Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
animalization
U
واجد صفات حیوانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
homozygote
U
واجد صفات پدرومادر
humanises
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanising
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanize
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanized
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanizes
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanizing
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
humanised
U
انسان شدن واجد صفات انسانی شدن
qualifies
U
واجد شرایط
bona fide
U
واجد شرایط
qulifications
U
واجد شرایط
qalified
U
واجد شرایط
qualify
U
واجد شرایط
eligible
U
واجد شرایط
qualified
U
واجد شرایط
qualification
U
واجد شرایط
qualified
U
واجد شرایط لازمه
eligible
U
واجد شرایط مطلوب
possessing the necessary qualifications
U
واجد شرایط لازم
quantify
U
واجد شرایط شدن
quantifying
U
واجد شرایط شدن
quantified
U
واجد شرایط شدن
qualificatory
U
واجد شرایط کننده
entry group
U
گروه واجد شرایط
quantifies
U
واجد شرایط شدن
qualify for
U
واجد شرایط بودن
qualify
U
صلاحیت داشتن واجد شرایط شدن
qualified person
U
شخص واجد شرایط کارشناس متخصص
qualifies
U
صلاحیت داشتن واجد شرایط شدن
eligible
U
واجد شرایط برای انتخاب شدن
brutish
U
حیوانی
bestial
U
حیوانی
creaturely
U
حیوانی
makings
U
صفات یا
glycogen
U
نشاسته حیوانی
animality
U
طبیعت حیوانی
animalism
U
عالم حیوانی
animal strach
U
نشاسته حیوانی
animal soap
U
صابون حیوانی
animal psychology
U
روانشناسی حیوانی
animal oil
U
روغن حیوانی
animal magnetism
U
مغناطیس حیوانی
animal fat
U
چربی حیوانی
organic
U
بنیانی حیوانی
zoophysics
U
فیزیک حیوانی
zoochemistry
U
شیمی حیوانی
cataplexy
U
هیپنوتیزم حیوانی
cataplexy
U
خواب حیوانی
boneblack
U
کلس حیوانی
zoogeography
U
جغرافیای حیوانی
animally
U
بطور حیوانی
animalize
U
حیوانی کردن
zooparasite
U
انگل حیوانی
animal content
U
محتوای حیوانی
animal black
U
ذغال حیوانی
animal
U
حیوانی جانوری
animals
U
حیوانی جانوری
instincts
U
شعور حیوانی
instinct
U
شعور حیوانی
secondary qualities
U
صفات ثانوی
sportmanlike
U
صفات ورزشکارانه
paternity
U
صفات پدری
womanliness
U
صفات زنانه
qui tam action
U
دعوی کیفری که واجد جنبه عمومی و خصوصی باشد
sarcode
U
سفیده یاخته حیوانی
adipose tissue
U
چربی حیوانی پیه
animalization
U
وجود مواد حیوانی
echinoderm
U
حیوانی ازدسته خارپوستان
zoogeographer
U
کارشناس جغرافیای حیوانی
zoogeographical
U
وابسته به جغرافیای حیوانی
zoogeographic
U
وابسته به جغرافیای حیوانی
herd book
U
نسب نامه حیوانی
glycogenic
U
تولیدکننده شکردربافتههای حیوانی
qualities inhering in a person
U
صفات جبلی شخص
germanity
U
صفات ویژه المانی
admirable qualitics
U
صفات پسندیده یاستوده
osculation
U
تماس اشتراک صفات
osculate
U
صفات مشترک داشتن
interosculate
U
صفات مشترک داشتن
pattern
U
الگو صفات فردی
attributes of god
U
صفات یا اسامی خدا
epithetical
U
دارای صفات یا القال
characterization
U
توصیف صفات اختصاصی
patterns
U
الگو صفات فردی
ethos
U
صفات وشخصیت انسان
dapple
U
حیوانی که بدنش خالخال باشد
excrescency
U
اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
whorish
U
دارای صفات هرزگی وفاحشه گی
to p any one's good qualities
U
صفات نیک کسی راستودن
quantitative
U
بیان شده بر حسب صفات
dehumanization
U
از دست دادن صفات انسانی
lineaments
U
خطوط چهره صفات مشخصه
lineament
U
خطوط چهره صفات مشخصه
quantitatively
U
بیان شده بر حسب صفات
racy
U
دارای صفات اصلی و نژادی
stud
U
حیوانی که برای اصلاح نژادنگهداری میشود
well conditioned
U
نیکو خصال دارای صفات حسنه
disfeature
U
صفات ممتازه چیزی را از بین بردن
dysgenic
U
مضر برای صفات وخصوصیات ارثی
biology
U
زیست شناسی زندگی حیوانی وگیاهی هرناحیه
cynocephalus
U
[مجسمه حیوانی با بدن میمون و سری شبیه سگ]
autosexing
U
دارای صفات جنسی مغایر بانوع خود
character
U
صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
recapitulated
U
صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recapitulate
U
صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
cacogenesis
U
فساد نژادی دراثر حفظ وابقاء صفات بد
These qualities are esteemed by managers.
U
مدیران این
[نوع]
صفات را ارجمند می شمارند.
characters
U
صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
recapitulating
U
صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recapitulates
U
صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recombinant
U
موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
echinoid
U
دارای صفات خوارپوست دریایی یاتوتیاء البحر
glomerule
U
خوشه متراکم ازمویرگهای کوچک و بافتهای حیوانی و غیره
arrdwolf
U
[حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
genes
U
عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
gene
U
عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
incross
U
اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
guinea pig
U
خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
guinea pigs
U
خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
epizootology
U
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootiology
U
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology
U
علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
telegony
U
انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
androgen
U
هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
professionalism
U
صفات وعادات مخصوص اهل حرفه حرفه یی
horse sense
U
شعور حیوانی شعور ذاتی وطبیعی
zoo ecology
U
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
quantize
U
با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
natural dyes
U
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com