English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 214 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
war material U وسایل جنگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
equipment U تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
convoy U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoys U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
warlike U وسایل جنگی مربوط به جنگ
camouflage U پنهان کردن وسایل جنگی
camouflage U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged U پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages U پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging U پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
personnel U کارکنان یاخدمه وسایل جنگی
Other Matches
escry U فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
warship U کشتی جنگی ناو جنگی
warships U کشتی جنگی ناو جنگی
battle drill U مشق جنگی تمرین جنگی
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
cpu U سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping U ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
tackled U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recovering U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting U وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recover U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
excess property U وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
channels U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
map U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios U توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
live fire U تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
dispersal lays U محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
landing aids U وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
cryptoancillary equipment U وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
pioneer tools U وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic issue items U وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
kit U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
service U جنگی
serviced U جنگی
warlike U جنگی
tactical U جنگی
bristly U جنگی
dogfights U سگ جنگی
scrapper U جنگی
battle line U خط جنگی
tactically U جنگی
martial U جنگی
fighting U جنگی
martin U جنگی
dogfight U سگ جنگی
fighting ram U غوچ جنگی
fighting load U بار جنگی
game cock U خروس جنگی
warheads U کلاهک جنگی
tactic U تدابیر جنگی
game fowl U خروس جنگی
fighting cock U خروس جنگی
warhead U کلاهک جنگی
fighting load U بارمهمات جنگی
hard head U شاخ جنگی
light line U خط چراغ جنگی
lived U تیراندازی جنگی
lived U مهمات جنگی
lived U فشنگ جنگی
live U تیراندازی جنگی
live U مهمات جنگی
live U فشنگ جنگی
munitions of war U مهمات جنگی
nom de guerre U کنیه جنگی
paludament U ردای جنگی
parlementaire U فرستاده جنگی
killed in action U کشته جنگی
interned U پناهنده جنگی
martel de fer U چکش جنگی
live ammunition U مهمات جنگی
war horses U اسب جنگی
war horse U اسب جنگی
bantams U خروس جنگی
bantam U خروس جنگی
live round U گلوله جنگی
live round U تیر جنگی
missing U گمشده جنگی
man of war U مرد جنگی
man of war U ناو جنگی
gamecock U خروس جنگی
field wire U سیم جنگی
navies U کشتی جنگی
navy U کشتی جنگی
compartments U دهلیز جنگی
compartment U دهلیز جنگی
accredited correspondent U خبرنگار جنگی
armed naval vessel U ناو جنگی
warpath U مسیر جنگی
battle casualty U تلفات جنگی
battle dress U جلیقه جنگی
battle lights U چراغهای جنگی
battle map U نقشه جنگی
battle plane U هواپیمای جنگی
chariot U ارابه جنگی
prisoner of war U زندانی جنگی
prisoners of war U اسیر جنگی
prisoners of war U زندانی جنگی
prisoner of war U اسیر جنگی
stratagem U حیله جنگی
stratagems U حیله جنگی
battleship U کشتی جنگی
battleships U کشتی جنگی
military U جنگی ارتش
chariots U ارابه جنگی
battleplane U هواپیمای جنگی
warplane U هواپیمای جنگی
contraband of war U قاچاق جنگی
actions U عملیات جنگی
action U عملیات جنگی
destrer U اسب جنگی
tactics U تدابیر جنگی
destrier U اسب جنگی
dim light U چراغ جنگی
dry run U تمرین جنگی
enginery U اسباب جنگی
cars U ارابه جنگی
car U ارابه جنگی
combat firing U تیراندازی جنگی
combatant vessel U ناو جنگی
combatant vessel U کشتی جنگی
battle problems U مسائل جنگی
battle reserve U ذخیره جنگی
battle reserve U احتیاط جنگی
battle sight U درجه جنگی
battle station U پایگاه جنگی
booty of war U غنیمت جنگی
campaign badge U نشان جنگی
campaign medal U مدال جنگی
cocker U خروس جنگی
combat exercise U مانور جنگی
combat ration U جیره جنگی
combat tire U لاستیک جنگی
field type U از نوع جنگی
service ammunition U مهمات جنگی
warlike preparations U تدارکات جنگی
warfare economy U اقتصاد جنگی
war reserves U ذخایر جنگی
jetties U استحکامات جنگی
campaigned U عملیات جنگی
war vessel U کشتی جنگی
campaigning U عملیات جنگی
spoiler U خریدارغنائم جنگی
spoils of war U غنائم جنگی
campaigns U عملیات جنگی
war gas U گاز جنگی
formation U ارایش جنگی
war crime U جنایات جنگی
war indemnity U تاوان جنگی
war material U تجهیزات جنگی
war indemnity U غرامت جنگی
war plan U طرح جنگی
reparations for war damages U غرامات جنگی
war plan U نقشه جنگی
service mine U مین جنگی
campaign U عملیات جنگی
war cry U فریاد جنگی
sloop U قایق جنگی
sloop of war U کرجی جنگی
tactical aircraft U هواپیمای جنگی
war crimes U جنایات جنگی
strategic situation U وضع جنگی
trophy of war U غنایم جنگی
war ship U کشتی جنگی
jetty U استحکامات جنگی
tactical march U انتقال جنگی
pass U معبر جنگی
booty U غنیمت جنگی
war state U دولت جنگی
tactical missile U موشک جنگی
passed U معبر جنگی
poleax U تبرزین جنگی
tactical intelligence U اطلاعات جنگی
chargers U اسب جنگی
war refugee U آواره جنگی
war strenght U استعداد جنگی
passes U معبر جنگی
dry run U عملیات جنگی
poleaxe U تبرزین جنگی
tactical march U حرکت جنگی
charger U اسب جنگی
equipage U اسباب و لوازم جنگی
ship of the line U کشتی جنگی بزرگ
battle dress U نیم تنه جنگی
tactical loading U بارگیری رزمی یا جنگی
tactics U روشها و فنون جنگی
campaign star U نشان جنگی ستاره
service stock U اماد و کالاهای جنگی
combat pay U فوق العاده جنگی
actions U اشغال نیروهای جنگی
strategics U اشنایی به حیلههای جنگی
spoilsman U خریدار غنائم جنگی
cartel U مبادله اسیران جنگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com