Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
grant
U
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
granted
U
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grants
U
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tasking
U
سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
subscribing
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
assign
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
augmentation
U
تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
cession
U
صرفنظر کردن از چیزی وواگذار کردن ان واگذاری
transfers
U
واگذار کردن نقل کردن انتقال
transferring
U
واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer
U
واگذار کردن نقل کردن انتقال
warrants
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranting
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrant
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
pre engage
U
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
give over
U
ترک کردن واگذار کردن
entrusting
U
واگذار کردن تفویض کردن
entrust
U
واگذار کردن تفویض کردن
entrusts
U
واگذار کردن تفویض کردن
assigning
U
واگذار کردن
transfers
U
واگذار کردن
assigned
U
واگذار کردن
surrender
U
واگذار کردن
ceding
U
واگذار کردن
infeoff
U
واگذار کردن
transferring
U
واگذار کردن
assign
U
واگذار کردن
authorisations
U
واگذار کردن
release
U
واگذار کردن
releases
U
واگذار کردن
abdicate
U
واگذار کردن
assigns
U
واگذار کردن
to turn over
U
واگذار کردن
relegating
U
واگذار کردن
relegates
U
واگذار کردن
cedes
U
واگذار کردن
relegate
U
واگذار کردن
cede
U
واگذار کردن
authorization
U
واگذار کردن
remise
U
واگذار کردن
abdicating
U
واگذار کردن
to make over
U
واگذار کردن
abdicates
U
واگذار کردن
abdicated
U
واگذار کردن
surrendered
U
واگذار کردن
conceding
U
واگذار کردن
concedes
U
واگذار کردن
demise
U
واگذار کردن
transfer
U
واگذار کردن
giving
U
واگذار کردن
allocation
U
واگذار کردن
surrenders
U
واگذار کردن
entrusts
U
واگذار کردن
released
U
واگذار کردن
allocations
U
واگذار کردن
entrust
U
واگذار کردن
entrusting
U
واگذار کردن
relegated
U
واگذار کردن
gives
U
واگذار کردن
conceded
U
واگذار کردن
concede
U
واگذار کردن
to deliver over
U
واگذار کردن
give
U
واگذار کردن
assignment
U
واگذار کردن
assignments
U
واگذار کردن
bequeaths
U
بکسی واگذار کردن
bequeath
U
بکسی واگذار کردن
bequeathed
U
بکسی واگذار کردن
assignment of tasks
U
واگذار کردن وفایف
jus disponendi
U
حق واگذار کردن اموال
award a contract
U
قراردادی را واگذار کردن
retrocede
U
دوباره واگذار کردن
bequeathing
U
بکسی واگذار کردن
reallocation
U
مجددا واگذار کردن
vest a property in someone
U
ملکی را به کسی واگذار کردن
deed
U
سند باقباله واگذار کردن
quitclaim
U
چشم پوشیدن از واگذار کردن
deeds
U
سند باقباله واگذار کردن
to bargain a way
U
درازای چیزی واگذار کردن
to sell out
U
بدیگری واگذار کردن ورفتن
cession of territory
U
واگذار کردن اراضی مملکت
submitted
U
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
appropriation
U
اختصاص دادن اعتبار واگذار کردن
submitting
U
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submits
U
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submit
U
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
to give place to
U
جای خودرابه شخص یا چیزدیگر واگذار کردن
atto
U
معنای پیشوندی با معنای یک تریلیونم یا بیلیونیوم یک بیلیون
covenant
U
تعهد کردن
covenants
U
تعهد کردن
undertakes
U
تعهد کردن
take on
U
تعهد کردن
underwrote
U
تعهد کردن
to take on
U
تعهد کردن
underwrites
U
تعهد کردن
undertake
U
تعهد کردن
underwriting
U
تعهد کردن
underwritten
U
تعهد کردن
undertaken
U
تعهد کردن
underwrite
U
تعهد کردن
pick up
U
واگذار کردن مسئولیت مهاریک بازیگر ازاد به کسی
disposal
U
انهدام اسناد و مدارک یا وسایل مصرف واگذار کردن
honoured
U
ایفای تعهد کردن
honored
U
ایفای تعهد کردن
honoring
U
ایفای تعهد کردن
honours
U
ایفای تعهد کردن
honouring
U
ایفای تعهد کردن
honors
U
ایفای تعهد کردن
honour
U
ایفای تعهد کردن
smiley
U
فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است
guaranty
U
تضمین ضمانت یا تعهد کردن
sign off
U
از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
transferring
U
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfers
U
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer
U
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
duty assignment
U
واگذار کردن وفیفه گماردن به خدمت تعیین محل خدمت شغل دادن
cls
U
در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
contract
U
پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
considerations
U
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
consideration
U
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
warranties
U
تضمین تعهد تعهد قانونی
warranty
U
تضمین تعهد تعهد قانونی
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
mono-
U
در معنای تک یا یک
non-
U
در معنای نه
negative
U
به معنای
negatives
U
به معنای
implication
U
معنای ضمنی
denotation
U
معنای صریح
anti-
U
به معنای "مخالف "
pre-
U
در معنای پیش از
connotation
U
معنای ضمنی
connotations
U
معنای ضمنی
pre
U
در معنای پیش از
n
U
در معنای نانو
sub-
U
در معنای کمتر
implications
U
معنای ضمنی
kilo
U
در معنای یک هزار
mini-
U
در معنای کوچک
kilos
U
در معنای یک هزار
inter-
U
در معنای بین
positive
U
در معنای بله
tera
U
پیشوندی به معنای یک تریلیونیم
significance
U
معنای مخصوص دارد
suffixix
U
لفظ معنای الحاقی
ampersand
U
علامت چاپی & به معنای "و"
g
U
در معنای یک هزار میلیون
ultra-
U
در معنای بسیار بزرگ
semi-
U
در معنای نصف یا بخش
hecto
U
پیشوندی به معنای یکصد
atto
U
پیشوندی به معنای 01 به توان 81-
nimbuses
U
وندی به معنای باران زا
nimbus
U
وندی به معنای باران زا
micro-
U
در معنای یک میلیونیوم واحد
quad
U
در معنای چهار بار
micro-
U
در معنای خیلی کوچک
nano
U
پیشوندی به معنای 01 به توان 9-
quads
U
در معنای چهار بار
nano
U
پیشوندی به معنای یک بیلیونیم
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
counter-
U
پیشوندی به معنای مخالف یاضد
ambiguous
U
آنچه دو معنای ممکن دارد
significant
U
آنچه معنای مخصوصی دارد
significantly
U
آنچه معنای مخصوصی دارد
multi
U
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi-
U
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
semantics
U
معنای کلمات یا نشانها در برنامه ها
super-
U
در معنای خیلی خوب یا قدرتمند
a word with a pejorative connotation
U
واژه ای با معنای ضمنی منفی
pico
U
پیشوندی به معنای 01 به توان منفی 21
grantor
U
واگذار کننده
renunciant
U
واگذار کننده
vested
U
واگذار شده
transferred
U
واگذار شده
alienor
U
واگذار کننده
assignor
U
واگذار کننده
ceder
U
واگذار کننده
ceded
U
واگذار شده
N.A
U
مخفف به معنای غیر قابل اجرا
null
U
حرفی که معنای هیچ چیز میدهد.
kara
U
به معنای رنگ سیاه
[در زبان ترکی]
m
U
علامت اختصاری مگا به معنای یک میلیون
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
condescension
U
واگذاری
surrendering
U
واگذاری
bailment
U
واگذاری
abandoment
U
واگذاری
transter
U
واگذاری
cession
U
واگذاری
consignation
U
واگذاری
devolution
U
واگذاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com