کار
to merit reward U سزاوار پاداش بودن
golden shoe U بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
prizefight U مسابقه مشت زنی جایزه دار
cupholder U برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
dispatch money U جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
hand-out <idiom> U پاداش ،معمولا از طرف دولت
underemployed U دارای شغل کم تخصص و کم پاداش
ashes U جایزه مخصوص مسابقه کریکت استالیا و انگلستان
prize fight U جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
grey cup U مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
despatch money U پاداش جهت بارگیری یاتخلیه سریع
sullivan award U جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
lostlabour U کارذوقی که کننده انراچشم داشت پاداش نیست
saving U قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
free-for-all U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-alls U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
lap money U جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
reward is an iduce to toil U چیزیکه ادم را بکار کردن تشویق میکند پاداش است
prize fellow U شاگردی که در امتحانات سرامد شده وامتیازی بعنوان جایزه باو داده اند
winner's circle U محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
prize fighting U درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
one and one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one plus one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
compensated U پاداش دادن عوض دادن
compensates U پاداش دادن عوض دادن
compensate U پاداش دادن عوض دادن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com