English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sone U واحد کیفی صدا برای یک شنونده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
draft quality U معیار کیفی برای خروجی چاپ شده
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
hearers U شنونده
hearer U شنونده
auditors U شنونده
listener U شنونده
listeners U شنونده
auditor U شنونده
audient U شنونده
good listener U شنونده خوب
prime time U ساعات پر شنونده
engineered performance U زمان لازم برای اتمام یک واحد از کار
signalled U کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
signal U کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
symbolic i/o assignment U نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی
signaled U کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
take over bid U پیشنهادخرید برای تحت کنترل دراوردن واحد تجارتی
elements U کوچکترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
element U کوچکترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
lips U واحد اندازه گیری سرعت برای کامپیوترهای نسل پنجم
qualitative U کیفی
pleasure seeking U کیفی
connect U هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
connects U هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
qualitative analysis U تجزیه کیفی
qualitative analysis U تحلیل کیفی
qualitative distribution U توزیع کیفی
qualitative controls U نظارت کیفی
qualitative data U دادههای کیفی
qualitative objectives U اهداف کیفی
qualitative statistics U امارهای کیفی
qualitative restrictions U محدودیتهای کیفی
qualitative changes U تغییرات کیفی
quality control U کنترل کیفی
backlit display U واحد نمایش کریستال مایع که برای بهبودبخشیدن به شدت تصویرنور مناسبی دارد
DX U پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری
resolutions U توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
resolution U توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
laptop computer U کامپیوتر دستی یا کیفی
ventriloquism U سخن گفتن انسان بطوریکه شنونده نداند صدا ازکجابیرون امده
powered U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot U نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
cpu U واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
morpheme U واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
monitors U واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitored U واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitor U واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
modules U اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
barns U واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
module U اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
barn U واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
joins U ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع
joined U ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع
join U ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع
functional unit U واحد در حال کار واحد تابعی
generals U ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
general U ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
markers U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
marker U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
fallout U خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
FDDI U استانداردن ن لاANSI برای شبکههای با سرعت بالا که از کابل با فیبر نوری در توپولوژی حلقه دو سویه استفاده میکند. داده در واحد مگابایت در ثانیه منتقل میشود
gpr U ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند
rulers U میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود
ruler U میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
pleasure seeker U ادم خوش گدران یا عیاش ادم کیفی
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
at the same time U در ان واحد
singlets U خط واحد
plank U واحد
monad U واحد
unitage U یک واحد
unilinear U در یک خط واحد
singlet U خط واحد
measure U واحد
single U واحد
module U واحد
unit U واحد
ones U واحد
one U واحد
units U واحد
univalent U واحد
modules U واحد
shipping unit U واحد حمل
input unit U واحد ورودی
lambert U واحد روشنایی
mpu U واحد میکروپروسسور
magnetic unit U واحد مغناطیسی
information unit U واحد اطلاعات
phot U واحد روشنایی
stepping U واحد مجزا
industrial unit U واحد صنعتی
plant U واحد صنعتی
single precision U دقت واحد
single density U با تراکم واحد
main unit U واحد اصلی
single tax U مالیات واحد
measuring unit U واحد سنجش
memory module U واحد حافظه
object module U واحد مقصود
storming column U واحد مامورحمله
storage unit U واحد انباره
output unite U واحد خروجی
storage unit U واحد ذخیره
plants U واحد صنعتی
imaginary unit U واحد موهومی
object module U واحد مقصد
motor unit U واحد حرکتی
input block U واحد ورودی
personality module U واحد شخصیت
motifs U واحد تکراری
fee U بهای واحد
rad U یک واحد دوزاتمی
logical unit U واحد منطقی
microprocessing unit U واحد ریزپردازنده
quarterstaff U واحد یموت
monitor unit U واحد مبصر
monetary unit U واحد پول
lighting unit U واحد روشنایی
motif U واحد تکراری
monetary unit U واحد پولی
logic unit U واحد منطقی
monomeric unit U واحد تکپار
peripheral unit U واحد جنبی
processing unit U واحد پردازش
processing unit U واحد پردازنده
input unit U واحد اولیه
program module U واحد برنامه
pyramiding U مدیریت واحد
interlocking directorate U مدیریت واحد
ounce U واحد جرم
ounces U واحد جرم
pound U واحد وزن
pounded U واحد وزن
pounding U واحد وزن
pounds U واحد وزن
phyton U واحد گیاهی
microcycle U واحد زمان
repeating unit U واحد تکراری
physical unit U واحد فیزیکی
gold standard U واحد طلا
contractors yard U واحد ساختمانی
basic shaft U محور واحد
disk unit U واحد دیسک
bril U واحد درخشندگی
basis U قیمت واحد
building unit U واحد ساختمانی
electrostatic unit U واحد الکترواستاتیک
ones U یک واحد یگانه
efficiency unit U واحد کارایی
one U یک واحد یگانه
dyadic unit U واحد دو عضوی
basic construction unit U واحد ساختمانی
astronomical unit U واحد نجومی
fraction U 1-بخشی از یک واحد
unit tube U لوله واحد
unit weight U وزن واحد
unitization U تعیین واحد
angstrom unit U واحد انگستروم
fuse unit U واحد فیوز
fuse element U واحد فیوز
arithmetic unit U واحد حساب
arithmetic unit U واحد محاسبه
work unit U واحد کار
fractions U 1-بخشی از یک واحد
dust arrester U واحد گردگیری
driver unit U واحد محرک
datum U یک واحد داده
data unit U واحد داده
data item U واحد داده
command unit U واحد فرمان
sampled U واحد نمونه
sample U واحد نمونه
cu U واحد کنترل
cpu U واحد کنترل
measure U واحد میزان
control unit U واحد کنترل
derived unit U واحد فرعی
secondary unit U واحد فرعی
unity U شماره یک واحد
cost unit U قیمت واحد
display unit U واحد نمایش
bars U واحد فشار
display unit U واحد نمایشگر
bar U واحد فشار
disk unit U واحد گرده
gusts U واحد چشایی
gust U واحد چشایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com