English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
microbar U واحد فشار معادل 01 بتوان 6 داین بر سانتیمترمربع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
barye U واحد فشار معادل 01بتوان 6- بار
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
googolplex U عدد یک با تعداد صفرهای بتوان ده بتوان ده بتوان صد
fluid ounce U واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
fluid ounces U واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
yard U واحد طول معادل 4419/0متر
yards U واحد طول معادل 4419/0متر
quintal U واحد وزنی معادل 001کیلو گرم
horsepower U واحد نیرو معادل 647 وات
pint U واحد حجم معادل یک هشتم گالن یا
pints U واحد حجم معادل یک هشتم گالن یا
slugs U واحد غیر متریک جرم معادل 9395/41 کیلوگرم
yards U واحد مقیاس طول انگلیسی معادل 4419/0 متر
knot U واحد سرعت دریایی معادل 01/ 6706 فوت درساعت
slug U واحد غیر متریک جرم معادل 9395/41 کیلوگرم
knot U [واحد سرعت دریایی معادل ۱۸۵۲ متر درساعت]
knots U واحد سرعت دریایی معادل 01/ 6706 فوت درساعت
grain U واحد وزن در سیستم غیرمتریک معادل 8460/0گرم
angstrom U واحد اندازه گیری معادل با یک هزار میلیونیوم متر
yard U واحد مقیاس طول انگلیسی معادل 4419/0 متر
en U واحد اندازه گیری که معادل نیمی از یک ein است
slugged U واحد غیر متریک جرم معادل 9395/41 کیلوگرم
persec U واحد طول در مقیاس کیهانی معادل 262/3 سال نوری
Kbyte U واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا معادل هزار بایت
bars U واحد فشار
bar U واحد فشار
sthene U واحد نیرو در سیستم غیرمتریک معادل نیرویی که به جرمی برابر یک تن شتاب یک متر بر مجذور ثانیه
atmosphere U واحد فشار هوا
atmospheres U واحد فشار هوا
excess U کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است
excesses U کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است
denier U دنیر [واحد اندازه گیری الیاف فیلامنت مثل ابریشم که هر نهصد متر طول آن معادل یک گرم است.]
creditor U داین
sabin U واحد جذب صوت معادل قوه جذب در یک فوت مربع
kabal U قبال [نوعی واحد اندازه گیری در تبریز معادل هزار و چهارصد گره می باشد و جهت تعیین مقدار دستمزد بافنده بکار می رود.]
millibar U واحد فشار جو برابر یک هزارم " بار" یاهزار "دین "در هر سانتیمتر مربع
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
knot U نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
morpheme U واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
cpu U واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
as much as possible U تا بتوان
functional unit U واحد در حال کار واحد تابعی
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
micron U 01 بتوان 6- متر
exponentiation U بتوان رساندن
as far as possible U تا انجا که بتوان
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
quintillion U عدد یک با 81 صفر بتوان 2
quattuordecillion U عدد یک با 54صفر بتوان 2
pliably U چنانکه بتوان خم کرد
undecillion U عدد یک با 63 صفر بتوان 2
passably U چنانکه بتوان پذیرفت
tredecillion U عدد یک با 24 صفر بتوان 2
his money is more than can U ازانست که بتوان شمرد
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
practicably U چنانکه بتوان اجرا نمود
interchangeably U چنانکه بتوان بحای یکدیگربکاربرد
presentably U چنانکه بتوان پیشکش کرد
perceptibly U چنانکه بتوان درک کرد
intelligibly U واضحا چنانکه بتوان دریافت
assumably U چنانکه بتوان فرض کرد
evincibly U بطوریکه بتوان اثبات کردن
hereditably U چنانکه بتوان ارث برد
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
square U بتوان دوم بردن مجذور کردن
colourably U چنانکه بتوان برای ان بهانهای اورد
squared U بتوان دوم بردن مجذور کردن
squaring U بتوان دوم بردن مجذور کردن
pardonably U چنانکه بتوان بخشید بطورامرزش پذیر
impressibly U بطوریکه بتوان دران تاثیر کرد
ideally U بطوریکه فقط بتوان تصور کرد
so to peaking U اگر بتوان چنین چیزی گفت
squares U بتوان دوم بردن مجذور کردن
changeably U چنانکه بتوان تغییرداد بطورقابل تغییر
corrigibly U چنانکه بتوان اصلاح کرد بطوراصلاح پذیر
movably U چنانکه بتوان تکان داد بطورچنبش پذیر
commensurably U چنانکه بتوان بایک پیمانه اندازه گرفت
manageably U پنانکه بتوان اداره کردیا از پیش برد
accountably U بطور مسئول چنانکه بتوان توضیح داد
current fund U اموالی که سریعا "بتوان به پول تبدیل کرد
hand U وضعی که بتوان گوی اصلی بیلیاردرا در هر نقطه گذاشت
inestimably U پیش ازانکه بتوان تقدیر کردیا بران بهاگذارد
handing U وضعی که بتوان گوی اصلی بیلیاردرا در هر نقطه گذاشت
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
unit cell U کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
it is past cure U از علاجش گذشته است مافوق انست که بتوان علاج کرد
accessibly U چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
to ring the changes U کاری راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن
limit velocity U حداقل سرعت ابتدایی توپ یاخمپاره که بتوان با ان نفوذلازم را به دست اورد
exclusion principle U اگر بتوان مانع استفاده کالا توسط کسانی که حاضر بپرداخت هزینه
to bite the bullet <idiom> U باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت تا بتوان به مقصد اصلی رسید
final set U حالتی که بتن بطور کامل گرفته و بقدرکافی سخت شده که بتوان قالب براری نمود
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
owenism U اصول عقاید رابرت اون کارخانه دار انگلیس در قرن 91 که شاید بتوان منشاء سوسیالیزم نوینش دانست
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
to vote plump U رای خود را بیک تن دادن جایی که بتوان برای بیش ازیک تن رای داد
propor tionably U بطور متناسب یا با قرینه چنانکه بتوان متناسب نمود
equivalents U معادل
equivalent U معادل
ntamount U معادل
equipollent U معادل
tantamount U معادل
energy absorber U مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer U ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
modifying U معادل adapt
modifies U معادل adapt
modify U معادل adapt
equalized U معادل کردن .
equaling U دقیقاگ معادل
equalled U دقیقاگ معادل
equalling U دقیقاگ معادل
equals U دقیقاگ معادل
equal U دقیقاگ معادل
menace U معادل blackmail
equalizing U معادل کردن .
equalizes U معادل کردن .
equalize U معادل کردن .
equalising U معادل کردن .
equalises U معادل کردن .
equalised U معادل کردن .
menaced U معادل blackmail
menaces U معادل blackmail
expilation U معادل robbery
equaled U دقیقاگ معادل
date labourer U معادل daysman
memorial U معادل memorandum
equivalence gate U دریچه معادل
redemption U معادل ransom
reformist U معادل reformer
reformists U معادل reformer
kilo U معادل هزار
equivalence U معادل بودن
grade equivalent U معادل کلاسی
assessor U معادل assesor
egalitaire U معادل equalitarianism
deceptions U معادل cheat
deception U معادل cheat
parity U معادل بودن
b U معادل با بایتها
memorials U معادل memorandum
writing obligatory U معادل bond
equivalent weight U وزن معادل
reinsurance U معادل re-assurance
order of the day U معادل agenda
equivalent circuit U مدار معادل
equivalent service rounds U گلوله معادل
ration in kind U معادل جیره
t equivalent circuit U مدار معادل " T "
counterclaim U معادل set-off
equivalent area U سطح معادل
kilos U معادل هزار
equivalent binary digits U ارقام دودویی معادل
disobedience U تقریبا" معادل desertion
equivalently U بطور هم ارز یا معادل
NOT function U معادل تابع NAND
kilo U یک کیلوگرم معادل هزارگرم
mile U معادل 53/9061 متر
onus probandi U معادل proof of burden
kilos U یک کیلوگرم معادل هزارگرم
quamdiu bene se gesserit U معادل autculpam vitam ad
miles U معادل 53/9061 متر
business cycle U معادل cycle trade
grain U معادل 8460/0گرم
ration in kind U جیره معادل یاجانشین
t parameter equipment circuit U مدار معادل به صورت " T "
lebensraum U معادل living-space
hecto U پیشوندی معادل 01 به توان 2
contango U معادل "continuation " & "carringover "
therm U معادل هزارکالری بزرگ
long ton U تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
giga U پیشوندی معادل 01بتوان 9
casus belli U معادل War Causeof
final instrument U معادل act final
bi- U پیشوند معادل با bio-
Kbit U معادل هزار بایت
air mile U هوانوردی معادل 3301
tnt equivalent U معادل با قدرت انفجار تی ان تی
acid equivalent U معادل شیمیایی اسید
therms U معادل هزارکالری بزرگ
half U یکی از دو بخش معادل
age equivalent scale U مقیاس معادل سنی
faculty of law U معادل law schoolof
pitot pressure U فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
nautical mile U مایل دریایی معادل 0581متر
logical U معادل وضعیت منط قی درست یا یک
match U تنظیم ثبات معادل با دیگری
matches U تنظیم ثبات معادل با دیگری
high U معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
computed price U قیمت ساختگی معادل administeredprice
equivalent service rounds U گلولههای معادل گلوله جنگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com