English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
monarchical U وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
donnish U وابسته به یا همانند استاد دانشگاه
gordian U وابسته به پادشاه فریجیه لاینحل
low-tech U وابسته به شرکتها و نظام های بازرگانی متکی به کم فنآوری
king dom U کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
kingdom U پادشاهی
kingcraft U پادشاهی
kinghood U پادشاهی
the u states U پادشاهی
king dom U پادشاهی
regality U پادشاهی
the u kingdom U پادشاهی
royal U پادشاهی
imperium U پادشاهی
regal U پادشاهی
king ship U پادشاهی
sovereignty U پادشاهی
dress left U از چپ نظام یا از راست نظام
king craft U سیاست پادشاهی
dethronement U عزل از پادشاهی
paludament U شنل پادشاهی
monarchize U پادشاهی کردن
tiara U کلاه پادشاهی
tiara U تاچ پادشاهی
imperial U پادشاهی امپراتوری
tiaras U تاچ پادشاهی
tiaras U کلاه پادشاهی
regalia U نشانها وعلائم پادشاهی
coronate U مقام شهریاری پادشاهی
United Kingdom U کشور متحده پادشاهی
was a king in yemen U پادشاهی برد در یمن
RAF U مخفف نیروی هوایی پادشاهی
kingdom U مملکت یا کشور پادشاهی موالید
Carolean U [دوره پادشاهی چارلز دوم]
they crowed him king U تاج پادشاهی برسرش گذاشتن
Saudi Arabia U کشور پادشاهی عربستان سعودی
Exchequer U مالیه خزانه دار پادشاهی
This compares to ... U همانند آن ...
identical U همانند
similar U همانند
homologous U همانند
equal U همانند
similiar U همانند
related <adj.> U همانند
akin <adj.> U همانند
alike <adj.> U همانند
similar <adj.> U همانند
equals U همانند
like <adj.> U همانند
equaled U همانند
resembling <adj.> U همانند
equaling U همانند
equalled U همانند
alike U همانند
equalling U همانند
to r. aking U کسی رادوباره به تخت پادشاهی نشاندن
imperial gallon U گالن پادشاهی برابر با6345/4لیتر
liked U نظیر همانند
likes U نظیر همانند
of kin U نزدیک همانند
similar U همسان همانند
homological U همسان همانند
simulation U همانند سازی
simulations U همانند سازی
identic notes U یادداشتهای همانند
to look like U همانند بودن
like U نظیر همانند
sovereignty U پادشاهی و سلطنت وفرمانروایی حاکمیت و سیادت و سلطه
group identification U همانند سازی گروهی
assimilates U تلفیق کردن همانند ساختن
assimilating U تلفیق کردن همانند ساختن
assimilate U تلفیق کردن همانند ساختن
assimilated U تلفیق کردن همانند ساختن
assimilator U تحلیل برنده همانند سازنده
mixed government U حکومتی که در ان جنبههای پادشاهی واشرافی و دمکراسی با هم به کار گرفته شود
frost and kindred phenomena U یخ بندان وکیفیات طبیعی همانند انfreshman
autogenesis U ترکیب یا امیختگی سلولهای همانند یا هم نوع باهم
sovereign U پادشاه
sovereigns U پادشاه
kings U پادشاه
Shah U پادشاه
Shahs U پادشاه
king U پادشاه
potentate U پادشاه
potentates U پادشاه
queens U زن پادشاه
queen U زن پادشاه
rex U پادشاه
queenconsort U زن پادشاه
monarch U پادشاه
o king U ای پادشاه
monarchs U پادشاه
constitutional monarch U پادشاه
our sovereingn U پادشاه
kingless U بی پادشاه
head of state U پادشاه
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
regicides U قتل پادشاه
rial U پادشاه ملکه
king of england U پادشاه انگلستان
kingling U پادشاه کوچک
sign manual U امضا پادشاه
oberon U پادشاه پریان
kings palace U قصر پادشاه
fit for a king U لایق پادشاه
kings palace U کاخ پادشاه
regicide U قتل پادشاه
lese majestyodhkj &odhkj fvqn U پادشاه یا دولت
royal prerogative U حق امتیاز ویژه پادشاه
his britannic majesty U اعلیحضرت پادشاه انگلستان
king's counsel U قاضی دادگاه پادشاه
princess of the blood U دختر یا نوه پادشاه
lord lieutenant U نماینده پادشاه در ایالات
king of birds U پادشاه مرغان :دال
regent U نماینده پادشاه رئیس
raja or rajah U راجه-امیریا پادشاه
privy seal U مهر شخصی پادشاه
regents U نماینده پادشاه رئیس
aeolus U پادشاه تسالی یونان
croesus U کراسوس : پادشاه یونان
hold court <idiom> U همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
This compares to a total of 36 cases reported in 2009. U همانند آن بطور کلی ۳۶ موارد در سال ۲۰۰۹ گزارش شده بود.
herod U هبرودیس :نام پادشاه یهودیه
they attended the king U ایشان درخدمت پادشاه بودند
the u states U کشوری که پادشاه داشته باشد
dauphiness U عروس پادشاه فرانسه ازپسرارشدش
prince royal U پسر ارشد پادشاه انگلیس
princessroyal U بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
regius professor U استاد منصوب ازطرف پادشاه
sovereignty U اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
the u kingdom U کشوری که پادشاه داشته باشد
kinglet U پادشاه کوچک و بی اهمیت امیر
privy purse U اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
HMS U مخفف در خدمت پادشاه انگلیس
royalties U حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
royalty U حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
dais U سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
household troops U هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
priam U پریام پادشاه تروا وپدر هکتور
dauphin U عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
the code of justinian U مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
infanta U دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
yeoman of the guard U گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
monarch U پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
monarchs U پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
jacobite U طرفدارسلطنت جیمز اول پادشاه مخلوع انگلیس
infante U جوانترین پسر پادشاه و ملکه اسپانیا و پرتقال
queen dowager U زنی که شوهرش پادشاه بوده ومرده است
kingmaker U کسی که درانتخاب پادشاه یا رئیس موثر است
eminent domain U مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
ethernet U نوعی سیستم شبکه که امکان حمل اطلاعات سمعی و بصری را همانند داده کامپیوتری فراهم می اورد
empires U امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
empire U امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
Desornamentado U [سبک معماری رنسانس در اسپانیا در دوره ی حکومت پادشاه فیلیس]
order of council U تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
Georgian architecture U معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
homage U اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه
romulus U رمولوس برادررموس نخستین پادشاه بنیادگذار داستانی شهر روم
to kiss hands U دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
letters missive U نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
procedendo U حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
agamemnon U اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
koh i noor U کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
system U نظام
trend U نظام
trends U نظام
chuck U سه نظام
left d. U نظام به چپ
chucked U سه نظام
military U نظام
systems U نظام
chucks U سه نظام
lord chancellor U بزرگترین لرد انگلیس که بامورقضایی رسیدگی کرده ومهردارسلطنتی ومشاورمخصوص پادشاه ورئیس مجلس اعیان میباشد
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
to wield a sceptre U پادشاهی کردن تسلط کردن
closed system U نظام بسته
underdetermined system U نظام نامعین
feudalism U نظام زمینداری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com