English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
abandon U واگذاری رهاسازی
abandoning U واگذاری رهاسازی
abandons U واگذاری رهاسازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transferring U واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer U واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfers U واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
dereliction U رهاسازی
liberation U رهاسازی
abandonment U رهاسازی
triggering U رهاسازی
emancipation U رستگاری رهاسازی
disencumbrance U رهایی ازقیدیاگرفتاری رهاسازی ازقید
assignment U واگذاری
conveyance U واگذاری
condescension U واگذاری
assignments U واگذاری
conveyances U واگذاری
surrendered U واگذاری
devolvement U واگذاری
consignation U واگذاری
transferring U واگذاری
transfers U واگذاری
transfer U واگذاری
abalienate U واگذاری
abaloenation U واگذاری
abandoment U واگذاری
assigment U واگذاری
surrenders U واگذاری
surrender U واگذاری
bailment U واگذاری
cession U واگذاری
surrendering U واگذاری
resigns U واگذاری
leave U واگذاری
resignations U واگذاری
resignation U واگذاری
concessions U واگذاری
concession U واگذاری
transference U واگذاری
devolution U واگذاری
leaving U واگذاری
resign U واگذاری
relinguishment U واگذاری
transter U واگذاری
estate in joint tenancy U واگذاری مشاع
quiet enjoyment U واگذاری مطلق
bail U واگذاری انتقال
instrument of assignment U سند واگذاری
infeudation U واگذاری به تیول
transfers U واگذاری نقل
retrocession U واگذاری مجد د
target allocation U واگذاری هدف
distribution of forces U واگذاری نیروها
assignment of contract U واگذاری قرارداد
voluntary assignment U واگذاری اختیاری
assignable credit U اغتبارقابل واگذاری
demission U واگذاری استعفاء
apportionment U واگذاری اعتبار
transferable credit U اعتبارقابل واگذاری
feoffment U واگذاری تیول
transfers U واگذاری تحویل
surrendered U واگذاری صرفنظر
surrender U واگذاری صرفنظر
remittances U وجه واگذاری
remittances U واگذاری وجه
remittance U وجه واگذاری
remittance U واگذاری وجه
submission U واگذاری تفویض
assignments U واگذاری اسناد
surrenders U واگذاری صرفنظر
assignment U واگذاری اسناد
transferring U واگذاری نقل
transferring U واگذاری تحویل
sector U منطقه واگذاری
transfer U واگذاری نقل
transfer U واگذاری تحویل
sectors U منطقه واگذاری
abandonment U واگذاری دل کندن
ration method U سبک واگذاری جیره
assignation U قرار ملاقات واگذاری
assignations U قرار ملاقات واگذاری
vested in interest U واگذاری حق انتفاع موجل
release documents against U واگذاری اسناد در مقابل
troop basis U مبنای واگذاری یکان
weapons assignment U واگذاری جنگ افزار
apportionment U واگذاری سهمیه بودجه
transfers U سند انتقال یا واگذاری
transferring U سند انتقال یا واگذاری
transfer U سند انتقال یا واگذاری
policy of d. U سیاست واگذاری اوضاع
deed of assignment U سند واگذاری اختیارات
air defense sector U منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
vest U واگذاری حقی یامالی به دیگری
vested in possession U واگذاری مال تحت تصرف
released U ازاد سازی رهایی واگذاری
vests U واگذاری حقی یامالی به دیگری
releases U ازاد سازی رهایی واگذاری
grant U امتیاز اجازه واگذاری رسمی
grants U امتیاز اجازه واگذاری رسمی
granted U امتیاز اجازه واگذاری رسمی
self surrender U واگذاری خود تسلیم به اراده
release U ازاد سازی رهایی واگذاری
leases U واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
lease U واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
leases U نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
lease U نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
grant U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
granted U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grants U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
tail U واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tailed U واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tails U واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
cession U صرفنظر کردن از چیزی وواگذار کردن ان واگذاری
tasking U سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
enfeoffment U واگذاری ملک یاتیول ملک
assignment [of something] [to something] U واگذاری [به چیزی] [از چیزی]
assignation [of something] [to something] U واگذاری [به چیزی] [از چیزی]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com