English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
compunctious U وابسته به پشیمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
regret U پشیمانی
regretting U پشیمانی
penitence U پشیمانی
contrition U پشیمانی
regrets U پشیمانی
regretted U پشیمانی
repentance U پشیمانی
remorse U پشیمانی
compunction U پشیمانی
irrepentant U مبنی بر عدم پشیمانی
rues U دلسوزی کردن پشیمانی
impenitently U بدون اضهار پشیمانی
impemitently U بدون ابراز پشیمانی
rue U دلسوزی کردن پشیمانی
repentantly U از روی توبه و پشیمانی
ruing U دلسوزی کردن پشیمانی
rued U دلسوزی کردن پشیمانی
penitently U از روی پشیمانی و توبه
penance U توبه وطلب بخشایش پشیمانی
to be touched [hit] by a pang of regret U ناگهانی احساس پشیمانی [افسوس] کردن
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associating U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
interdependent U وابسته
sexual organs U وابسته به
pyrexial U وابسته به تب
adjectives U وابسته
levitical U وابسته به
dependant U وابسته
hanger on U وابسته
attendants U وابسته
attendant U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
pyretic U وابسته به تب
pertianing U وابسته
thereof U وابسته به ان
israelitish U وابسته به
adjective U وابسته
dependants U وابسته
riverrine U وابسته به
akin U وابسته
febile U وابسته به تب
elysian U وابسته به
cantabrigian U وابسته به
pertaining U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
elfin U وابسته به جن
attache U وابسته
appurtenant U وابسته
dependent U وابسته
belonging U وابسته ها
germane U وابسته
tuitionary U وابسته به
carpal U وابسته به مچ
cephalic U وابسته به سر
federate U وابسته
federated U وابسته
federates U وابسته
federating U وابسته
diphtheric U وابسته به
pertinent U وابسته
congenerous U وابسته
related U وابسته
affiliate U وابسته
affiliated U وابسته
affiliates U وابسته
affiliating U وابسته
comprador U وابسته
aquatic U وابسته به اب
commissarial U وابسته به
syncop U وابسته به غش
attached U وابسته
relative U وابسته
correspondents U وابسته
subordinating U وابسته
messianic U وابسته به
subordinates U وابسته
contingent U وابسته
subordinate U وابسته
correspondent U وابسته
of kin U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
subordinated U وابسته
contingents U وابسته
attributable U وابسته به
wedded U وابسته
relevant U وابسته
monitorial U وابسته به
cephalalgic U وابسته بسردرد
synesthetic U وابسته به همرنجی
terpsichorean U وابسته به رقص
oleic U وابسته بروغن
onomastic U وابسته به اسم
olfactive U وابسته به بویایی
tenruial U وابسته بتصدی
piscatory U وابسته به صیدماهی
tarsal U وابسته بقوزک پا
catabolic U وابسته به فروساخت
piscatory U وابسته به ماهیگیری
buccal U وابسته به گونه
piscatorial U وابسته به صیدماهی
bacchanal U وابسته به باکوس
avian U وابسته به مرغان
thermometric U وابسته به گرماسنج
auricular U وابسته بشنوایی
auditive U وابسته به شنوایی
ovular U وابسته به تخمک
palatal U وابسته به کام
palatal U وابسته سق دهانی
palating U وابسته بسق
outer directed U برون وابسته
piscatorial U وابسته به ماهیگیری
theosophical U وابسته به عرفان
ornithic U وابسته به مرغان
tetanal U وابسته به کزاز
texas U وابسته به تکزاس
balsamic U وابسته به بلسان
bacterial U وابسته به باکتری
orthopedic U وابسته به استخوانپزشکی
attache U وابسته نظامی
chaldaic U وابسته بکلده
deltaic U وابسته به دلتا
numbered fleet U ناوگان وابسته
numerary U وابسته به اعداد
nunnish U وابسته به راهبات
stomatal U وابسته به دهان
stomatic U وابسته بدهان
corneal U وابسته به قرنیه
pleural U وابسته به شامه شش
platinic U وابسته به پلاتین
plumbous U وابسته به سرب
pocky U وابسته به ابله
stimulus bound U محرک- وابسته
deathy U وابسته بمردن
darky U وابسته به نژادسیاه
cycloidal U وابسته به دایره
cuttural attache U وابسته فرهنگی
nomological U وابسته به قانون
cuticular U وابسته به پوست
cufic U وابسته به کوفه
non self maintained discharge U تخلیه وابسته
subordinate class U طبقه وابسته
subunits U یکانهای وابسته
cloistral U وابسته به صومعه
clitoric U وابسته به چوچوله
clitoral U وابسته به چوچوله
sympathetics U پی یا عصب که وابسته به
clerkly U وابسته به کشیش
symphyseal U وابسته به همرویش
ogygian U وابسته بروزگار
syncretic U وابسته به همتایی
swinish U وابسته به خوک
supererogatory U وابسته به بس پردازی
commercial attache U وابسته بازرگانی
congestive U وابسته به تراکم
sudanese U وابسته به سودان
odontic U وابسته به دندان
pistillary U وابسته به مادگی گل
oesophageal U وابسته به مری
communistic U وابسته بکمونیسم
commercial attache U وابسته تجاری
commercial attache U وابسته تجارتی
chlorotic U وابسته به یرقان
connubial U وابسته به زناشویی
nasal U وابسته به بینی
tubuliferous U وابسته به استکانیان
pediculate U وابسته به خفاش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com