English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
guarantee U وثیقه سپرده
guaranteed U وثیقه سپرده
guarantees U وثیقه سپرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
loan on deposit U اعطای وام به وثیقه سپرده
Other Matches
depositor U صاحب سپرده سپرده گذار
purchase price variance U سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
trust fund U سپرده
guarantees U سپرده
deposit U : سپرده
fiduciary U سپرده
depositary U سپرده
guaranteed U سپرده
deposits U سپرده
deposits U : سپرده
deposit U سپرده
guarantee U سپرده
appropriation title U عنوان سپرده
fixed term deposit U سپرده ثابت
depositery U نگهدارنده سپرده
quasi deposit U شبه سپرده
demand deposit U سپرده دیداری
certificate of deposit U گواهی سپرده
bank deposit U سپرده بانکی
trust fund U سپرده امانی
trust fund U وجوه سپرده
appropriation refund U بازپرداخت سپرده
deposit ratio U نسبت سپرده
fiduciary U امانتی سپرده
idle deposit U سپرده راکد
deposit accounts U حساب سپرده
deposit account U حساب سپرده
legal deposit U سپرده قانونی
money on d. U پول سپرده
money on deposit U پول سپرده
idle deposit U سپرده بلااستفاده
recognizance U سپرده التزامی
guarantee fund U سپرده تضمینی
demand deposit U سپرده جاری
foreign deposit U سپرده خارجی
open allotment U حساب سپرده باز
appropriation receipt U رسید سپرده قانونی
deposit slip U اعلامیه پرداخت سپرده
depositary for a fund U سپرده برای یک صندوق
certificate of deposits U گواهی نامه سپرده
banking deposit account U حساب سپرده بانکی
certificate of deposit U گواهی پول سپرده
depositery U محل نگهداری سپرده
appropriation reimbur sement U تامین سپرده یاوثیقه
pawns U وثیقه
bail U وثیقه
security U وثیقه
pawning U وثیقه
guaranty U وثیقه
impignorate U وثیقه
gage U وثیقه
naminum U وثیقه
redeem of pledge U فک وثیقه
pawned U وثیقه
guarantee U وثیقه
warranty U وثیقه
pledge [archaic] [guaranty] U وثیقه
pledges U وثیقه
guaranty U وثیقه
guarantee U وثیقه
pledging U وثیقه
guaranteed U وثیقه
guarantees U وثیقه
earnest U وثیقه
collateral U وثیقه
pledge U وثیقه
pledged U وثیقه
warranties U وثیقه
hostage U وثیقه
warranty U وثیقه
hostages U وثیقه
pawn U وثیقه
surety U وثیقه
sureties U وثیقه
deposit multiplier U ضریب بهم فزاینده سپرده
Money entrusted to my care . U پولی که با مانت نزد من سپرده شد
lienee U وثیقه گذار
right of lien U حق تصرف وثیقه
cautioned U هوشیاری وثیقه
lien U حق تصرف وثیقه
caution U هوشیاری وثیقه
pawn U گروگان وثیقه
lienor U وثیقه گیر
pawns U گروگان وثیقه
premiums U وثیقه حق بیمه
pledgor U وثیقه گذار
pledger U وثیقه دهنده
pledgee U وثیقه گیر
pledgee U وثیقه گیرنده
guaranteed U کفالت وثیقه
pawning U گروگان وثیقه
guarantee U کفالت وثیقه
premium U وثیقه حق بیمه
secured creditor U طلبکار با وثیقه
pledge U وثیقه ضمانت
guarantees U کفالت وثیقه
foreclosure U بازداشت وثیقه
pledges U وثیقه ضمانت
surety U گرو وثیقه
earnest U وثیقه بیعانه
assurance U ضمانت وثیقه
sureties U گرو وثیقه
assurances U ضمانت وثیقه
foreclosure U ضبط وثیقه
cautioning U هوشیاری وثیقه
to give security U وثیقه دادن
guaranty U وثیقه گرو
cautions U هوشیاری وثیقه
pawned U گروگان وثیقه
gage U وثیقه گذاردن
pledging U وثیقه ضمانت
pledged U وثیقه ضمانت
cash security U وثیقه نقدی
army deposit fund U سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
unsecured creditor U طلبکار بدون وثیقه
pledging U گرو گذاشتن وثیقه
pledging U مال مورد وثیقه
pledges U گرو گذاشتن وثیقه
good performance bond guarntee U وثیقه انجام تعهد
pledges U مال مورد وثیقه
pledge U گرو گذاشتن وثیقه
pledged U گرو گذاشتن وثیقه
in security for U یعنوان وثیقه درمقابل
pledged U مال مورد وثیقه
pledge U مال مورد وثیقه
demand deposit U سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
lien U حق وصول طلب حق تصرف وثیقه
pass book U برای صاحب سپرده نگاه میدارد دفترنسیه دکاندار
nursling or nurse U کودکی به دست دایه یا پرستار سپرده شده است
inspectorates U رسد بانی بخشی که بدست رسدبانی سپرده شده باشد
inspectorate U رسد بانی بخشی که بدست رسدبانی سپرده شده باشد
hypothecate U وثیقه قرار دادن رهن گذاردن
bondable U قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
debt collection for realisation U property pledged of وصول طلب با نقد کردن وثیقه
collateral U عین مرهونه مال گرویی وثیقه انجام تعهد
bondholder U دارای صاحب سهام قرضه دارنده وثیقه یاکفالت
pawn broker U کسی که کارش دادن وامهای کوچک و گرفتن وثیقه است
hypothecate U در CL به معاملاتی اطلاق میشود که ضمن ان وثیقه دین در اختیارمدیون باقی می ماند
escrow U موافقت نامه بین دونفرکه بامانت نزدشخص ثالثی سپرده شودوتاحصول شرایط بخصوص بدون اعتبارباشد
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
upfront payment U پول بیعانه [پیش بها] [پیش پرداخت] [سپرده] [ودیعه]
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
fixed capital U سپرده ثابت اموال ثابت یکان
foreclose U فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosing U فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
forecloses U فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosed U فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
committed <adj.> <past-p.> U سپرده شده [داده شده]
consigned <adj.> <past-p.> U سپرده شده [داده شده]
forwarded <adj.> <past-p.> U سپرده شده [داده شده]
delivered <adj.> <past-p.> U سپرده شده [داده شده]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com