English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
army attache U وابسته نظامی
attache U وابسته نظامی
military attache U وابسته نظامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
satellite U ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
satellites U ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
martial U وابسته به ارتش نظامی
military services U نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
Other Matches
militarism U روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facing U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
maneuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command U فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
rank and file U صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminal U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military government U حکومت نظامی فرمانداری نظامی
military channel U چانل نظامی مجرای نظامی
military impedimenta U شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
army terminals U باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
martial law U مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
court martial U محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
hand salute U سلام نظامی دادن سلام نظامی
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associating U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
soldier U نظامی
martial U نظامی
warlike U نظامی
military U نظامی
martin U نظامی
fort U دژ نظامی
mil U نظامی
soldiers U نظامی
serviced U نظامی
service U نظامی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
neck cloth U کاشکول نظامی
columns U ستون نظامی
district U ناحیه نظامی
districts U ناحیه نظامی
cadets U دانشجوی نظامی
column U ستون نظامی
necker chief U کاشکول نظامی
court martiall U دادگاه نظامی
militarist U نظامی گرا
court martiall U شورای نظامی
soldiery U نیروی نظامی
provost marshal U قاضی نظامی
council ofwar U شورای نظامی
by military force U با نیروی نظامی
forces U نیروی نظامی
forcing U نیروی نظامی
civil U غیر نظامی
court martial U دادگاه نظامی
spirit de corps U غرور نظامی
counter military U ضد عملیات نظامی
articles of war U قانون نظامی
drilling U تمرین نظامی
force U نیروی نظامی
the military profession U کار نظامی
prisidio U قلعه نظامی
campound U کمپ نظامی
military services U قسمتهای نظامی
cadet U دانشجوی نظامی
court material U دادگاه نظامی
general outpatient clinic U درمانگاه نظامی
strongholds U قلعه نظامی
militarize U نظامی کردن
military adviser U مستشار نظامی
military advisor U مستشار نظامی
military area U منطقه نظامی
military assistance U کمک نظامی
military body U هیئت نظامی
military comission U هیئت نظامی
military comission U کمیسیون نظامی
military convention U اتحاد نظامی
military court U دادگاه نظامی
military courtesy U احترامات نظامی
military courtesy U شئونات نظامی
militarization U نظامی کردن
stronghold U قلعه نظامی
garrison state U ایالت نظامی
field colours U پرچم نظامی
field colors U پرچم نظامی
camps U اردوگاه نظامی
camped U اردوگاه نظامی
camp U اردوگاه نظامی
invasion currency U پول نظامی
dressing parade U مشق نظامی
maneuver U تمرین نظامی
martial court U دادگاه نظامی
military tribunal U دادگاه نظامی
martial rule U حکومت نظامی
martial spirit U روح نظامی
militarists U نظامی گرا
military crest U خط الراس نظامی
military doctorine U دکترین نظامی
military platform U سکوی نظامی
defense information U اطلاعات نظامی
military posture U ارایش نظامی
military posture U وضعیت نظامی
military psychology U روانشناسی نظامی
military resources U منابع نظامی
military specifications U خصوصیات نظامی
military specifications U کدتخصصی نظامی
military spending U مخارج نظامی
military strategy U استراتژی نظامی
military testament U وصیتنامه نظامی
military training U اموزش نظامی
military training U تعلیم نظامی
ceremonies U مراسم نظامی
detention barrack U بازداشتگاه نظامی
khaki U لباس نظامی
military doctorine U مقررات نظامی
military expenditure U مخارج نظامی
military funds U اعتبار نظامی
military funds U بودجه نظامی
military government U دولت نظامی
military government U حکومت نظامی
military governor U فرمانداری نظامی
military governor U حاکم نظامی
military grid U شبکه نظامی
military intelligence U اطلاعات نظامی
military intervention U مداخله نظامی
military justice U دادرسی نظامی
military occupational speciality U کد تخصصی نظامی
ceremony U مراسم نظامی
post- U پست نظامی
region U ناحیه نظامی
Military operations. U عملیات نظامی
regimental U لباس نظامی
regions U ناحیه نظامی
exercises U مانور نظامی
exercised U مشق نظامی
exercised U مانور نظامی
exercise U مشق نظامی
exercise U مانور نظامی
installation U قسمت نظامی
word of command U فرمان نظامی
truck vehicle U خودرو نظامی
drills U مشق نظامی
drilled U مشق نظامی
drill U مشق نظامی
tunc U پیراهن نظامی
active U نظامی کادر
installation U موسسه نظامی
installations U قسمت نظامی
paramilitaries U شبه نظامی
militarily U از لحاظ نظامی
intelligence U اطلاعات نظامی
soldiers U نظامی شدن
to attain a great age U به سن بالارسیدن [نظامی ]
soldiers U فرد نظامی
militias U نیروی نظامی
militia U نیروی نظامی
paramilitary U شبه نظامی
military service U خدمت نظامی
installations U موسسه نظامی
soldier U فرد نظامی
councils of war U شورای نظامی
military justice U دادسرای نظامی
council of war U شورای نظامی
citadels U قلعه نظامی
citadel U قلعه نظامی
defensive architecture U معماری نظامی
martial law U حکومت نظامی
army staff U ستاد نظامی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com