English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
floricultural U وابسته به گلکاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flower work U گلکاری
sludging U گلکاری
floriculture U گلکاری
flowers U گلکاری کردن
flower U گلکاری کردن
parterre U باغچه گلکاری
carpet-bedding U [گلکاری به روش قرن نوزدهم میلادی]
conceit U [بافت عجیب و مطبوع گلکاری باغچه]
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associated U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
diphtheric U وابسته به
interdependent U وابسته
cephalic U وابسته به سر
attendant U وابسته
sexual organs U وابسته به
attendants U وابسته
subordinate U وابسته
attributable U وابسته به
contingents U وابسته
contingent U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
febile U وابسته به تب
carpal U وابسته به مچ
cantabrigian U وابسته به
elfin U وابسته به جن
elysian U وابسته به
pertaining U وابسته
pertianing U وابسته
subordinated U وابسته
of kin U وابسته
pyretic U وابسته به تب
pyrexial U وابسته به تب
pyrexic U وابسته به تب
hanger on U وابسته
dependant U وابسته
dependants U وابسته
congenerous U وابسته
comprador U وابسته
riverrine U وابسته به
commissarial U وابسته به
aquatic U وابسته به اب
subordinating U وابسته
subordinates U وابسته
correspondents U وابسته
attached U وابسته
israelitish U وابسته به
dependent U وابسته
tuitionary U وابسته به
federates U وابسته
pertinent U وابسته
appurtenant U وابسته
syncop U وابسته به غش
belonging U وابسته ها
wedded U وابسته
federating U وابسته
federated U وابسته
federate U وابسته
levitical U وابسته به
relative U وابسته
germane U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
thereof U وابسته به ان
related U وابسته
affiliate U وابسته
affiliated U وابسته
messianic U وابسته به
adjective U وابسته
adjectives U وابسته
relevant U وابسته
monitorial U وابسته به
attache U وابسته
affiliating U وابسته
affiliates U وابسته
correspondent U وابسته
akin U وابسته
gregorian U وابسته به گریگوری
isthmian U وابسته به باریکه
lactic U وابسته به شیر
folkish U وابسته به فولکلور
gular U وابسته به مری
far eastern U وابسته بخاوردور
folklorish U وابسته به فولکلور
hygroscopic U وابسته به نم نما
irrigational U وابسته به ابیاری
isthmic U وابسته به باریکه
kufic U وابسته به کوفه
ichthyic U وابسته به ماهی
icarian U وابسته به ایکاروس
jesuitic U وابسته به یسوعیون
fetal U وابسته به جنین
flexional U وابسته به صرف
haemic U وابسته بخون
idiographic U وابسته به مجاز
faunistic U وابسته به جانوران
incorporative U وابسته به الحاق
iatric U وابسته به پزشکی
tenruial U وابسته بتصدی
hydrological U وابسته به خواص اب
galilean U وابسته به گالیله
gasolinic U وابسته به بنزین
interferential U وابسته به دخالت
intercollegiate U وابسته بکالج ها
inspectoral U وابسته به بازرس ها
hematic U وابسته به خون
inner directed U درون وابسته
inhibitive U وابسته به جلوگیری
infusorial U وابسته به نمرویان
hippocratic U وابسته به طب بقراط
hunnish U وابسته به هونها
inferential U وابسته به استنتاج
horatian U وابسته به هوراس
indonesian U وابسته به اندونزی
humnanist U وابسته به بشردوستی
internuptial U وابسته به عروسی
interoceptive U وابسته به احشاء
geomantic U وابسته به رمالی
homeric U وابسته به هومر
inflexional U وابسته به صرف
gerontic U وابسته به پیری
iraqi U وابسته به عراق
glandulose U وابسته به غدد
glandulous U وابسته به غدد
gnomonic U وابسته به شاخص
iranian U وابسته به ایران
hydrologic U وابسته به اب شناسی
interrogatory U وابسته به سئوال
gutturo nasal U وابسته بگلووبینی
hyperbolic U وابسته به هذلولی
indic U وابسته به هند
facultative U وابسته به faculty
auditive U وابسته به شنوایی
analphabetic U وابسته به بیسوادی
altitudinal U وابسته به اوج
air attache U وابسته هوایی
affiliated company U شرکت وابسته
aesculapian U وابسته به دارگونه طب
aerological U وابسته بهواشناسی
adipic U وابسته به چربی
acoustical U وابسته به شنوایی
degenerative U وابسته به انحطاط
pancreatic U وابسته به لوزالمعده
anginal U وابسته به گلودرد
antichristian U وابسته به دجال
tutelary <adj.> U وابسته به سرپرستی
attache U وابسته نظامی
paralytic U وابسته به فلج
astronautical U وابسته به فضانوردان
associated company U شرکت وابسته
army attache U وابسته زمینی
army attache U وابسته نظامی
archimedean U وابسته به ارشمیدس
aortic U وابسته بشاهرگ
aortal U وابسته بشاهرگ
emotive U وابسته به احساسات
landed U وابسته بزمین
generic U وابسته به تیره
oratorical U وابسته به سخنرانی
focal U وابسته بکانون
planetary U وابسته به سیاره
social U وابسته بجامعه
subversion U وابسته به خرابکاری
structurally U وابسته به بنا
structurally U وابسته به ساختمان
structural U وابسته به بنا
humans U وابسته بانسان
human U وابسته بانسان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com