Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
basic issue items
U
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
basic issue list
U
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
end item
U
اقلام عمده
major end item
U
اقلام عمده
major end item
U
اقلام عمده امادی
component end item
U
قطعات و اقلام تجهیزات عمده
spares
U
اقلام اضافی وسایل یدکی
line item
U
اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
caged storage
U
قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
common items
U
اقلام تدارکاتی عمومی اقلام مشترک
push up list
U
لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
critical item
U
اقلام حیاتی اقلام مهم
body
U
گروه یا یکانی از یک عده عمده عمده قوا
bodies
U
گروه یا یکانی از یک عده عمده عمده قوا
major command
U
فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
maintenance float
U
شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
charge
U
مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
charges
U
مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
major activity
U
قسمت عمده فعالیت عمده
stockage
U
وسایل موجودی در انبار
sail locker
U
انبار وسایل ملوانی
retail bin
U
انبار اقلام جزئی یا اماد جزئی
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
prevention of stripping
U
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
cpu
U
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
mounting
U
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recover
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
excess property
U
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
maps
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
map
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios
U
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays
U
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
red concept
U
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
pioneer tools
U
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
categories
U
اقلام
items
U
اقلام
item
U
اقلام
padding
U
اقلام
basic
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
salvage material
U
اقلام بازیافتی
expendable items
U
اقلام مصرفی
materiel management
U
مدیریت اقلام
itemises
U
به اقلام نوشتن
dequeue
U
برداشتن اقلام یک صف
budget item
U
اقلام نقدی
cost category
U
اقلام هزینهای
detail
U
اقلام ریز
spares
U
اقلام مازاد
items
U
اقلام امادی
cyclic item
U
اقلام زنجیری
item
U
اقلام امادی
incidentals
U
اقلام فرعی
itemizes
U
به اقلام نوشتن
itemizing
U
به اقلام نوشتن
detailing
U
اقلام ریز
itemized
U
به اقلام نوشتن
common user items
U
اقلام عمومی
itemize
U
به اقلام نوشتن
long life itemes
U
اقلام بادوام
sundry items
U
اقلام متفرقه
itemising
U
به اقلام نوشتن
itemised
U
به اقلام نوشتن
salvage material
U
اقلام حراجی
commercial items
U
اقلام تجارتی
item manager
U
مدیر اقلام
category
U
اقلام اماد
keyitem
U
اقلام ضروری و حیاتی
junk mail
U
اقلام پستی ناخواسته
reportable items
U
اقلام قابل گزارش
condition code
U
کد وضعیت امادگی اقلام
critical materials
U
اقلام حیاتی و مهم
item manager
U
مدیریت اقلام تدارکاتی
sundry
U
اقلام متفرقه گوناگون
serial number
U
شماره سری اقلام
centralized items
U
اقلام اماد تمرکزی
pileferable
U
اقلام قابل حراج
existence load
U
بار اقلام زیستی
supply manifest
U
بارنامه اقلام تدارکاتی
nonperishable items
U
اقلام فاسد نشدنی
invisible items of trade
U
اقلام نامرئی تجارت
basic end item
U
اقلام اولیه اماد
basic of issue
U
مبنای واگذارکردن اقلام
visibles
U
اقلام مرئی تجارت
surpluses
U
اقلام اضافی و مازاد
surplus
U
اقلام اضافی و مازاد
secondary item
U
اقلام فرعی تدارکاتی
item number
U
شماره اقلام جنس
serial numbers
U
شماره سری اقلام
expendable items
U
اقلام مصرفی شدنی
excess listing
U
لیست اقلام مازاد
basic allowance
U
شارژ انبار
assemblage
U
جمع اوری اقلام تدارکاتی
juxtaposition
U
جا دادن اقلام در مجاورت یکدیگر
adopted items of material
U
اقلام مورد قبول از نظرعملیاتی
direct exchange items
U
اقلام قابل تعویض مستقیم
rationed items
U
اقلام جیره بندی شده
disposable end item
U
اماد یا اقلام قابل انهدام
survivor curves
U
منحنی عمر اقلام انبارشده
controlled inventory
U
اقلام ذخیره کنترل شده
assemblages
U
جمع اوری اقلام تدارکاتی
recovery procedures
U
روشهای تخلیه اقلام بازیافتی
average life
U
عمر متوسط اقلام دارائی
property disposition
U
از بین بردن اقلام مازاد
classified items
U
اقلام طبقه بندی شده
long life itemes
U
اقلام با عمر قانونی زیاد
maintenance float
U
شارژ انبار سیال
authorized stockage list
U
صورت شارژ انبار
nonrecoverable item
U
اقلام غیر قابل تعمیریا بازیافتی
essential item list
U
فهرست اقلام حیاتی یاضروری جنگی
proportional parts
U
بخشهای کسری اقلام تصاعدی یک جدول
pileferable
U
اقلام قابل فروش بصورت فرسوده
availability edit
U
بررسی موجود بودن اقلام درخواستی
contingency retention stock
U
اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی
fifo lifo
U
دو روش جمع اوری اقلام داده
nonrecoverable item
U
اقلام مصرف شدنی و بدون داغی
threes
U
سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
three
U
سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
age grouping
U
لیست تعیین عمر قانونی اقلام
consumable
U
اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
data chaining
U
فرایند اتصال اقلام داده به یکدیگر
common user items
U
اقلام مشترک المصرف بین یکانها
application study
U
بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
to e. upon acovnt book
U
همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
contingency support stocks
U
اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
age grouping
U
طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
property disposition
U
ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
recovery party
U
گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
blanket policy
U
بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
majoring
U
عمده
mainlining
U
عمده
mainlines
U
عمده
mainlined
U
عمده
mainline
U
عمده
major
U
عمده
only
U
عمده
material
U
عمده
main
U
عمده
materials
U
عمده
bulk
U
عمده
significantly
U
عمده
significant
U
عمده
majored
U
عمده
chief
U
عمده
primary
U
عمده
stapling
U
عمده
stapled
U
عمده
head
U
عمده
essentials
U
عمده
essential
U
عمده
primes
U
عمده
primed
U
عمده
prime
U
عمده
staple
U
عمده
chiefs
U
عمده
leading
U
عمده
major
<adj.>
U
عمده
essential
<adj.>
U
عمده
vital
<adj.>
U
عمده
copacetic
U
عمده
prima
U
عمده
copesetic
U
عمده
principal
U
عمده
quintessential
<adj.>
U
عمده
archical
U
عمده
principals
U
عمده
substantive
[essential]
<adj.>
U
عمده
standards
U
اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard item
U
اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
standards
U
اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
cyclic item
U
اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند
standard
U
اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard
U
اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
to sell
U
عمده فروختن
primary planets
U
سیارات عمده
primary center
U
مرکز عمده
central war
U
جنگ عمده
oeuvre
U
کار عمده
principal
U
عمده موکل
the great vassals
U
اقطاعداران عمده
massing
U
قسمت عمده
protagonists
U
بازیگر عمده
protagonist
U
بازیگر عمده
dominant
U
نمایان عمده
masses
U
قسمت عمده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com