English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
characteristic number U ویژه مقدار
characteristic root U ویژه مقدار
proper value U ویژه مقدار
eigenvalue U ویژه مقدار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
idiosyncrasies U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
to watch for certain symptoms U توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialities U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
sets U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tabling U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
praetorial U متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
dosage U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
bandwidth U در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money U مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
check total U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
idiocrasy U ویژه
expresses U ویژه
particulars U ویژه
adhoc U ویژه
special U ویژه
nets U ویژه
specifics U ویژه
specific U ویژه
specialists U ویژه گر
specialist U ویژه گر
specific humidity U نم ویژه
privilege U حق ویژه
net U ویژه
nett U ویژه
particular U ویژه
extra special U ویژه
special character U ویژه
prerogative U حق ویژه
paticular U ویژه
experts U ویژه گر
expert U ویژه گر
prerogatives U حق ویژه
special <adj.> U ویژه
priviege U حق ویژه
peculiar U ویژه
specially U ویژه
expressed U ویژه
express U ویژه
expressing U ویژه
extra <adj.> U ویژه
specialist U ویژه کار
physiologist U ویژه گر فیزیولوژی
praetorian guard U گارد ویژه
quantum state U ویژه حالت
preceptorial U ویژه اموزگاری
prerogatived U دارای حق ویژه
specialists U ویژه کار
indicium U نشانه ویژه
proper volume U ویژه حجم
proper function U ویژه تابع
physiologists U ویژه گر فیزیولوژی
penologist U ویژه گر کیفرشناسی
garb U پوشاک ویژه
net profit U سود ویژه
booths U جای ویژه
life guard U هنگ ویژه
monographs U ویژه نگاشت
monkish U ویژه راهبان
monocular U ویژه یک چشم
dead weights U ویژه وزن
dead weight U ویژه وزن
particular lien U حق حبس ویژه
kink U ویژه گی فرریز
expert U ویژه کار
labeled cargo U کالای ویژه
lachrymal U ویژه اشک
prerogatives U دارای حق ویژه
lacrimal U ویژه اشک
experts U ویژه کار
monograph U ویژه نگاشت
lineament U نشان ویژه
versions U شرح ویژه
zoologist U ویژه گرجانورشناسی
morbid U ویژه ناخوشی
standing order U اوامر ویژه
standing orders U اوامر ویژه
booth U جای ویژه
characteristics U نشان ویژه
rarely U بااستادی ویژه
specific gravities U گرانی ویژه
specific gravity U گرانی ویژه
idiom U زبان ویژه
version U شرح ویژه
juveniles U ویژه نو جوانان
lineaments U نشان ویژه
prerogative U حق یا امتیاز ویژه
prerogative U دارای حق ویژه
stalling U لژ جایگاه ویژه
stall U لژ جایگاه ویژه
prerogatives U حق یا امتیاز ویژه
specialities U ویژه گری
speciality U ویژه گری
nutritionist U ویژه گر تغذیه
nutritionists U ویژه گر تغذیه
juvenile U ویژه نو جوانان
idiom U تعبیر ویژه
idioms U زبان ویژه
bylaw U قانون ویژه
favourite or vor U ویژه مخصوص
gastronomist U ویژه گرخوراک
specializing U ویژه گری
specializes U ویژه گری
specialize U ویژه گری
specialising U ویژه گری
habiliments U جامه ویژه
specialises U ویژه گری
lingoes U زبان ویژه
lingo U زبان ویژه
characteristically U نشان ویژه
characteristic U نشان ویژه
extra equipment U متعلقات ویژه
equity capital U ارزش ویژه
idioms U تعبیر ویژه
acoustician U ویژه گر اواشنود
specialization U ویژه کاری
specialization U ویژه گری
body guard U هنگ ویژه
byelaw U قانون ویژه
cariologist U ویژه گر قلب
characteristic function U ویژه تابع
conizance U نشان ویژه
ecotype U بوم ویژه
eigenfunction U ویژه تابع
electrical resistivity U مقاومت ویژه
endemical U ویژه یک قوم
specialty U ویژه گری
self weight U ویژه وزن
special drawing rights U حق برداشت ویژه
special duty U کار ویژه
specific yield U ابدهی ویژه
special party U گروه ویژه
special passport U پاسپورت ویژه
special symbol U نماد ویژه
specific weight U وزن ویژه
special drawing right U حق برداشت ویژه
speleologist U ویژه گر غارشناسی
special character U دخشه ویژه
(not one's) cup of tea <idiom> U علاقه ویژه
special effects U جلوههای ویژه
singular matrix U ماتریش ویژه
singular matrix U ماتریس ویژه
special deposits U سپردههای ویژه
special agreement U قرارداد ویژه
special bastard U حرامزاده ویژه
special case U مورد ویژه
special verdict U تصمیم ویژه
traits U نشان ویژه
trait U نشان ویژه
specific lattice U شبکه ویژه
specific heat U دمای ویژه
specific heat U گرمای ویژه
capital U ارزش ویژه
specific resistance U مقاومت ویژه
species specific U نوع- ویژه
specific cost U هزینه ویژه
specific weight U سنگینی ویژه
specific volume U حجم ویژه
specific viscosity U گرانروی ویژه
specific drawdown U افت ویژه
specific rotation U چرخش ویژه
specific humidity U رطوبت ویژه
specific donor U دهنده ویژه
relative density U گرانی ویژه
neurologist U ویژه گر اعصاب
resistivity U مقاومت ویژه
special session U نشست ویژه
extraordinary meeting U نشست ویژه
regiospecific U جهت ویژه
specific ion electrode U الکترود یون ویژه
net U ویژه خرج دررفته
stereopecific polymerization U بسپارش فضا ویژه
specific inductivity capacity U فرفیت القایی ویژه
specific inductive capacity U فرفیت القایی ویژه
specific rate constant U ثابت ویژه سرعت
specialities U اختصاص کیفیت ویژه
speciality U اختصاص کیفیت ویژه
custom made tests U ازمونهای کار- ویژه
specific ionization coefficient U ضریب ویژه یونش
theoreticians U ویژه گردر تئوری
nett U ویژه خرج دررفته
specific magnetic reluctance U مقاومت مغناطیسی ویژه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com