Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unlimited
U
وسیله مسابقه بدون محدودیت از لحاظ حجم یا نوع موتور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
baseball throw
U
مسابقه پرتاب توپ از لحاظ مسافت
free play
U
بدون محدودیت
freely
U
بدون محدودیت
unconstrained optimization
U
بهینه سازی بدون محدودیت
freedom
U
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedoms
U
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
senior
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
racing car engine
U
موتور مسابقه
communication
U
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
traction motor
U
موتور وسیله نقلیه
glide
U
پرواز کردن بدون نیروی موتور
glided
U
پرواز کردن بدون نیروی موتور
glides
U
پرواز کردن بدون نیروی موتور
aerobatics
U
عملیات اکروباتی با هواپیما یاهواپیمای بدون موتور
nontitle
U
مسابقه بدون عنوان قهرمانی
free legged
U
بدون کلاف پا در مسابقه اسبدوانی
runless
U
بدون برد در دور مسابقه
cold rating
U
خروجی ماکزیمم موتور جت بدون استفاده از سیستم پس سوز
to poach a start in race
U
بدون حق در مسابقه دوازدیگران جلو زدن
send yaghting
U
مسابقه با وسیله بادباندارروی شن و ماسه
ramjet
U
موتور جت بدون کمپرسور و توربین که فقط با کمپرس هوا کار میکند
lifts
U
وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
lifted
U
وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
lift
U
وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
lifting
U
وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
send sailing
U
مسابقه با وسیله بادبان دارروی شن و ماسه
floater
U
هواپیمای بدون موتور سرویس ارام والیبال توپ باحرکت کند در هوا
naturally aspirated engine
U
موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
stocker
U
اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
freestyle
U
مسابقه تیراندازی بکمک وسیله هدفگیری کشتی ازاد
fly casting
U
مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
air cooled engine
U
موتور پیستونی که گرمای تلف شده ان به وسیله پره ها یا تیغههای دور سیلندرمستقیما به جریان هواانتقال مییابد
distances
U
مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
distance
U
مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
free on board
U
بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
dead weight
U
وزن خالص وسیله حمل ونقل بدون بار
auction sale without reserve
U
فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
dead weights
U
وزن خالص وسیله حمل ونقل بدون بار
standalone
U
که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
seamless integration
U
فرایندشامل کردن وسیله بانرم افزارجدیددر سیستم بدون مشکل
failure safety
U
[توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
reliability
U
[توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
sag wagon
U
وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
one level address
U
آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
specific address
U
آدرس ذخیره سازی که مستقیماگ و بدون تغییر به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
peremptory challenge
U
رد عضو هیات منصفه به وسیله یکی از اصحاب دعوی بدون ذکر دلیل خاص
absolute address
آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد
actual address
U
آدرس ذخیره سازی کامپیوتری که مستقیما و بدون هر گونه تغییری به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
first level address
U
آدرس فضای ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیماگ و بدون تغییر به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
asynchronous
U
انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
practice plug
U
وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
motoring
U
گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
locals
U
اتصال مستقیم یا باس بین یک وسیله و پردازنده بدون هیچگونه مدار منط قی یا بافر یا رمزگشا در بین
local
U
اتصال مستقیم یا باس بین یک وسیله و پردازنده بدون هیچگونه مدار منط قی یا بافر یا رمزگشا در بین
calisthenics
U
ورزشهای سبک بدون وسیله ورزشهای سوئدی
engine
U
موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
external combustion engine
U
موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
asynchronous transmission
U
اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
skull practice
U
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war
U
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race
U
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
variable geometry engine
U
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting
U
نصب موتور قرارگاه موتور
enquiry
U
تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
cylinder
U
1-گروه شیارها روی دیسک . 2-شیارها روی یک وسیله چند دیسکه که بدون حرکت نوک خواندن / نوشتن قابل دستیابی است
cylinders
U
1-گروه شیارها روی دیسک . 2-شیارها روی یک وسیله چند دیسکه که بدون حرکت نوک خواندن / نوشتن قابل دستیابی است
opener
U
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater
U
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
firing order
U
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
axle stub
U
اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
slip ring induction motor
U
موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
flat twin engine
U
موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
double squirrel cage motor
U
موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
dogmatic marxism
U
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
points of view
U
لحاظ
viewpoints
U
لحاظ
viewpoint
U
لحاظ
point of view
U
لحاظ
perspective
U
لحاظ
perspectives
U
لحاظ
with a view to
U
از لحاظ
every way
U
از هر لحاظ
for purposes of
U
از لحاظ
in the light of
U
از لحاظ
with the view of
U
از لحاظ
to all intents and purposes
U
ازهر لحاظ
theologically
U
از لحاظ الهیات
orthographically
U
از لحاظ املا
from an economical standpoint
U
از لحاظ اقتصاد
politically
U
از لحاظ سیاسی
municipally
U
از لحاظ شهرداری
materialistically
U
از لحاظ مادیت
technically speaking
U
از لحاظ فنی
modally
U
از لحاظ چگونگی
morbid anatomy
U
از لحاظ ناخوشی
in every respect
U
ازهر لحاظ
of
U
از طرف از لحاظ
in all respects
U
ازهر لحاظ
for brevity's sake
U
از لحاظ اختصار
surgically
U
از لحاظ جراحی
juristically
U
از لحاظ حقوقی
sexually
U
از لحاظ جنس
socially
U
از لحاظ اجتماعی
juridically
U
از لحاظ حقوقی
criminally
U
از لحاظ جنائی
militarily
U
از لحاظ نظامی
pro forma
U
از لحاظ فاهر
economically
U
از لحاظ اقتصاد
professionally
U
از لحاظ پیشه
phases
U
لحاظ پایه
exofficio
U
از لحاظ سمت
phase
U
لحاظ پایه
medically
U
از لحاظ طبی
phased
U
لحاظ پایه
qualitatively
U
از لحاظ کیفیت
nationally
U
از لحاظ ملی
sanitarily
U
از لحاظ بهداشت
juridically
U
از لحاظ قضائی
match play
U
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
strategically
U
از لحاظ سوق الجیشی
on principle
U
از لحاظ قیود اخلاقی
therapeutically
U
از لحاظ درمان شناسی
politically active
U
از لحاظ سیاسی پرتحرک
geologically
U
از لحاظ زمین شناسی
politically involved
U
از لحاظ سیاسی پرتحرک
nautically
U
از لحاظ کشتی رانی
internationally
U
از لحاظ بین المللی
mineralogically
U
از لحاظ کان شناسی
hierarchically
U
از لحاظ رئیسی و مرئوسی
theoretically
U
از لحاظ فرض علمی
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
restraints
U
محدودیت
constraint
U
محدودیت
restrictions
U
محدودیت
restriction
U
محدودیت
narrowness
U
محدودیت
finiteness
U
محدودیت
limitations
U
محدودیت
restraint
U
محدودیت
incomprehensiveness
U
محدودیت
circumscription
U
محدودیت
constraints
U
محدودیت ها
finitude
U
محدودیت
limitation
U
محدودیت
wood craft
U
جنگل شناسی از لحاظ شکار
ornamentally
U
از لحاظ تزئین منباب زینت
ornamentallyr
U
از لحاظ تزئین میناب زینت
exofficio
U
از لحاظ تصدی مقام و غیره
nutrient
U
ماده مقوی از لحاظ غذایی
symmetry allowed reaction
U
واکنش مجاز از لحاظ تقارن
nutrients
U
ماده مقوی از لحاظ غذایی
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
single phase induction motor
U
موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه
restriction of range
U
محدودیت دامنه
restriction
U
منع محدودیت
limitation period
U
دوره محدودیت
restrictionism
U
سیاست محدودیت
restriction of imports
U
محدودیت واردات
trade restriction
U
محدودیت تجاری
compute bound
U
محدودیت محاسباتی
restraint of trade
U
محدودیت تجارت
constraint of supply
U
محدودیت امادی
restrictions
U
منع محدودیت
appropriation limitation
U
محدودیت بودجه
tie up
<idiom>
U
محدودیت استفاده
import restriction
U
محدودیت واردات
exchange restricition
U
محدودیت ارزی
exchange restriction
U
محدودیت ارزی
exclusiveness
U
محدودیت انحصار
limitable
U
محدودیت پذیر
budget constaint
U
محدودیت بودجهای
budget constraint
U
محدودیت بودجه
time limit
U
محدودیت زمانی
economic stringency
U
محدودیت اقتصادی
wage constraint
U
محدودیت دستمزد
monopoly restriction
U
محدودیت انحصاری
monetary restriction
U
محدودیت پولی
fire restriction
U
محدودیت اتش
time limits
U
محدودیت زمانی
monetary deflation
U
محدودیت پولی
age limit
U
محدودیت سنی
economic constraint
U
محدودیت اقتصادی
in line
<idiom>
U
با محدودیت متداول
capital constraint
U
محدودیت سرمایه
time bar
U
محدودیت زمانی
to rely on somebody for your income
U
از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
popularly
U
از لحاظ توده مردم بزبان ساده
parochialism
U
محدودیت در افکار وعقایدمحلی
in restraint of trade
U
تحت محدودیت تجارتی
modular constraint
U
محدودیت در جابجایی تصاویر
appropriation limitation
U
محدودیت تخصیص اعتبار
exclusion
U
محدودیت در دستیابی به سیستم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com