English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
It makes me sick just thinking about it! U وقتی که بهش فکر می کنم می خواهم بالا بیاورم!
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I would like to [ undress] take off my clothes. U من می خواهم [لخت بشوم] لباسهایم را در بیاورم.
scroll U برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
scrolls U برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
literal U چاپ خطا وقتی که حرفی با دیگری جایگزین شود و یا وقتی دو حرف منتقل شوند
I must get hold of her at all costs. U بهر قیمتی شده باید گیرش بیاورم
early token release U در شبکه FDDI یا Ring-Token سیستمی که به دو Token اجازه حضور در شبکه حلقهای میدهد که مناسب برای وقتی است که ترافیک خط بالا است
Without wishing to belittle [disparage] [denigrate] the importance of this issue, I would like to ... U بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ...
quando acciderint U وقتی مدیرترکه در مقابل غرماء متوفی به دفاع در دست نبودن مالی از متوفی متوسل میشودمحکمه با صدور حکمی باعنوان بالا مقرر می دارد که هر گاه مالی از متوفی بدست اید باید به غرماء داده شود
After a few days out of the office it always takes me a while to get into gear when I come back. U بعد از چند روز دور بودن از دفتر همیشه مدتی زمان می برد تا پس از بازگشت دوباره سر رشته امور را به دست بیاورم.
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
i will go U خواهم رفت
i shall be U خواهم بود
to beg your pardon U معذرت می خواهم
to beg your pardon U پوزش می خواهم
i shall go U خواهم رفت
excuse me U پوزش می خواهم
he said U گفت که خواهم امد
he said he shoued go U اوگفت خواهم رفت
he said i will come U اوگفت خواهم امد
I want to take a couple of days off . U یک ردوروز مرخصی می خواهم
I'd like to reserve ... می خواهم یک ... رزرو کنم؟
I'd like to see Mr. ... U من می خواهم آقای ... را ببینم.
wills U فعل کمکی "خواهم "
willed U فعل کمکی "خواهم "
i will see sbout it U من به ان رسیدگی خواهم کرد
he said U گفت خواهم امد
Please excuse me . U عذرمی خواهم ( ببخشید )
will U فعل کمکی "خواهم "
I am thinking of your own good. U من خو بی شما رامی خواهم
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
I'd like to confirm my flight. می خواهم پروازم را تائید کنم.
I want my steak well done. U می خواهم استیکم خوب پخته با شد
No offence! U نمی خواهم توهین کنم!
I wI'll sign for him . U من بجای اوامضاء خواهم کرد
I'd like to cancel my flight. می خواهم پروازم را کنسل کنم.
No harm meant! U نمی خواهم توهین کنم!
I'll be at home today . U امروز منزل خواهم بود
I'd like to see Mr. ... U من می خواهم آقای ... را ملاقات کنم.
He owes me some money. U از او پول می خواهم (طلب دارم )
I'll look into the matter. U من موضوع را دنبال خواهم کرد.
I would like to have something to drink . U می خواهم گلویی تازه کنم
I ll pay him back in his own coin . U حقش را کف دستش خواهم گذارد
i wish you happiness U خوشی یا سعادت شما را می خواهم
I'd like to confirm my flight. می خواهم پروازم را اوکی کنم.
i beg your pardon U پوزش میخواهم معذرت می خواهم
I dont know and I dont want to know . U نه می دانم ونه می خواهم بدانم
I'd like a train timetable. من برنامه حرکت قطارها را می خواهم.
I'd like to cancel my flight. می خواهم پروازم را لغو کنم.
i will return his kindness U مهربانی او را تلافی خواهم کرد
rollover U صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
with you U بی پرده با شما سخن خواهم گفت
I'll think it over. U در این خصوص فکر خواهم کرد.
Don't let me keep you. U نمی خواهم که خیلی معطلتان کنم.
I wI'll achieve my purpose (goals) quietly. U بی سروصدا منظورم راعملی خواهم کرد
I'd like to have a place of my own [to call my own] . U من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
I'll do that. U من این کار را انجام خواهم داد.
I'd like to leave my luggage, please. من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
I'd like to book a flight to london. یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم.
i will send him my book U کتاب خود را برای او خواهم فرستاد
I will be instigating [initiating] legal proceedings. U من دعوی حقوقی را آغاز خواهم کرد.
i wish you a happy new year U سال نوسعیدی را برای شما می خواهم
i will speak to him about it U در این خصوص با او صحبت خواهم کرد
I wI'll sign for (on behalf of)my brother. U از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد
Talking of Europe ,please allow me … U حالا که صحبت از اروپ؟ است اجازه می خواهم ...
I wI'll do that all by myself. U من خودم بتنهایی آنرا انجام خواهم داد
I wI'll do it on my own responsibility . U به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
I'll speak at length on this subject. U دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
This is just what I want . This is the very thing I want . U این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
I want to look at old coins. U من می خواهم سکه های قدیمی را تماشا کنم.
I don't want to say anything about that. U من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
I want to get off at St. Paul's. من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم.
I would like tovisit ( see, meet ) you more often . U می خواهم باز هم بیشتر پیش شما بیایم
I want to depart tomorrow morning [noon, afternoon] at ... o'clock. U من می خواهم فردا صبح [ظهر شب] ساعت ... حرکت کنم.
You have to listen to me. U شما باید به من گوش بکنید [ببینید چی می خواهم بگویم] .
I'll get you all fixed up. U همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
tomorow morning . I wI'll leavew for london. U فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد
I wI'll go flat out to do it. U بهر جان کندنی باشد اینکا رراانجام خواهم داد
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now. U من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
synchronism U هم وقتی
until U وقتی که
some time U یک وقتی
somewhen U در یک وقتی
ever since U از وقتی که
until U تا وقتی که
some time or other U یک وقتی
since U از وقتی که چون که
there is a time for everything U هرکاری وقتی
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
One day I want to have a horse of my very own. U روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
it never rains but it pours U وقتی که می ایدپشت سر هم می اید
by comparison U وقتی مقایسه می شوند
There is no time left . U دیگر وقتی نمانده
on request U وقتی که درخواست بشود
At that point [stage] , ... U وقتی که موقعش رسید...
associated file U وقتی فایل را انتخاب می کنید
i shudder to think U میلرزم وقتی بفکر می افتم
associated document U وقتی فایل را انتخاب می کنید
it wasdone in no time U اینکار چندان وقتی نبرد
lapped U زانوی کسی وقتی که می نشینند
lap U زانوی کسی وقتی که می نشینند
do not go in an u. hour U وقتی که ساعت بداست نروید
pull up U بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
elasticity of factor substitution U وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
token U یادگاری [وقتی که کسی خداحافظی می کند]
if [when] it comes to the crunch <idiom> U وقتی که موقعیت وخیم می شود [اصطلاح]
When the dust settles. U وقتی که خوب آبها از آسیاب افتاد
complete substitution U وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
It was only when she rang up [called] that I realized it. U تازه وقتی که او [زن] زنگ زد من متوجه شدم.
duopoly U وقتی که فروشندگان کالایی فقط دو نفرباشند
I wI'll gradually get used to it . U یواش یواش عادت خواهم کرد
demanded U یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
if [when] it comes to the crunch <idiom> U وقتی که اجبارا باید تصمیم گرفت [اصطلاح]
demands U یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demand U یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
truces U وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
Please face me when I'm talking to you. U لطفا وقتی که با تو صحبت می کنم رویت را به من بکن.
souvenir U یادگاری [وقتی که کسی از جایی با خود می آورد]
pitch U وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
pitches U وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
truce U وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
paper fed U که وقتی فعال میشود که کاغذ وارد آن شود
When the shit hits the fan. <idiom> U وقتی که گند کاردر آمد. [اصطلاح رکیک ]
to blow hot and cold U وقتی باکسی گرم گرفتن ووقتی سرد شدن
anti- U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
in a pinch <idiom> U بسیار خوب است وقتی چیزی فراهم نیست
To see her [The sight of her] gives me a pang in my heart. U وقتی که او [زن] را میبینم مانند اینکه نیش به قلبم می زنند.
false U اخطار خطا وقتی که هیچ خطایی رخ نداده باشد
up time U زمان بین وقتی که وسیله کار میکند و خطا ندارد.
package U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
fault U توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
speeches U که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
speech U که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
faulted U توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
switched U شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
packaged U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
switch U شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
packages U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
load line U خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
good riddance <idiom> U وقتی چیزی را از دست بدهی وبخاطرش خیلی خوشحال باشی
faults U توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
peach and straddle U وقتی حریف از پشت بغل کرده پای او را از وسط پا می گیریم
switches U شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
clear U آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
pack U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
times U 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
how much does a vacation cost? [American E] [when amount is indeterminate] <idiom> U من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
background U چاپ گرفتن از کامپیوتر وقتی مشغول به کار دیگری است
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> U من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
demands U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
Thank God! U خدا را شکر! [گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
clears U آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
stables U وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
Thank goodness! U خدا را شکر! [گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
demand U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
stable U وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
timed U 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
He was utterly devastated when his wife left him. U وقتی که زنش او [مرد] را ترک کرد روحش خرد و افسرده شد.
backgrounds U چاپ گرفتن از کامپیوتر وقتی مشغول به کار دیگری است
how much does a vacation cost? [American E] [when amount is indeterminate] <idiom> U من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> U من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
demanded U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
clearer U آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
time U 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
packs U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
clearest U آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
key ترکیب دو یا چند کلید که تابعی را انجام می دهند وقتی با هم انتخاب شوند
open U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
for next loop U حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
opened U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
opens U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
equivalence U تابع منط قی که وقتی درست است همه ورودی ها مشابه باشند
Thinking of it still gives me a pang. [Colloquial] U هنوز من را آزار می دهد [اذیت می کند] وقتی که در باره آن فکر می کنم.
inflationary gap U وقتی اقتصاد کشور در حالتی باشدکه اشتغال کامل محسوس بوده
joint denial U تابع منط قی که خروجی آن وقتی غلط است که هر ورودی درست باشد
circulars U موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند
circular U موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند
permanent U حافظه کامپیوتر که حتی وقتی که برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
NOR function = U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
actions U وقتی کاربر نشانه گر را به سوی یک منوی خاص در میله عمل می برد
action U وقتی کاربر نشانه گر را به سوی یک منوی خاص در میله عمل می برد
interrupts U لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
permanent U رسانه ذخیره سازی که حتی وقتی برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
notepads U بخشی از صفحه نمایش برای ذخیره اطلاعات حتی وقتی ترمینال قط ع است
overscan U از دست دادن متن در پایان خط وقتی که کامپیوتر ومانیتور بدرستی با هم سازگار نیستند
notepad U بخشی از صفحه نمایش برای ذخیره اطلاعات حتی وقتی ترمینال قط ع است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com