English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
facility U وسیله تسهیل روانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
facilitation U تسهیل
conveyancing U تسهیل معاملات
simplifcation U تسهیل اختصار
social facilitation U تسهیل اجتماعی
expedited U تسهیل کردن
expedite U تسهیل کردن
expedites U تسهیل کردن
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
simplifications U تسهیل مختصر سازی
simplification U تسهیل مختصر سازی
predigestion U سهل الهظم سازی تسهیل
to pander to somebody [something] U تسهیل کردن با کسی [چیزی]
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
conveyancing U در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
enhanced U تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhances U تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhancing U تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhance U تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof U وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
lasers U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
output U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
wimp U نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimps U نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
volubility U روانی
subversives U روانی
psychic U روانی
yield point U حد روانی
flow U روانی
flows U روانی
fluency U روانی
mental U روانی
flowed U روانی
fluidity U روانی
psychical U روانی
subversive U روانی
facility U روانی
liquid limit U حد روانی
mellifluence U روانی
freedoms U روانی
freedom U روانی
psychological U روانی
psychosexual U روانی- جنسی
psychopharmacology U داروشناسی روانی
psychopaysical U روانی- فیزیکی
psychopathy U اختلالات روانی
psychopathy U معالجه روانی
stress U فشار روانی
versatility U روانی مهارت
psychasthenia U ضعف روانی
psychiatric hospital U بیمارستان روانی
supersensible U روحی روانی
psychosocial U روانی- اجتماعی
neurosis U اختلال روانی
cathexis U نیروگذاری روانی
cathexis U تمرکز روانی
exopsychic U برون روانی
psyho U بیمار روانی
cathexis U انرژی روانی
psychopath U بیمار روانی
psychopaths U بیمار روانی
endopsychic U درون روانی
neuroses U اختلال روانی
ease of style U روانی انشا
stresses U فشار روانی
stressing U فشار روانی
psychomotor U روانی- حرکتی
psychic apparatus U دستگاه روانی
psychic blindness U نابینایی روانی
psychograph U نمودار روانی
complex U عقده روانی
psychic deafness U ناشنوایی روانی
psychic energy U نیروی روانی
psychic secretion U تراوش روانی
complexes U عقده روانی
psychic trauma U اسیب روانی
psychognosis U شناخت روانی
psychogenesis U پدیدایی روانی
psycholepsis U افت روانی
psycholepsy U افت روانی
psychological field U میدان روانی
psychosurgery U جراحی روانی
psychological space U فضای روانی
psychiatric nurse U پرستار روانی
psychiatric social work U مددکاری روانی
psychological scale U مقیاس روانی
psychological operations U عملیات روانی
stream of consciousness U تسلسل روانی
psychological factors U عوامل روانی
analeptic U نیروبخش روانی
psychological environment U محیط روانی
psychodiagnosis U تشخیص روانی
nervous breakdowns U بحران روانی
liquid limit U مرز روانی
mental examination U معاینه روانی
mental health U بهداشت روانی
mental health U سلامت روانی
mental hygiene U بهداشت روانی
mental status U وضع روانی
mental test U ازمون روانی
mental conflict U تعارض روانی
psychological test U ازمون روانی
psychiatry U پزشکی روانی
fluidity U روانی بیان
neurasthenia U خسته روانی
psychotherapy U درمان روانی
gift of the gab U روانی زبان
psychosis U بیماری روانی
mental economy U اقتصاد روانی
liquid limit test U ازمون حد روانی
sociopsychological U اجتماعی- روانی
intrapsychic U درون روانی
mental derangement U اشفتگی روانی
psychotic U بیمار روانی
mental disease U بیماری روانی
psychoanalysis U تحلیل روانی
mental illness U بیماری روانی
mental disorder U اختلال روانی
mental disorder U بیماری روانی
mental disturbance U اختلال روانی
psychiatric disorder U اختلال روانی
sanity U سلامت روانی
mood U وضع روانی
physical psychological U تنی- روانی
moods U وضع روانی
flow U روانی سلاست
flowed U روانی سلاست
nervous breakdown U بحران روانی
flows U روانی سلاست
psychological warfare U جنگ روانی
nervous breakdown U فروباشی روانی
physical psychological U جسمی- روانی
mentally U از نظر روانی
nervous breakdowns U فروباشی روانی
playing the man U بازی روانی
facilitated U تسهیل کردن کمک کردن
facilitating U تسهیل کردن کمک کردن
facilitates U تسهیل کردن کمک کردن
facilitate U تسهیل کردن کمک کردن
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
phrenology U جمجمه شناسی روانی
reflux condenser U چگالنده باز روانی
psychopathologist U اسیب شناس روانی
reflux column U ستون باز روانی
california psychological inventory U پرسشنامه روانی کالیفرنیا
nervous breakdown U ناتوانی روانی [پزشکی]
psychopathology U اسیب شناسی روانی
nervous breakdown U درماندگی روانی [پزشکی]
reagent U موضوع ازمایش روانی
psychotherapeutic U وابسته بدرمان روانی
to speak with f. U به روانی سخن گفتن
psychopaths U مبتلا بامراض روانی
psychologism U پیروی از اصول روانی
psychosomatic disease U بیماری روانی- تنی
nervous breakdown U واماندگی روانی [پزشکی]
psychodynamics U پویش شناسی روانی
stress U تنش جسمانی- روانی
stresses U تنش جسمانی- روانی
stressing U تنش جسمانی- روانی
psychonomics U محیط شناسی روانی
psychomotor tests U ازمونهای روانی- حرکتی
psychomotor retardation U کندی روانی- حرکتی
psychomotor agitation U بیقراری روانی- حرکتی
intrapsychic conflict U تعارض درون روانی
depth psychology U تجزیه و تحلیل روانی
psychological warfare U عملیات جنگ روانی
viscosity U ناروانی کند روانی
psychognosis U مطالعه عمیق روانی
psychodiagnostics U ابزارهای تشخیص روانی
mental measurement U اندازه گیری روانی
psychodrama U نقش گزاری روانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com