English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
participle U وجه وصفی مجهول صفت مفعولی
participles U وجه وصفی مجهول صفت مفعولی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wheatstone bridge U مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
radiolucency U درجه نفوذ اشعه مجهول نفوذ پذیری اشعه مجهول
passive U مفعولی
passives U مفعولی
obj U مفعولی
accusatory U مفعولی
accusative U حالت مفعولی
objectives U حالت مفعولی
objective U حالت مفعولی
objective case U حالت مفعولی
dative U حالت مفعولی اعطایی
object case U حالت مفعولی یا مفعولیت
object genitive U مضاف الیه مفعولی
passive particpial abjective U صفت اسم مفعولی
adjectives U وصفی
ordinal U وصفی
epithetical U وصفی
adjectival U وصفی
adjective U وصفی
dative U حالت مفعولی غیرصریح حقیقی
passive particpial abjective U اسم مفعولی که بطورصفت بکاررود
participles U وجه وصفی
adective modifier U فرع وصفی
adverb of manner U قید وصفی
participle U وجه وصفی
apposition U کلمهء وصفی
participle U وجه وصفی معلوم
appositional U وابسته بکلمه وصفی
ordinal data U داده ترتیبی یا وصفی
ordinal U عدد وصفی یاترتیبی
descriptive U وصفی وصف کننده
participial U وابسته بوجه وصفی
present participles U وجه وصفی معلوم
appositive U وصف کلمه وصفی
participles U وجه وصفی معلوم
present participle U وجه وصفی معلوم
particpially U بصورت وجه وصفی
perfect participle U وجه وصفی معلوم که برای ساختن ماضی نقلی اغاز گردد
fameless U مجهول
secret U سر مجهول
secrets U سر مجهول
unbeknownst U مجهول
unbeknown U مجهول
unknown U مجهول
unknowns U مجهول
roentgen ray U اشعه مجهول
rontgen rays U پرتو مجهول
the passive voice U بنای مجهول
x ray U اشعه مجهول
the passive voice U فعل مجهول
the passive voive U فعل مجهول
the passive voive U بنا مجهول
unknown sample U نمونه مجهول
xrays U اشعه مجهول
unclear condition U شرط مجهول
of unknown identity U مجهول الهویه
of unknown ownership U مجهول المالک
of obscure birth U مجهول النسب
ownership of unknown U مجهول المالک
fameless U مجهول الهویه
identity of unknown U مجهول الهویه
ignotum per igno tius U توضیح مجهول با چیزمجهول تر
passiveness U فعل درحالت مجهول
x radiation U تشعشع اشعه مجهول
x ray therapy U درمان با اشعه مجهول
fabulous U افسانه وار مجهول
incognito U نا شناس مجهول الهویه
property of unknown ownership U مال مجهول المالک
person of unknown indentity U شخص مجهول الهویه
property of unknown ownership U اموال مجهول المالک
property with unknown owner U مال مجهول المالک
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
deponont U در فاهر مجهول و در باطن معلوم
radiograms U عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
radiogram U عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
rontgenogram U عکسی که با پرتو مجهول بردارند
roentgenoscopy U معاینه بوسیله اشعه مجهول
encephalogram U عکس برداری ازمغز با اشعه مجهول
roentgenoscope U دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول
roentgenize U بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
radioactivity U خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
roentgen U واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول
roentgenography U عکس برداری بوسیله تابش اشعه مجهول
radio activity U خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
penetrameter U الت مخصوص سنجش درجه نفوذ اشعه مجهول
tomography U فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی
roentgenogram U عکسی که توسط تابش اشعه مجهول درست شده است
roentgenology U شاخهای از پرتونگاری که با استفاده از اشعه مجهول امراض رامعالجه میکند
rontgen U نام فیزیکدان نامی المان که پرتو مجهول را پیدا کرد
anticathode U قطب مثبت برق صفحهء پلاتین یا تنگستن دولولهء اشعهء مجهول
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com