Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
army attache
U
وابسته زمینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
army national guard
U
گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
Other Matches
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
ground liaison
U
گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock
U
فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander
U
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
ground signals
U
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
yams
U
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yam
U
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
army aircraft
U
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
terrene
U
زمینی
landed a
U
زمینی
terraneous
U
زمینی
earth-bound
U
زمینی
sublunar
U
زمینی
sublunary
U
زمینی
subaerial
U
رو زمینی
tumbling
U
زمینی
predial or prae
U
زمینی
tellurian
U
زمینی
earthly
U
زمینی
agrarian
U
زمینی
sub astral
U
زمینی
territorial
U
زمینی
terrestrial
U
زمینی
ground return
U
برگشت زمینی
ground control
U
کنترل زمینی
ground surveillance
U
مراقبت زمینی
ground surveillance
U
تجسس زمینی
ground track
U
مسیر زمینی
ground circuit
U
مدار زمینی
ground wave
U
موج زمینی
floor lamps
[American]
U
آباژورهای زمینی
ground return
U
بازتاب زمینی
ground force
U
نیروی زمینی
ground forces
U
نیروی زمینی
ground forces
U
نیروهای زمینی
standard lamps
[British]
U
آباژورهای زمینی
ground liaison
U
رابط زمینی
ground nut
U
بادام زمینی
ground observer
U
دیدبان زمینی
ground position
U
ایستگاه زمینی
ground fire
U
تیر زمینی
ground position
U
موقعیت زمینی
ground waves
U
امواج زمینی
hypogeal
U
زیر زمینی
mail gram
U
پست زمینی
groundnuts
U
بادام زمینی
groundnut
U
بادام زمینی
bonus pass
U
پاس زمینی
potatoes
U
سیب زمینی
potato
U
سیب زمینی
apogee
U
اوج زمینی
antenna ground
U
انتن زمینی
earth antenna
U
انتن زمینی
landmines
U
مین زمینی
landmine
U
مین زمینی
groundling
U
گیاه زمینی
hypogean
U
زیر زمینی
army
U
نیرو زمینی
subterraneous
U
زیر زمینی
hypogeous
U
زیر زمینی
suberranean
U
زیر زمینی
monkey nut
U
بادام زمینی
ground antenna
U
انتن زمینی
gully
U
دالان زمینی
peanuts
U
پسته زمینی
land tail
U
بنه زمینی
terrestrial refraction
U
شکست زمینی
perigee
U
حضیض زمینی
land combat
U
نبرد زمینی
tater
U
سیب زمینی
army forces
U
نیروهای زمینی
tellurian matter
U
ماده زمینی
overland mail
U
پست زمینی
floor lamp
U
اباژور زمینی
peanuts
U
بادام زمینی
infernal regions
U
دیارزیر زمینی
peanut
U
پسته زمینی
peanut
U
بادام زمینی
terrain corridor
U
دالان زمینی
terraqueous
U
زمینی ودریایی
armies
U
نیرو زمینی
land forces
U
نیروی زمینی
ground observation
U
دیدبانی زمینی
standard lamp
[British]
U
آباژور زمینی
land mine
U
مین زمینی
terrain return
U
اکوی زمینی
earth nut
U
بادام زمینی
terrestrial
U
وضعیت زمینی
graze burst
U
ترکش زمینی
gulleys
U
دالان زمینی
gullies
U
دالان زمینی
ground speed
U
سرعت زمینی
earthy
U
زمینی دنیوی
army general staff
U
ستادنیروی زمینی
terrestrial radiation
U
تابشهای زمینی
praties
U
سیب زمینی
floor lamp
[American]
U
آباژور زمینی
murphy
U
سیب زمینی
land force n
U
نیروی زمینی
undercroft
U
اتاق زیر زمینی
crispest
U
سیب زمینی برشته
grounded primary
U
مدار ورودی زمینی
pignut
U
یکنوع بادام زمینی
dower
U
سوراخ زیر زمینی
subterranean roots
U
ریشههای زیر زمینی
crisp
U
سیب زمینی برشته
crisper
U
سیب زمینی برشته
floor exercise
U
حرکات زمینی ژیمناستیک
subway
U
راه زیر زمینی
geomorphic
U
شبیه بزمین زمینی
ground visibility
U
میزان دید زمینی
sweet potato
U
سیب زمینی شیرین
table water
U
سفره اب زیر زمینی
task group
U
گروه ماموریت زمینی
ground power unit
U
واحد قدرت زمینی
sweet potatoes
U
سیب زمینی شیرین
ground survey
U
نقشه برداری زمینی
surface mission
U
ماموریت دفاع زمینی
extraterrestrial radiation
U
تابشهای ماوراء زمینی
geocentric latitude
U
عرض جغرافیایی زمینی
hotpot
U
آبگوشت سیب زمینی
groundwater
U
ابهای زیر زمینی
field survey
U
نقشه برداری زمینی
subway
U
ترن زیر زمینی
subways
U
راه زیر زمینی
crisps
U
سیب زمینی برشته
subways
U
ترن زیر زمینی
groundwave
U
موجهای رادیویی زمینی
department of the army
U
وزارت نیروی زمینی
tellurous
U
دارای تلوریوم زمینی
hotpots
U
آبگوشت سیب زمینی
telluric
U
دارای تلوریوم زمینی
terrestrial
U
زمینی مربوط به زمین
mashed potatoes
U
پوره سیب زمینی
gnomes
U
جنی زیر زمینی
army base
U
پایگاه نیروی زمینی
ground loom
U
دار زمینی
[قالی]
army aviator
U
خلبان نیروی زمینی
army staff
U
ستاد نیروی زمینی
secretary of the army
U
وزیر نیروی زمینی
army artillery
U
توپخانه نیروی زمینی
land tail
U
باقیمانده زمینی یکان
asphaltum
U
قیر زمینی اسفالت
army base
U
پادگان نیروی زمینی
latitude band
U
نوار عرضی زمینی
chipmunks
U
موش خرمای زمینی
gnome
U
جنی زیر زمینی
army depot
U
امادگاه نیروی زمینی
army corps
U
سپاههای نیروی زمینی
army post office
U
پستخانه نیروی زمینی
army reserve
U
احتیاط نیروی زمینی
chipmunk
U
موش خرمای زمینی
potato salad
U
سالاد سیب زمینی
armies
U
ارتش نیروی زمینی
army
U
ارتش نیروی زمینی
cadastral survey
U
نقشه برداری زمینی
peanut butter
U
خمیر بادام زمینی
tumbler
U
ژیمناست زمینی کار
potatoes
U
انواع سیب زمینی
tumblers
U
ژیمناست زمینی کار
potato
U
انواع سیب زمینی
rhizmatous
U
مانندساقه زیر زمینی
surveys
U
نقشه برداری زمینی
kidney potato
U
سیب زمینی سرخ
land carriage
U
بار کشی زمینی
landmark
U
علامت مشخصه زمینی
jerusalem a
U
سیب زمینی ترشی
survey
U
نقشه برداری زمینی
rootstock
U
ساقه زیر زمینی
landmarks
U
علامت مشخصه زمینی
surveyed
U
نقشه برداری زمینی
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
fish ball
U
کوفته ماهی وسیب زمینی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com