English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7334 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gyroscope U وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
gyroscopes U وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
azimuth U گرای نجومی راس القدم
azimuth angle U زاویه گرای نجومی هواپیما
radar locating U تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
azimuth deviation U اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
astro tracker U وسیله ناوبری خودکار نجومی
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
astro tracker U تعقیب کننده نجومی
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
transit bearing U گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
coincidence adjustment U تعیین مسافت به وسیله انطباق
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
warbling U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbles U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbled U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warble U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
vor U وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
cone penetrometer U وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
automation U کنترل و هدایت دستگاهی بطورخودکار
crucially U تعیین کننده
indicating U تعیین کننده
determinative U تعیین کننده
determinant U تعیین کننده
determinants U تعیین کننده
crucial U تعیین کننده
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
oddsmaker U تعیین کننده امتیاز
coefficient of determination U ضریب تعیین کننده
crucial experiment U ازمایش تعیین کننده
rorschach determinant U تعیین کننده رورشاخ
determining tendency U گرایش تعیین کننده
dream determinant U تعیین کننده رویا
determinants U عامل تعیین کننده
electroscope U تعیین کننده برق
form determinant U تعیین کننده شکل
determinant U عامل تعیین کننده
authenticator U تعیین کننده سیستم نشانی
rate determining step U مرحله تعیین کننده سرعت
laser disignator U تعیین کننده هدف لیزری
driving range U علامت تعیین کننده فاصله ها
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
celestial precomputation U محاسبات پیش بینی شده نجومی محاسبات نجومی
fault localization apparatus U دستگاه تعیین کننده محل خطا
azimuth circle U قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
words of limitation U الفاظ تعیین کننده سهم هرکس در سند
range markers U علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
air transport allocations board U هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
doppler radar U رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
tracked vehicle U وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
boxman U عضو هیئت تعیین کننده محل افتادن توپ
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
localizer U انتن سمت نما یا تعیین کننده محل هواپیما نسبت به مسیرباند فرود
blasting machine U وسیله منفجر کننده
exerciser U آزمایش کننده یک وسیله
launcher U حمله کننده وسیله پرتاب
cleansers U وسیله یا ماده تمیز کننده
smokey the bear U وسیله تولید کننده دود
conductor U وسیله هادی اجرا کننده
conductors U وسیله هادی اجرا کننده
cleanser U وسیله یا ماده تمیز کننده
ejector U وسیله پرتاب کننده پوکه به خارج
external U ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
externals U ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
invisible hand U فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
location audit U تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
rabal U روش تعیین اوضاع جوی به وسیله بالنهای هواسنجی روش استفاده از پیامهای هواسنجی
policy maker U سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
pile height U ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
cartels U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
markers U تعیین کننده شاخص هدف شاخص
marker U تعیین کننده شاخص هدف شاخص
authentication U تعیین نشانی تعیین معرف کردن
devices U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
corrector U وسیله تصحیح کننده ماسوره وسیله تصحیح ماسوره
texts U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
text U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
beach marker U علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
confusion reflector U وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
astrologic U نجومی
astronomical U نجومی
astronomic U نجومی
celestial U نجومی
astronomical triangle U مثلث نجومی
first light U افق نجومی
astro altitude U ارتفاع نجومی
astro U نجومی فلکی
ephermeris U تقویم نجومی
ephemeris U تقویم نجومی
ephemeris time U زمان نجومی
address calendar U تقویم نجومی
equinox U استوای نجومی
sidereal angle U زاویه نجومی
sidereal day U روز نجومی
celestial navigation U ناوبری نجومی
celestial horizon U افق نجومی
celestial equator U استوای نجومی
sidereal time U زمان نجومی
sidereal time U وقت نجومی
siderial day U روز نجومی
year U سال نجومی
sidreal year U سال نجومی
astronomical unit U واحد نجومی
azimuth U سمت نجومی
astrophysics U فیزیک نجومی
planetary U ستارهای نجومی
celestial sphere U کره نجومی
telescopes U دوربین نجومی
radio telescope U رادیوی نجومی
radio telescopes U رادیوی نجومی
almanach U تقویم نجومی
astronomic observation U دیدبانی نجومی
telescope U دوربین نجومی
astronomical constants U ثابتهای نجومی
gyro compass U قطب نمای نجومی
reticle U شبکه دوربین نجومی
greenwich sidereal time U زمان نجومی گرینویچ
sidereal period U دوره تناوب نجومی
sidereal hour angle U زاویه ساعتی نجومی
telescopic U وابسته بدوربین نجومی
sidereal U وابسته به ثوابت نجومی
siderial U وابسته به ثوابت نجومی
astrophysicist U متخصص فیزیک نجومی
equinoctial U مربوط به استوای نجومی
astronomic station U ایستگاه دیدبانی نجومی
astro compass U قطب نمای نجومی
astronomical twilight U شفق و فلق نجومی
astronomical twilight U تاریک وروشن نجومی
astrophysical U منسوب به فیزیک نجومی
astrophysics U فیزیک نجومی استروفیزیک
telescopist U متخصص استعمال دوربینهای نجومی
gyro angle U زاویه ژیروسکوپی سمت نجومی
sigil U علامت نجومی علائم رمزی
skeptic U شک گرای
dosimetry U تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
combat resolution U تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
predominating U دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominated U دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominate U دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominates U دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
impressionists U برداشت گرای
centralist U مرکز گرای
compass direction U گرای مغناطیسی
materialists U ماده گرای
structuralist U ساخت گرای
structuralists U ساخت گرای
impressionist U برداشت گرای
supremacist U برتری گرای
supremacists U برتری گرای
feudal U تیول گرای
ruralist U روستا گرای
saprophytic U پوده گرای
socialist U جامعه گرای
socialists U جامعه گرای
relative bearing U گرای نسبی
egalitarian U تساوی گرای
centralists U مرکز گرای
segregationist U جدایی گرای
escapists U گریز گرای
escapist U گریز گرای
separatist U جدا گرای
militarist U جنگ گرای
solipsist U نفس گرای
extroverts U برون گرای
extrovert U برون گرای
unitarian U توحید گرای
ultramodernist U فرانو گرای
theist U یزدان گرای
theocentric U خدا گرای
back azimuth method U گرای وارونه
lipophilic U چربی گرای
realistically U راستین گرای
compass azimuth U گرای مغناطیسی
communalist U اشتراکی گرای
realistically U تحقق گرای
materialist U ماده گرای
nudist U برهنگی گرای
realistic U تحقق گرای
realistic U راستین گرای
individualists U فرد گرای
militarists U جنگ گرای
true azimuth U گرای حقیقی
realist U تحقق گرای
equalitarian U تساوی گرای
pragmatist U مصلحت گرای
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
2تعریف فونتیک چیست؟
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com