English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 37 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
spectator sports U ورزشهای پر تماشاگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
calisthenics U ورزشهای سبک بدون وسیله ورزشهای سوئدی
aquatic sports U ورزشهای ابی
martial arts U ورزشهای رزمی
pentathlons U ورزشهای پنجگانه
pentathlon U ورزشهای پنجگانه
aquatics U ورزشهای ابی
contact sports U ورزشهای برخوردی
spectator U تماشاگر
bystanders U تماشاگر
viewers U تماشاگر
fans U تماشاگر
fanning U تماشاگر
fan U تماشاگر
bystander U تماشاگر
fanned U تماشاگر
viewer U تماشاگر
noncontact sports U ورزشهای بدون برخورد
motorsports U ورزشهای با وسایل موتوری
jujitsu U مادر ورزشهای رزمی
court U زمین ورزشهای محوطهای
decathlon U ورزشهای ده گانه دوومیدانی
decathlons U ورزشهای ده گانه دوومیدانی
Peeping Toms U تماشاگر جنسی
Peeping Tom U تماشاگر جنسی
look on <idiom> U تماشاگر شدن
peepling tom U تماشاگر جنسی
onlookers U مراقب تماشاگر
onlooker U مراقب تماشاگر
calisthenics U ورزشهای تمرینی بدون اسباب
calisthenic U وابسته به ورزشهای سبک سوئدی
capitain's armband U بازوبند کاپیتان [ورزشهای با توپ]
tae guk U بالاترین فلسفه ورزشهای رزمی
abdominal endurance U ورزشهای تقویت عضلههای شکم
cross country U درسرتاسرمزرعه ورزشهای میدانی وصحرایی
peeping Tom U تماشاگر جنسی [اصطلاح روزمره]
peeper U تماشاگر جنسی [اصطلاح روزمره]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com