English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
menopausal U وابسته به یائسگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
change of life U یائسگی
menopause U یائسگی
climacterium U یائسگی
age critique U سن یائسگی
climacteric U یائسگی
climacteric U دوران یائسگی زن
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associating U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
federates U وابسته
dependants U وابسته
affiliates U وابسته
affiliated U وابسته
affiliate U وابسته
federating U وابسته
attendant U وابسته
germane U وابسته
contingents U وابسته
contingent U وابسته
federated U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
pertinent U وابسته
dependant U وابسته
affiliating U وابسته
elysian U وابسته به
congenerous U وابسته
monitorial U وابسته به
carpal U وابسته به مچ
thereof U وابسته به ان
comprador U وابسته
diphtheric U وابسته به
aquatic U وابسته به اب
commissarial U وابسته به
attributable U وابسته به
related U وابسته
subordinate U وابسته
subordinated U وابسته
subordinates U وابسته
subordinating U وابسته
belonging U وابسته ها
riverrine U وابسته به
interdependent U وابسته
pertianing U وابسته
pyrexial U وابسته به تب
wedded U وابسته
appurtenant U وابسته
israelitish U وابسته به
cantabrigian U وابسته به
attached U وابسته
pyretic U وابسته به تب
pyrexic U وابسته به تب
attache U وابسته
akin U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
adjectives U وابسته
adjective U وابسته
hanger on U وابسته
relative U وابسته
sexual organs U وابسته به
cephalic U وابسته به سر
dependent U وابسته
federate U وابسته
relevant U وابسته
messianic U وابسته به
pertaining U وابسته
febile U وابسته به تب
attendants U وابسته
of kin U وابسته
levitical U وابسته به
correspondent U وابسته
correspondents U وابسته
elfin U وابسته به جن
syncop U وابسته به غش
tuitionary U وابسته به
archimedean U وابسته به ارشمیدس
aortic U وابسته بشاهرگ
perigeal U وابسته به حضیضی
acoustical U وابسته به شنوایی
degenerative U وابسته به انحطاط
periclean U وابسته به پریکلس
piscatorial U وابسته به صیدماهی
associated company U شرکت وابسته
piscatory U وابسته به ماهیگیری
astronautical U وابسته به فضانوردان
piscatory U وابسته به صیدماهی
piscatorial U وابسته به ماهیگیری
adipic U وابسته به چربی
army attache U وابسته زمینی
peruvian U وابسته به پرو
aortal U وابسته بشاهرگ
petiolar U وابسته به برگدم
petrologic U وابسته به سنگ
pharisaic U وابسته به فریسی
pharmacologic U وابسته بداروشناسی
altitudinal U وابسته به اوج
air attache U وابسته هوایی
nasolabial U وابسته به لب و بینی
antichristian U وابسته به دجال
perlitic U وابسته به مروارید
army attache U وابسته نظامی
aerological U وابسته بهواشناسی
analphabetic U وابسته به بیسوادی
affiliated company U شرکت وابسته
photic U وابسته به نوروروشنایی
perigean U وابسته به حضیضی
photic U وابسته به تولیدنور
anginal U وابسته به گلودرد
aesculapian U وابسته به دارگونه طب
pharyngal U وابسته به گلوگاه
pancreatic U وابسته به لوزالمعده
cosmic U وابسته بگیتی
pyrrhic U وابسته به " پیروس "
menstrual U وابسته به قاعده گی
vital U وابسته بزندگی
vital U وابسته به زندگی
investigatory U وابسته به رسیدگی
scientific U وابسته بعلم
pubertal U وابسته به بلوغ
puberal U وابسته به بلوغ
psychologic U وابسته به روانشناسی
municipal U وابسته بشهرداری
seminal U وابسته به منی
provencal U وابسته بشهر
promethean U وابسته به پرومیتوس
ethnic U وابسته به نژادشناسی
ethnicity U وابسته به نژادشناسی
programmatic U وابسته به پروگرام
human U وابسته بانسان
pythian U وابسته به "اپولو"
pygmaean U وابسته به پیگمی ها
rhinal U وابسته به بینی
jugular U وابسته بوریدوداجی
jugulars U وابسته بوریدوداجی
matrimonial U وابسته به عروسی
oracular U وابسته به وحی
surgical U وابسته به جراحی
rectorial U وابسته به rector
rectal U وابسته به مقعد
ranine U وابسته به وزغ
radio ulnar U وابسته به زندبالاوزندپائین
photographic U وابسته به عکاسی
solar U وابسته بخورشید
radio carpal U وابسته به زندبالاومچ
homicidal U وابسته به ادمکشی
psychiatric U وابسته به روانپزشکی
porcine U وابسته بخوک
pygmean U وابسته به پیگمی ها
humans U وابسته بانسان
structural U وابسته به ساختمان
potamic U وابسته به رودها
naval U وابسته به کشتی
maritime U وابسته بدریانوردی
marine U وابسته به دریانوردی
marines U وابسته به دریانوردی
connubial U وابسته به زناشویی
pocky U وابسته به ابله
materialistic U وابسته به مادیات
paralytic U وابسته به فلج
paralytics U وابسته به فلج
plumbous U وابسته به سرب
pleural U وابسته به شامه شش
generic U وابسته به تیره
oratorical U وابسته به سخنرانی
platinic U وابسته به پلاتین
landed U وابسته بزمین
pistillary U وابسته به مادگی گل
predial or prae U وابسته به زمین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com