English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (41 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to pander any one's lust U وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to gratify ones passions U شهوت رانی کردن
voluptuousness U شهوت رانی
salacity U شهوت رانی
salaciousness U شهوت رانی
salaciously U از روی شهوت رانی
libidinously U از روی شهوت رانی
sapphic vice U شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
To pave the way . To prepare the ground. U زمینه رافراهم ( هموار) کردن
dump U شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
to play U با وسائل پست سو استفاده کردن
to play it U با وسائل پست سو استفاده کردن از
voluptuous U شهوت پرست شهوت انگیز
to turn the tables on any one U وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
evil genius U روح یافرشتهای که هلاکت شخص رافراهم میسازد
good genius U روح یافرشتهای که رستگاری شخص رافراهم میکند
he has a rage for money U برای گرد کردن پول شهوت
She is passionately fond of tennis . U شهوت تنیس باز ی کردن دارد
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
boats U قایق رانی کردن
boat U قایق رانی کردن
to go on the stump U سخن رانی کردن
platforms U سخن رانی کردن
platform U سخن رانی کردن
to give a lecture U سخن رانی کردن
circumnavigate U دورتادورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی کردن
to row a race U در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
facilities U وسائل
fitment U وسائل
means U وسائل
fitments U وسائل
fraudulent means U وسائل متقلبانه
auxiliary equipment U وسائل کمکی
documentation aids U وسائل سندسازی
design aids U وسائل طراحی
by all means U با تمام وسائل
by indirection U با وسائل نادرست
hobbles U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobble U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hopple U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbling U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbled U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
instrumentation U کاربرد وسائل سنجش
remedied U وسائل جبران خسارت
remedy U وسائل جبران خسارت
remedying U وسائل جبران خسارت
debugging aids U وسائل اشکال زدایی
remedies U وسائل جبران خسارت
instrument board U تابلوی وسائل اندازه گیری
in the last resort U پس ازنومیدی ازهمه وسائل دیگر
to incubate bacteria U با وسائل ویژه میکرب پروردن
review order U لباس وتجهیزات و وسائل کامل
i provided for his safety U وسائل سلامت او را فراهم کردم
private automatic branch exchange U یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
vendors U کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
vendor U کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
it tends to ruin him U وسائل خانه خرابی یاهلاکت اورافراهم میکند منجرمیشودبهلاکت او
desk accessories U وسائل کاری که به هنگام استفاده از سایر اسناد قابل دسترس است
dnc U Control Numerial Direct روش کنترل کامپیوتری وسائل ماشینی خودکار
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
Those who play with edged tools must expect to be . <proverb> U کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
atari U نام نوعی از کامپیوترهای شخصی و وسائل جانبی مشهور که توسط شرکت ATARI تولید میشود
desires U شهوت
conoupiscence U شهوت
appetites U شهوت
eros U شهوت
concupiscence U شهوت
rut U شهوت
desiring U شهوت
ruts U شهوت
lust U شهوت
desire U شهوت
appetite U شهوت
carnality U شهوت
passion U شهوت
lecherous U شهوت پرست
oral eroticism U شهوت دهانی
genital eroticism U شهوت تناسلی
sexiness U شهوت انگیزی
juicy <adj.> U شهوت انگیز
tasty <adj.> U شهوت انگیز
satyriasis U شهوت پرستی
eroticism U شهوت گرایی
lustfully U از روی شهوت
erotism U شهوت گرایی
flesh U جسم شهوت
graphomania U شهوت نوشتن
organ eroticism U شهوت اندامی
urolagnia U شهوت ادراری
anal eroticism U شهوت مقعدی
voluptuate U شهوت انگیزکردن
orality U شهوت دهانی
red-hot <adj.> U شهوت انگیز
anality U شهوت مقعدی
anal erotism U شهوت مقعدی
salacious U شهوت پرست
lewdness U شهوت پرستی
obscene U شهوت انگیز
sensuality U شهوت پرستی
urethral erotism U شهوت میزراهی
liking U شهوت ومیل
lascivious U شهوت انگیز
alloerotism U شهوت دگرگرا
alloeroticism U شهوت دگرگرا
anaphrodisiac U کاهنده شهوت
anaphrodisia U کاهش شهوت
flowcharting symbol U علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
lusty U قوی شهوت انگیز
voluptuously U بطور شهوت انگیز
voluptuously U از روی شهوت پرستی
voyeurism U اطفاء شهوت با نگاه
libidos U شهوت جنسی هوس
libido U شهوت جنسی هوس
to provoke passion U شهوت انگیز بودن
libidinous U وابسته به شهوت جنسی
rut U مست شهوت شدن
impassion U برسر شهوت اوردن
libidinal U وابسته به شهوت جنسی
passionately U بطور شهوت امیز
pornography U نوشته شهوت انگیز
lasciviously U از روی شهوت پرستی
ruts U مست شهوت شدن
oestrum U شهوت ومستی جانوران
Lust for power and riches. U شهوت قدرت وثروت
lustiest U قوی شهوت انگیز
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. U شهوت کلام دارد
lustier U قوی شهوت انگیز
luscious U دلپذیر شهوت انگیز
burns U دراتش شهوت سوختن
burn U دراتش شهوت سوختن
tactics U دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
lewd U ناشی از هرزگی شهوت پرست
lesbianism U دفع شهوت زنی با زن دیگر
voyeurs U اطفا کننده شهوت بانگاه
voyeur U اطفا کننده شهوت بانگاه
venery U شهوت پرستی خوشگذرانی جنسی
to g. with passion U دراتش شهوت یاعشق سوختن
bawdry U شهوت پرستی [غیر مصطلح]
lesbian U وابسته به دفع شهوت یک زن با زن دیگر
lesbians U وابسته به دفع شهوت یک زن با زن دیگر
satyriasis U نعوظ یا شدت حس شهوت درمرد
lust U حرص واز شهوت داشتن
She is blinded by passion . U شهوت او را کور کرده است
the end sanctifies the means U خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
crural U رانی
femoral U رانی
ranee U رانی
rani U رانی
sexy U دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
sexier U دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
pornographic U وابسته به عکس یانوشته شهوت انگیز
sexiest U دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
pornographer U نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
oratorship U سخن رانی
voluptuously U باشهوت رانی
motoring U اتومبیل رانی
yachting U قایق رانی
repression U واپس رانی
wheelchair U ویلچر رانی
oarsmanship U کرجی رانی
wheelchairs U ویلچر رانی
canoe U قایق رانی
inguinal U کشاله رانی
extrusion U روزن رانی
d. of a speech U سخن رانی
ejection U بیرون رانی
canoes U قایق رانی
peeping Tom U اطفا کننده شهوت بانگاه [اصطلاح روزمره]
peeper U اطفا کننده شهوت بانگاه [اصطلاح روزمره]
auto racing U مسابقه اتومبیل رانی
loxodromics U کشتی رانی در خط مایل
cabotage U کشتی رانی ساحلی
sprinting U مسابقه اتومبیل رانی
lectureship U سمت سخن رانی
magnetic potential U نیروی مغناطیس رانی
lectureships U سمت سخن رانی
inland navigation U کشتی رانی در رودخانه ها
extrudate U محصول روزن رانی
nautically U از لحاظ کشتی رانی
ease all U درکرجی رانی ایست
drive way U مسیر اتومبیل رانی
innavigable U غیرقابل کشتی رانی
regattas U مسابقه کرجی رانی
regatta U مسابقه کرجی رانی
sailing orders U دستور کشتی رانی
auto drome U پیست اتومبیل رانی
pultrusion process U فرایند کشش رانی
pawn roller U پیاده رانی شطرنج
shippable U قابل کشتی رانی
funeral oration U سخن رانی برسرجنازه
harness race U مسابقه ارابه رانی
harness racing U ارابه رانی تک اسبه
ox goad U نیزه گاو رانی
seaworthy U قابل کشتی رانی
pawn push U پیاده رانی شطرنج
aerostation U کشتی رانی هوایی
shipping company U شرکت کشتی رانی
exerciser U وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
oceanshipping U روشهای کشتی رانی دراقیانوس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com