English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
copernician U وابسته به کپرنیک ستاره شناس لهستانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
astronmer U ستاره شناس
astrologer U ستاره شناس
astrologers U ستاره شناس
astronomers U ستاره شناس
astronomer U ستاره شناس
he can read the sky U ستاره شناس است
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
malpighian U وابسته به کالبد شناس ایتالیایی
physiognomic U وابسته به قیافه شناسی سیما شناس
starlight U وابسته بنور ستاره
copernician system U اصول کپرنیک
double star U ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
binary star U ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
Lesghi star U ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
lapidary U سنگ شناس گوهر شناس
penny wise and pound foolish U دینار شناس و ریال شناس
lapidarian U سنگ شناس گوهر شناس
dog star U ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
polish U :لهستانی
polishes U :لهستانی
polack U لهستانی
polak U لهستانی
poles U لهستانی
pole U لهستانی
polish opening U لهستانی
planet U ستاره سیار ستاره بخت
planets U ستاره سیار ستاره بخت
hetman U فرمانده لهستانی
the polish refugees U مهاجرین لهستانی
sokolsky opening U گشایش لهستانی
polish defence U دفاع لهستانی
polish gambit U گامبی لهستانی
orang utan opening U گشایش لهستانی
polka U رقص لهستانی پولکا
polish notation U نشان گذاری لهستانی
polkas U رقص لهستانی پولکا
the polish refugees U گریختگان یا فراریان لهستانی
Polonaise rugs U فرش های لهستانی
reverse polish notation U نشان گذاری لهستانی معکوس
virologist U متخصص ویروس شناس ویژه گرعلم ویروس شناسی ویروس شناس
mazurka U رقص نشاط انگیز سه ضربی لهستانی
concentrator U وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
posy [bouquet] U یک دسته گل [مانند گل فرنگ و یا نقش های لهستانی]
polonaise U نوعی رقص موزون لهستانی پولونز رقصیدن
Chelsea carpet U فرش های با نقش لهستانی مربوط به قرن شانزدهم میلادی
stelliform U ستاره وار ستاره وش
pliantly polonica U یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
technologist U فن شناس
paleographer U خط شناس
graphologist U خط شناس
lithologist U سنگ شناس
statistician U امار شناس
statisticians U امار شناس
orientalist U خاور شناس
opcode decoder U رمزالعمل شناس
ontologist U هستی شناس
osteologist U استخوان شناس
bacteriologist U میکرب شناس
geneticists U نسل شناس
lexicologist U لغت شناس
orologist U کوه شناس
geneticist U نسل شناس
ornithologist U پرنده شناس
bibliograph U کتاب شناس
bibliographer U کتاب شناس
loyal U وفیفه شناس
herbalist U گیاه شناس
grateful U متشکر حق شناس
antiquarian U عتیقه شناس
numismatist U سکه شناس
dutiful U وفیفه شناس
geologist U زمین شناس
dutiful U گماشت شناس
seismologist U زلزله شناس
herbalists U گیاه شناس
genealogist U شجره شناس
carpologist U میوه شناس
mineralogist U معدن شناس
oenologist U شراب شناس
bryologist U خزه شناس
muscologist U خزه شناس
oenologist U باده شناس
odontologist U دندان شناس
numismatist U مدال شناس
botanists U گیاه شناس
petologist U سنگ شناس
arborist U درخت شناس
myologist U ماهیچه شناس
petrologist U سنگ شناس
musicologist U موسیقی شناس
antiquary U عتیقه شناس
metallographer U فلز شناس
methodologist U اسلوب شناس
philologer U زبان شناس
microbiologist U میکرب شناس
antiquaries U عتیقه شناس
anatomist U کالبد شناس
vulcanologist U دانشمنداتشفشان شناس
tactfully U موقع شناس
phenomenologist U پدیده شناس
esthetician U زیبایی شناس
aesthetician U زیبایی شناس
weather wise U هوا شناس
paleontologist U دیرین شناس
parasitologist U انگل شناس
vermeologist U کرم شناس
physiognomist U قیافه شناس
operation decoder U عمل شناس
acoustician U صدا شناس
mythologist U اسطوره شناس
phrenologist U جمجمه شناس
actinolagy U پرتو شناس
mythologist U افسانه شناس
lunarian U ماه شناس
mythologist U اساطیر شناس
phonologist U صوت شناس
philologist U زبان شناس
philologist U واژه شناس
tactful U موقع شناس
crystallographer U بلور شناس
technologist U حرفه شناس
godly U خدا شناس
therapeutist U درمان شناس
etymologer U اشنقاق شناس
ethologist U کردار شناس
epigraphist U کتیبه شناس
cytology U سلول شناس
cytology U یاخته شناس
selenographer U ماه شناس
insectologist U حشره شناس
entomologist U حشره شناس
self knowing U خود شناس
serologist U سرم شناس
teleologist U پایان شناس
duteous U گماشت شناس
syphilologist U سفلیس شناس
discreet <adj.> U موقع شناس
discrete <adj.> U موقع شناس
discretional <adj.> U موقع شناس
prudent [discreet] <adj.> U موقع شناس
dendrologist U درخت شناس
demographer U جمعیت شناس
decoder U رمز شناس
punctual U وقت شناس
conscientious U وفیفه شناس
spectroscopist U طیف شناس
embryologist U رویان شناس
neurologist U عصب شناس
sociologist U انسگان شناس
oceanographer U اقیانوس شناس
naturalists U طبیعت شناس
naturalist U طبیعت شناس
biologist U زیست شناس
ideologist U ارمان شناس
pathologist U اسیب شناس
iconologist U شمایل شناس
gourmets U خوراک شناس
gourmet U خوراک شناس
ichthyologist U ماهی شناس
philatelist U تمبر شناس
philatelists U تمبر شناس
ecologist U بوم شناس
sociologist U جامعه شناس
anthropologist U انسان شناس
archeologist U باستان شناس
archaeologist U باستان شناس
criminologist U جرم شناس
ethnologists U قوم شناس
ethnologist U قوم شناس
ecologists U بوم شناس
hypnologist U خواب شناس
characterologist U منش شناس
topologist U مکان شناس
fossilist U سنگواره شناس
botanist U گیاه شناس
cosmographer U کیهان شناس
cosmologist U کیهان شناس
rhythmist U سجع شناس
craniologist U جمجمه شناس
craniologist U کله شناس
feal U وفیفه شناس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com