Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
xanthoma
U
وجود لکههای زرد غیرمنظم در زیر پوست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
guerrilla warfare
U
جنگ غیرمنظم
scraggy
U
دارای دندانههای غیرمنظم
scraggier
U
دارای دندانههای غیرمنظم
scraggiest
U
دارای دندانههای غیرمنظم
inkblot test
U
ازمون لکههای جوهر
purpura
U
لکههای خونریزی زیرپوست
holtzman inkblot technique
U
شیوه لکههای هولتسمان
rorschach inkblot test
U
ازمون لکههای جوهررورشاخ
roseola
U
لکههای سرخ بدن که نشانه سیفیلیس است
endermic
U
انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma
U
مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
water sky
U
لکههای دریاچهای شکل درداخل ابرها شکل انعکاس تصویر دریاچه ها روی ابر
dermatological
U
مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
background noise
U
در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
skins
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skin
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
slough
U
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
peel
U
پوست انداختن پوست
tegumnentum
U
پوست طبیعی پوست
peels
U
پوست انداختن پوست
xanthochroid
U
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
entity
U
وجود
despite
U
با وجود
presence
U
وجود
personalities
U
وجود
personality
U
وجود
entities
U
وجود
neer do well or well
U
پی وجود
in spite
U
با وجود
individuation
U
وجود
existence
U
وجود
existences
U
وجود
In spite of . Despite . Notwithstanding .
U
با وجود
being
U
وجود
nonetheless
U
بااین وجود
person
U
وجود ذات
facts
U
وجود مسلم
fact
U
وجود مسلم
quality
U
وجود خصوصیت
Despite the fact that…
U
با وجود اینکه
from the bottom of one's heart
<idiom>
U
از اعماق وجود
reality
U
اصالت وجود
persons
U
وجود ذات
self assertiveness
U
ابراز وجود
be
U
وجود داشتن
systems
U
اصول وجود
system
U
اصول وجود
qualities
U
وجود خصوصیت
viruses
U
وجود دارد
virus
U
وجود دارد
preexistence
U
تقدم وجود
realities
U
اصالت وجود
exist
U
وجود داشتن
existed
U
وجود داشتن
exists
U
وجود داشتن
drink hail
U
گوارای وجود
d. of constitution
U
نازکی وجود
d. constitution
U
وجود نازک
begetter
U
وجود اور
body and soul
<idiom>
U
با تمام وجود
universe
U
عالم وجود
non ego
U
غیر وجود
none the less
U
با وجود این
essence
U
وجود ماهیت
regardless
U
با وجود علیرغم
pantheist
U
معتقدبوحدت وجود
in spite of that
U
با وجود این
individuality
U
وجود فردی
pre existence
U
تقدم وجود
to be there
U
وجود داشتن
begets
U
سبب وجود شدن
beget
U
سبب وجود شدن
oxaluria
U
وجود جوهر ترشک
preexist
U
قبلا وجود داشتن
numen
U
وجود الهی خدا
hydrometeor
U
وجود بخاراب در هوا
hemoglobinuria
U
وجود هموگلوبین درادرار
hematuria
U
وجود خون در ادرار
in the face of such odds
U
با وجود این تفاوت
for all that
U
با وجود همه اینها
know nothing
U
منکر وجود خدا
nevertheless
U
با این وجود علیرغم
animalization
U
وجود مواد حیوانی
cosmos
U
نظام عالم وجود
preexistent
U
دارای تقدم در وجود
neer do well or well
U
ادم بی وجود یا بی خاصیت
begetting
U
سبب وجود شدن
pantheism
U
ایین وحدت وجود
and there an end.
U
و پایان وجود دارد.
cosmologies
U
نظام عالم وجود
cosmology
U
نظام عالم وجود
atheism
U
انکار وجود خدا
objective
U
دارای وجود خارجی
objectives
U
دارای وجود خارجی
pantheistic
U
مبنی بر وحدت وجود
put one's foot down
<idiom>
U
با تمام وجود اعتراض کردن
fetch
U
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
There is a mountain of difficulties .
U
کوهی از مشکلات وجود دارد
cosmogonic
U
وابسته به خلقت عالم وجود
pantheism
U
همه خدایی وحدت وجود
trichotomy
U
تقسیم وجود انسان به سه قسمت
warehouse refusal
U
اعلام عدم وجود درانبار
water exists in three phases
U
اب درسه نمود وجود دارد
groove
U
[فاصله ای که بین هر رج وجود دارد.]
fetches
U
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
fetched
U
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
She was a fine woman ( person ) .
U
وجود بسیار نازنینی بود
give someone a good run for her money
<idiom>
U
رقابت شدید به وجود آوردن
Is there a television?
U
آیا تلویزیون وجود دارد؟
reacts
U
تغییر به علت وجود یک ماده
converges
U
تقارب خطوط وجود تشابه
reacting
U
تغییر به علت وجود یک ماده
reacted
U
تغییر به علت وجود یک ماده
react
U
تغییر به علت وجود یک ماده
phosphaturia
U
وجود فوسفات زیاد در پیشاب
agnostic
U
عرفای منکر وجود خدا
agnostics
U
عرفای منکر وجود خدا
converge
U
تقارب خطوط وجود تشابه
I love her with my whole being .
U
با تمام وجود دوستش دارم
Is there drinking water?
U
آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
Is there electricity?
U
آیا برق وجود دارد؟
converging
U
تقارب خطوط وجود تشابه
converged
U
تقارب خطوط وجود تشابه
in nature
U
همه جا دارای وجود خارجی یا طبیعی
objectiveness
U
با داشتن وجود خارجی بطورواقعی یاخارجی
There's an exception to every rule.
U
برای هر قانونی استثنائی وجود دارد.
substantialize
U
دارای وجود خارجی کردن یاشدن
There is no such number.
U
همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
logos
U
اصل یا منشاء عقل عالم وجود
radiological survey
U
بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
There is nothing to worry about.
U
دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
syupersubstantial
U
مافق وجود یا جوهر مادی روحی
lactosuria
U
وجود ماده قندی شیر درپیشاب
There's no reason for concern.
U
دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
To put ones heart and soul into a job .
U
باتمام وجود کاری را انجام دادن
Such a thing does not exist at all .
U
چنین چیزی اصلا" وجود ندارد
factionalism
U
اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
Is there air conditioning?
U
آیا تهویه مطبوع وجود دارد؟
Is there heating?
U
آیا سیستم حرارتی وجود دارد؟
You are needed . They need you .
U
وجود شما مورد نیاز است
homogamy
U
وجود گلبرگهای مشابه ومتجانس در گیاه
albinism
U
عدم وجود رنگ دانه در بدن
unitarianism
U
وحدت گرایی اعتقاد بوحدت وجود
cosmologist
U
دانشمند ومحقق درعلم عالم وجود
androgyny
U
وجود دو حالت زنانگی ومردانگی توام
to not be
[any]
the wiser
<idiom>
U
ملتفت نشدن
[با وجود نشانه ها و توضیحات]
cosmogony
U
خلقت وپیدایش عالم وجود کیهان شناسی
Inquietude
U
حس آشوبی که از وجود آسایش و سکون به دست می آید.
Ah, what the heck!
U
اه مهم نیست!
[اه با وجود این کار را میکنم!]
resident
U
ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
residents
U
ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
transient
U
آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
transients
U
آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
anthropopathism
U
اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
There is one physician for every 260 inhabitants.
U
برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
However hard he tried ...
U
با این وجود که او
[مرد]
سخت تلاش کرد ...
There's no danger of that happening again.
U
خطری وجود ندارد که آن دوباره اتفاق بیافته.
Where theres will theres a way .
<proverb>
U
تا وقتى خواسته اى هست ,راهى هم وجود دارد .
There is no reason to do something
U
دلیلی وجود ندارد که کاری انجام شود.
There are not many amusements in this town.
U
دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
dualism
U
وجود دو موقعیت یاپدیده متضاد در کنار یکدیگر
Racial prejudice prevails in some countries.
U
دربرخی کشورها تعصبات نژادی وجود دارد
She loves him in spite lf sll his faults .
U
با وجود تمام عیبهایش اورا دوست دارد
The chances of a soloution are bleak.
U
احتمال وجود راه حلی بسیار ضعیف است
addressing
U
دستیابی سریع به داده به علت وجود آن در فیلد آدرس
There is more to it than meets the eye.
U
ارزش
[و یا حقایق]
پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
There are ine milion book (volumes)in this library.
U
دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
non striker
U
توپزنی که با وجود ایستادن جلو میله ضربه نمیزند
windage
U
تنظیم حرکت تفنگ درهدفگیری هنگام وجود بادعرضی
Is there a camp site near here?
U
آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
deque
U
یک صف دو سر که امکان درج و حذف را در هر دو انتهای لیست به وجود می اوردردیف
reticle
U
تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
Trinity
U
سه گانگی
[معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد]
[تثلیث]
Is there a camp site near here?
U
آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
windage
U
تنظیم کمان هنگام وجود بادعرضی برای دقت در هدفگیری
double coincidence of wants
U
نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
notations
U
قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
laid paper
U
کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
main
U
ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
notation
U
قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
crevice corrosion
U
خوردگی ناشی از وجود ترک مویی یا درز در ساختمان یک قطعه
standard
U
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
move of pattern
U
[وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
I don't think there's any question about it.
U
من فکر نمی کنم که در مورد آن تردیدی وجود داشته باشد.
standards
U
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
There is no pleasure without pain .
<proverb>
U
هیچ کامیابى و لذتى بدون درد ورنج وجود ندارد .
Berlin
U
کالسکهی چهارچرخهای که در عقب آن رکابی برای ایستادن یک مستخدم وجود دارد
There are many difference between Persian and English .
U
بین زبانهای فارسی وانگلیسی فرق های زیادی وجود دارد
Dialer
U
امکانی در ویندوز که در صورت وجود مودم متصل به PC شماره گیری میکند
Where the carcass is there the ravens will collect together.
<proverb>
U
هر کجا لاشه اى وجود دارد آنجا لاشخورها دور هم جمع مى شوند.
It is all over between them . They are thru with each other .
U
بین آنها چیزی باقی نمانده ( را بطه یا تماسی وجود ندارد )
natural rate hypothesis
U
هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
escarpments
U
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
escarpment
U
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
divided landing gear
U
ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
select
U
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
Are there any antiquities here?
U
آیا اینجا آثار باستانی
[اشیا عتیقه و جاهای قدیمی]
وجود دارد؟
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com