English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
programmatic U وابسته به پروگرام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
program U روش کار پروگرام
programs U روش کار پروگرام
programmes U پروگرام دستور کار
programme U پروگرام دستور کار
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associating U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
subordinated U وابسته
levitical U وابسته به
subordinate U وابسته
aquatic U وابسته به اب
pertinent U وابسته
germane U وابسته
affiliates U وابسته
congenerous U وابسته
subordinates U وابسته
affiliating U وابسته
commissarial U وابسته به
comprador U وابسته
pertianing U وابسته
subordinating U وابسته
affiliate U وابسته
related U وابسته
affiliated U وابسته
dependant U وابسته
attendants U وابسته
of kin U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
adjective U وابسته
appurtenant U وابسته
interdependent U وابسته
akin U وابسته
israelitish U وابسته به
plantar U وابسته به کف پا
attendant U وابسته
dependent U وابسته
belonging U وابسته ها
dependants U وابسته
cephalic U وابسته به سر
attache U وابسته
syncop U وابسته به غش
carpal U وابسته به مچ
pyrexic U وابسته به تب
pyrexial U وابسته به تب
cantabrigian U وابسته به
pyretic U وابسته به تب
thereof U وابسته به ان
federating U وابسته
federates U وابسته
federated U وابسته
federate U وابسته
adjectives U وابسته
contingents U وابسته
monitorial U وابسته به
correspondent U وابسته
diphtheric U وابسته به
elfin U وابسته به جن
relevant U وابسته
sexual organs U وابسته به
wedded U وابسته
messianic U وابسته به
hanger on U وابسته
correspondents U وابسته
riverrine U وابسته به
febile U وابسته به تب
contingent U وابسته
elysian U وابسته به
attributable U وابسته به
attached U وابسته
tuitionary U وابسته به
pertaining U وابسته
relative U وابسته
surgical U وابسته به جراحی
jugular U وابسته بوریدوداجی
oracular U وابسته به وحی
degenerative U وابسته به انحطاط
predial or prae U وابسته به زمین
matrimonial U وابسته به عروسی
jugulars U وابسته بوریدوداجی
marian U وابسته به مریم
homicidal U وابسته به ادمکشی
connubial U وابسته به زناشویی
preemptive U وابسته به حق شفعه
promethean U وابسته به پرومیتوس
uranological U وابسته به اسمانشناسی
solar U وابسته بخورشید
photographic U وابسته به عکاسی
manurial U وابسته بکود
materialistic U وابسته به مادیات
paralytic U وابسته به فلج
mantic U وابسته به پیشگویی
paralytics U وابسته به فلج
totemistic U وابسته به توتم
totemic U وابسته به توتم
generic U وابسته به تیره
marines U وابسته به دریانوردی
uxorial U وابسته به عیال
mayoral U وابسته به شهردار
affiliated company U شرکت وابسته
toplogic U وابسته به مکانشناسی
tonsorial U وابسته به سلمانی
microscopic U وابسته به میکروسکپ
air attache U وابسته هوایی
jesuitic U وابسته به یسوعیون
altitudinal U وابسته به اوج
vaccinal U وابسته به واکسن
viral U وابسته به ویروس
time dependent U وابسته به زمان
provencal U وابسته بشهر
toxicological U وابسته به زهرشناسی
aesculapian U وابسته به دارگونه طب
logarithmic U وابسته به لگاریتم
masticatory U وابسته به جویدن
cosmic U وابسته بگیتی
aesthetically U وابسته به زیبایی
aesthetic U وابسته به زیبایی
matricidal U وابسته بمادرکشی
landed U وابسته بزمین
lactic U وابسته به شیر
kufic U وابسته به کوفه
emotive U وابسته به احساسات
pancreatic U وابسته به لوزالمعده
acoustical U وابسته به شنوایی
adipic U وابسته به چربی
maximal U وابسته به حداکثر
aerological U وابسته بهواشناسی
ethnicity U وابسته به نژادشناسی
subversion U وابسته به خرابکاری
social U وابسته بجامعه
tussive U وابسته به سرفه
planetary U وابسته به سیاره
focal U وابسته بکانون
press attache U وابسته مطبوعاتی
scientific U وابسته بعلم
ethnic U وابسته به نژادشناسی
tutelary U وابسته بقیمومت
troy U وابسته به تروا
investigatory U وابسته به رسیدگی
vital U وابسته به زندگی
structurally U وابسته به بنا
lukan U وابسته به لوقا
structurally U وابسته به ساختمان
human U وابسته بانسان
humans U وابسته بانسان
tubulifloral U وابسته به استکانیان
tubuliferous U وابسته به استکانیان
limnetic U وابسته به اب شیرین
limnic U وابسته به اب شیرین
structural U وابسته به ساختمان
seminal U وابسته به منی
municipal U وابسته بشهرداری
presbyterial U وابسته به کشیش ها
lucan U وابسته به لوقا
structural U وابسته به بنا
vital U وابسته بزندگی
oratorical U وابسته به سخنرانی
porcine U وابسته بخوک
leninist U وابسته به لنین
laryngitic U وابسته به نای
psychiatric U وابسته به روانپزشکی
laryngeal U وابسته بنای
prefectoral U وابسته به اداری
preemptive U وابسته به پیشدستی
trachean U وابسته به نای
naval U وابسته به کشتی
malarial U وابسته به مالاریا
maritime U وابسته بدریانوردی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com